ورونیک اولمی

کنار دریا (nbookcity.com)
رمان

کنار دریا

کافه چی در حالی که پاهایش را روی زمین میکشید از پشت پیشخوان بیرون آمد و به استان نزدیک شد. پسرک خیلی آرام بود با سکه هایش مشغول بود آن قدر از ما دور بود که نمیتوانست ما را ببیند…

بیشتر بخوانید »