هزار و یک شب طسوجی

اسم داستانهای هزار و یک شب و شهرزاد قصه گو تقریبا نامی آشنا در سراسر جهان است.این اثر مجموعهٔ داستانهای افسانه ای قدیمی را در برداشته و به زبان های متعددی منتشر شده است. کتاب هزار و یک‌ شب را …

در شب سی‌وششم، شهریار ادامه‌ی قصه را از شهرزاد طلب کرد. او ادامه داد که: علی‌نورالدین متعجب شده بود. پرسید: چگونه می‌شود که صیادی به پادشاهی نامه بنویسد؟! هرگز اینگونه که تو می‌گویی نخواهد شد…

من به شما چیزی یاد می‌دهم که اگر آن را به «عجیب» بگویید، دیگر به دبستان نخواهد آمد. اگر عجیب به دبستان آمد و شما را با سخنان خود کوچک شمرد، بر گرد او جمع شوید و از هر چیزی که می‌دانید، سخنی بگویید…

کتاب هزار و یک شب، قسمت چهارم: حمال و دختران ۲، دربارۀ تلاش دختر وزیر، شهرزاد، است که برای زنده ماندن شروع به گفتن داستان‌هایی پیوسته می‌کند و هر داستان درمانی برای روح زخم خورده پادشاه می‌شود…

ای خاتون بدان که دلیل تراشیده شدن ریش چانه و نابینایی چشم من این است: پدرم پادشاه شهری و عمویم پادشاه شهری دیگر بود. روزی که مادرم مرا به دنیا آورد، زن‌عمویم هم پسری زایید؛ سال‌ها گذشت و هر دو…

غانم گفت: العبدو ما ملکت یداه لسیّده. خلیفه را این سخن پسند افتاد و غانم را از نزدیکان خود گزید و قصر جداگانه بهر او بداد و ضیاع و عقار برو عطا فرمود. غانم مادر و خواهر را به قصر خویشتن آورد…