دانلود کتاب ساندویچ ژامبون
در رمان ساندویچ ژامبون شاهد سرنوشت پسر بچهای هستیم که داخل محلههای فقیرنشین و تهیدست شهر دوران بحرانهای اقتصادی و جنگ با سختیها درگیر خواهد بود. پدر و مادرش دلشان میخواهد که او بهجایی برسد، پدرش میخواهد او مهندس شود ولی هیچ زمان رفتار خوبی با او نداشتهاند. پدرش به طور مرتب و پشت سر هم کتکش میزند. این پسر که هنری چیناسکی نام دارد (نامی که بوکوفسکی برای خودش در کتابها برگزیده است.) تلاش مینماید بزرگ و خشن شود و اعتبار کسب کند. داخل مدرسه به سبب قیافه زشت و جوشهای ناجورش شانس بسیاری نداشته و درس نمیخواند.
مثل تمام کارهای چارلز بوکوفسکی در طول کتاب طنز تلخ جلب نظر میکند. البته کمتر پیش میآید جایی این طنز بتواند شما را بخنداند، چرا که درگیریهای زندگی هنری آنقدر زیاد و سخت است که بیشترخواننده مشغول دلسوزی و همدردی میشود و کمتر فرصت میکند چیز دیگری حس کند. چارلز بوکوفسکی کتاب خود را «به همه پدرها» تقدیم کرده ولی در همان ابتدای کتاب میتوان به طعنهآمیز بودن کارش پی برد.
چکیده کتاب
بسیاری را باور براین است که این اثر یک شبه زندگی نامه است و چارلز بوکوفسکی آن را در برابر اثر نویسنده بزرگ همدورانش سالینجر یعنی ناتوردشت نوشته است . در این اثر بوکوفسکی به زندگی خود اشاره دارد که همانند تکه ای گوش میان دو نان گیر کرده است. بوکوفسکی در ایران نویسنده ای شناخته شده است ولی این اثر مفصل ترین کتابی است که از او به خوانندگان فارسی زبان ارائه می شود. بوکوفسکی طنزپرداز بزرگی است و آن طنز زیرپوستی و جذاب او درسطرسطر این اثر جاری است و برای خواننده، اوقات خوشی رقم می زند.
کتاب ساندویچ ژامبون، داستان بلند و جذابی است سرشار از طنز اما در پس طنز، آثار چارلز بوکوفسکی به دغدغهها و دردهای جوامع صنعتی و مدرنی میپردازد که به مرور زمان از روابط انسانی، عشق و عاطفه، مهرورزی و انسانیت تهی میشوند و روابط مکانیکی، سودجویی و بالا رفتن از مراتب اجتماعی به هر قیمتی جایگزین روابط انسانی میشود.
بخشی از متن کتاب
من به مدرسه راهنمایی جاستین جونیور رفتم. تقریباً نصف بچههای مدرسۀ دلسی آمدند آنجا، دقیقاً هم آن نصفۀ قلدر و گندهبکشان. باقیِ نرهغولها از مدارس دیگر آمده بودند. بچههای کلاس هفتم ما بزرگتر از بچههای کلاس نهمی بودند. وقتی برای ورزش به صف میشدیم وضع خندهداری بود، بیشترمان از دبیرهای ورزش بزرگتر بودیم. برای حضور غیاب که میایستادیم، همگی خمیده بودیم با شکمهای بیرون زده، سرهای پایین، و شانههای افتاده. واگنر، معلم ورزش میگفت: «ای بابا! صاف وایستین! شونههاتونو بدین بالا!»
هیچکس وضعیتاش را عوض نمیکرد. ما همین بودیم، طور دیگری هم نمیخواستیم باشیم. همهمان از خانوادههای افسردهای آمده بودیم و اغلبمان هم سوءهاضمه داشتیم، و با این حال خیلی گنده و قوی بودیم. به نظرم، بیشتر ما خُردک محبتی از خانوادهامان دیده بودیم و بنابر این از کسی مهربانی و عشق گدایی نمیکردیم. بیشتر شبیه یک جُک بودیم، اما مردم مراقب بودند جلویمان نخندند. طوری بودیم که انگار خیلی زود بزرگ شدهایم و از بچه بودن حوصلهمان سر رفته است. برای بزرگترهامان هیچ احترامی قائل نبودیم. مثل پلنگی بودیم که گَری گرفته باشد.
نقد و بررسی کتاب ساندویچ ژامبون
ساندویچ ژامبون یکی از رمانهای شاعر و نویسنده آمریکایی چارلز بوکوفسکی است که سال ۱۹۸۲ منتشر شد. این رمان در واقع یک اتوبیوگرافی است از زندگی نویسندهاش. چارلز بوکوفسکی در این رمان دست به روایت زندگیاش میزند. رمان با راوی اول شخصی به نام هنری چیناسکی پیش میرود و روایتگر سالهای اولیه زندگی بوکوفسکی است. اگر می خواهید از کتاب های بوکوفسکی نهایت لذت را ببرید پیشنهاد می کنم اول کتاب ساندویچ ژامبون را بخوانید. با خواندن این کتاب با فضایی که بوکوفسکی در آن بزرگ شده است آشنا می شوید و نوشته های بعدی او را بهتر درک می کنید.
شاید به این کتاب ها نیز علاقمند باشید:
تعداد بازدید: 3,336 بار
عنوان کتاب: ساندویچ ژامبون
نویسنده: چارلز بوکوفسکی
مترجم: علی امیر ریاحی
تعداد صفحات کتاب: 543 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 20.2 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب
2 پاسخ
کتابی شیرین و بامزه
نظر لطفتونه.