کاوه آهنگر و درفش کاویانی

دانلود کتاب کاوه آهنگر و درفش کاویانی

کتاب کاوه آهنگر و درفش کاویانی که بر اساس روایتی از شاهنامه فردوسی، بازگو شده شامل قیام “کاوه‌ی آهنگر” علیه حکومت هزارساله ضحاک است.

در این داستان، شیطان که به شکل آشپزی بر ضحاک، درمی‌آید. او را مجبور می کند تا مزه‌ی گوشت را بچشد و در مقابل از ضحاک، اجازه می خواهد تا شانه‌های او را ببوسد. در این حال از هر دو شانه‌ی ضحاک، ماری می روید و شیطان، برای آرام گرفته مارها، پیشنهاد می دهد که ماران را با مغز انسان، سیر کنند. “کاوه” که هفده پسر خود را در این راه از دست داده و تنها یک پسر برای او باقی مانده بود، سرانجام به دادخواهی نزد ضحاک می‌رود.

ضحاک، آخرین پسرش را به او باز داده، اما از “کاوه” می‌خواهد که به عدالت ضحاک، شهادت دهد. کاوه نیز قبول نکرده با بستن پیشبند چرمین خود بر سرنیزه، مردم را جمع کرده تا برای به تخت نشاندن فریدون، بجنگند. بعدها این پیش‌بند چرمین به “درفش کاویانی” معروف می‌شود.

خلاصه کتاب

کتاب پیش رو به طور ویژه و اختصاصی به شخصیت اساطیری کاوه آهنگر می‌پردازد. ستم و بیدادگری ضحاک پس از کشتن جمشید، قیام فریدون و کاوه آهنگر، اهتزاز درفش کاویانی به عنوان پرچم ایران و سقوط بیدادگری با شکست ضحاک از فریدون و کاوه، از مباحث مطرح شده در این کتاب بسیار ارزشمند و فوق‌العاده است. مطالعه کتاب کاوه آهنگر و درفش کاویانی شاهکار پروفسور آرتور کریستن سن را به همه علاقمندان به اساطیر و افسانه‌های ملی ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از متن کتاب

ضحاك دستور داد كسي كه داد و فرياد مي كرد را به داخل بياورند. وقتي آن مرد به داخل كاخ آمد،‌ دو دستش را بر سرش كوبيد و فرياد زد:”منم كاوه كه عدالت مي خواهم. اگر تو عادلي به فرزند من رحم كن. من 18 پسر داشتم که تنها یکی از آنها باقی مانده است. مغز آخرین پسر من هم قرار است غذای ماران تو شود. من یک آهنگر بی آزارم. جوانی من به پایان رسیده و اگر این پسرم را بکشی فرزندی هم برایم باقی نمی ماند. اگر تو پادشاه هفت کشوری چرا رنج و سختیش را ما باید بکشیم. اي پادشاه ستم هم اندازه اي دارد. چرا ماران دوش تو بايد از مغز سر فرزند من غذا داده شوند؟”

ضحاك كه تا به حال چنين حرف هايي نشنيده بود تعجب کرد و دستور داد فرزند کاوه را به او بازگردانند. بعد از کاوه خواست که گواهی را امضا کند. كاوه نوشته را خواند و بدون این که بترسد فرياد زد:”همه تان دارید به سوی جهنم می روید که به گفته های ضحاک گوش می دهید. من این گواهی را امضا نمی کنم”. بعد در حالی که از خشم می لرزید با فرزندش از کاخ بیرون رفت. وقتی او رفت بزرگان به ضحاک گفتند:”چرا مقابل کاوه سرخ شدی و اجازه دادی پیمان را پاره کند و از فرمان تو سرپیچی کند؟” ضحاک گفت:”وقتی او به داخل آمد و دستانش را بر سرش زد من شگفت زده شدم.

حالا نمی دانم از این ببعد چه پیش می آید که راز جهان را نمی دانم”. وقتی کاوه از کاخ بیرون رفت، شروع به فریاد زدن کرد و دنیا را به عدالت فرا خواند. بعد چرمی را که آهنگران می پوشند بر سر نیزه کرد و با همان نیزه خروشان رفت و فریاد زد:”چه کسی می آید که فریدون را پیدا کنیم و به او بگوییم که پادشاه ما شیطان است”. به اندازه یک سپاه آدم دور او جمع شد. خود کاوه فهمید که که فریدون کجاست. رفتند و فریدون را پیدا کردند.

فریدون وقتی چرم را بالای نیزه دید آن را به فال نیک گرفت و آن را با جواهر و طلا و دیبای روم آراست به طوری که رنگ های سرخ و زرد و بنفش گرفت و آن را “درفش کاویانی” نامید. از آن ببعد هم هر کسی که تاج پادشاهی را بر سر می گذاشت، به آن چرم بی بهای آهنگری جواهرات جدیدی اضافه می کرد. به این ترتیب درفش کاویان مثل خورشیدی در شب های تیره می درخشید و همه از آن امید می گرفتند.

نقد کتاب کاوه آهنگر و درفش کاویانی

كریستن‌ سن در کتاب کاوه آهنگر و درفش کاویانی می كوشد نشان دهد چگونه شخصیتی مانند كاوه، در دوره‌ ساسانی پدید آمده و به اسطوره‌ نبرد فریدون و ضحاک افزوده شده است. مترجم، بخش پادشاهی ضحاک را نیز از شاهنامه‌ ویراسته‌ جلال خالقی مطلق، به این مقاله افزوده و آن را با مقاله‌ «كاوه و درفش كاویانی» نوشته‌ «اسكار مان» نیز همراه ساخته است؛ اگر چه رویكرد اسكار مان در این باره با رویكرد كریستن‌ سن همخوانی ندارد.

تعداد بازدید: 636 بار

عنوان کتاب: کاوه آهنگر و درفش کاویانی

نویسنده: آرتور کریستن سن

مترجم: منیژه احدزادگان آهنی

تعداد صفحات کتاب: 137 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 2.2 مگابایت

نوع فایل: PDF (RAR)

منبع: شهرکتاب