دانلود کتاب نظم زمان
نویسنده در کتاب نظم زمان (رازگشایی معمای زمان) فلسفه و فیزیک را باهم آمیخته است.
اگر کسی پیش بیاید و بدون هیچ استعاره و تشبیهی به شما بگوید «زمان وجود ندارد» احتمالاً چند ثانیهای به او خیره می شوید، می گویید حوصلهی شعر ندارید و بی تفاوت از کنارش می گذرید. اما او اصرار می کند. می گوید مشغول سرودن شعری دربارهی زمان نیست و می تواند واقعیت وجود نداشتن زمان را مثل این میز یا آن درخت به شما نشان دهد. حالا چه؟ قضیه جالب می شود. احتمالاً می ارزد که چند ساعت زمان بگذارید تا بینید آیا ممکن است زمان وجود نداشته باشد. این کاری است که کارلو روولی با شما انجام می دهد: چند ساعت زمان بگذارید، کتابش را بخوانید تا قانع شوید زمان وجود ندارد!
خلاصه کتاب
کتاب نظم زمان به سه بخش نامساوی تقسیم شده است. در بخش نخست، روولی چیزی را که فیزیک مدرن در مورد زمان فهمیده خلاصه می کند، ما عادت داریم زمان را چیزی ساده و بنیادین فرض کنیم که جریانی پیوسته دارد، جریانی مستقل از هر چیز دیگر، از گذشته به آینده و قابل سنجش با ساعت. وقایع عالم در طی زمان با نظم جایگزین هم می شوند: گذشتهها و اکنونها و آیندهها. گذشته تثبیت شده و آینده نامعلوم است… و البته اینها غلط از آب درآمده است.
یکی پس از دیگری، ثابت شده است که خصوصیاتِ مشخصهٔ زمان تقریبیاند: اشتباهاتی که چشم انداز ما به آن شکل داده است، درست مانند مسطح بودن زمین یا گردش خورشید. نتیجهٔ رشد دانش ما، فروپاشیِ تدریجیِ درک ما از زمان است. آنچه ما زمان می نامیم مجموعهای پیچیده از ساختارها و لایهها است. با بررسی بیشتر و ژرفتر، زمان لایه هایش را یکی پس از دیگری از دست داده است. بخش نخست کتاب، روایتی از این فروپاشیِ زمان است. دومین بخش کتاب، چیزی را که پس از این فروپاشی باقی مانده است توصیف می کند: چشماندازی بادخورده و خالی که تقریباً هیچ نشانی از زمانمندی در آن باقی نمانده است. جهانی غریب و ناآشنا، که هنوز ما به آن تعلق داریم.
بخش سوم دشوارترین بخش ولی در عین حال مهمترین بخش کتاب نظم زمان است و تنگاتنگترین رابطه را با ما دارد. این بخش در سفری به منابع زمان می پردازد. این سفرِ بازگشت است، بازگشت به زمانی که در بخش اول کتاب و در جستجوی الفبای بنیادین جهان گم شده بود. اکنون مثل یک رمان معمایی در این بخش به دنبال مجرم هستیم: مجرمی که زمان را خلق کرد. یک به یک اجزای سازندهٔ زمانِ آشنا را کشف می کنیم، اجزایی که دیگر ساختارهای بنیادین واقعیت نیستند، بلکه تقریبهایی سودمند برای ما موجودات فانیِاند.
بخشی از متن کتاب
در اسطوره های هندو، رودخانۀ کیهان با تصویر مقدس شیوای رقصان نشان داده می شود: رقص او حافظ گردش عالم یعنی همان جریان زمان است. چیست که از این جریان عالم گیرتر و بدیهی تر است؟ و البته اوضاع کماکان کمی از این پیچیده تر است. واقعیتْ اغلب با آنچه به نظر می رسد تفاوت زیادی دارد. زمین به نظر صاف است اما در واقع کروی است. خورشید ظاهرا در آسمان می گردد در حالی که در واقع ما هستیم که می چرخیم. ساختار زمان نیز آنچه به نظر می رسد نیست: با این جریان همگن و فراگیر تفاوت دارد. من این را با شگفتی بسیار در کتاب های فیزیکی دانشگاه یافتم: زمان به گونه ای کاملا متفاوت از آنچه به نظر می رسد، عمل می کند.
در همان کتاب ها این را نیز فهمیدم که نحوۀ واقعی عملکرد زمان را هنوز نمیشناسیم. سرشت زمان شاید بزرگترین معمای حل نشده باشد. حلقه های جالبی آن را به دیگر معماهای بزرگ حل نشده وصل می کند: به سرشت ذهن، به منشأ عالم، به سرنوشت سیاهچاله ها، به خود وجود حیات بر روی زمین. چیزی اساسی ما را دوباره به سمت سرشت زمان می کشاند. حیرت، منشأ میل ما به دانستن است، و این کشف که زمانْ همان که فکر می کردیم نبوده است باعث بهمیان آمدن هزاران پرسش می شود. سرشت زمان محور تلاش های یک عمر من در فیزیک نظری بوده است.
در صفحاتی که می آید، روایتی از آنچه را از زمان فهمیده ایم و مسیرهایی را که در تلاش برای درک بهتر آن پی میگیریم بازگو خواهم کرد. در ضمن روایتی را نیز از آنچه هنوز نفهمیده ایم و به نظر من به تازگی بارقه هایی از آن ظاهر شده است ارائه خواهم کرد. چرا گذشته را به خاطر داریم و آینده را نه؟ آیا ما در زمان وجود داریم یا زمان در ما وجود دارد؟ معنی واقعی «گذشت » زمان چیست؟ ارتباط زمان با خصایص ما به عنوان فرد، با ذهنیت ما، چیست؟ وقتی به گذشت زمان گوش میدهم، به چه چیزی گوش میدهم؟
نقد کتاب نظم زمان
کارلو روولی از تمام یافتههای مهم فیزیک قرن بیستم استفاده می کند و روایتی قانع کننده و باورپذیر را در کتاب نظم زمان ارائه می دهد که در آن، فیزیک دیگر با مفهوم زمان کار نخواهد کرد: در «واقعیت فیزیکی» دیگر جایی برای زمانی که بر ما می گذرد وجود ندارد. زمان احتمالاً باید محصول ادراک انسانی باشد: یک تصور، یک توهم. ساده است: واقعیتهای زندگی روزمره را در پرتو نور دو نظریهی معتبر فیزیک در قرن بیستم، «نظریهی نسبیت» و «نظریهی کوانتوم»، بازخوانی کنید تا به نتیجهای دیوانهوار برسید. به همین سادگی.
روولی تنها بر پایهی این دو نظریهی معتبر و واقعیتهای روزمره، طرحی جنون آمیز و هذیانی ریخته و آن را تا حد زیادی ثابت کرده است. چیزی شبیه به جادو: جادوی روولی «فیزیکدان». و تمام اینها در کتابی که اگرچه به شدت ساده و قابلفهم است اما هیچجا پیچیدگی فیزیک مدرن را فدای سادهسازی بیش از حد نکرده است. باز هم چیزی شبیه به جادو: جادوی روولی «نویسنده». نثر صریح و سادهی ترجمهی فارسی این جادو را از خود عبور می دهد و مجال مواجهه با دنیای شگفتانگیز فیزیک را برایتان فراهم میکند.
فقط چند ساعت برای خواندن کتاب نظم زمان زمان بگذارید تا بدانید «زمان وجود ندارد».
تعداد بازدید: 965 بار
عنوان کتاب: نظم زمان (سیر زمان ، آهنگ زمان)
رازگشایی معمای زمان
نامزد جایزه بهترین کتاب علمی و تکنولوژی گدریدز سال 2018
نویسنده: کارلو روولی
مترجم: مزدا موحد
تعداد صفحات کتاب: 189 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 9.4 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب