دانلود کتاب سرزمین اژدهای طلایی
کتاب حاضر نوشتهی ايزابل آلنده در سال 2004 منتشر شد. سرزمین اژدهای طلایی، در منطقهای پوشیده از برف و یخ دائمی است که هر کسی جرئت بالا رفتن از آن را ندارد. دما در این منطقه همیشه زیر صفر است و سرما استخوان را میترکاند. این سرزمین مملو از درهها و پرتگاههای وحشتناک است که ترس را به دل آدمی میاندازد. نویسنده با انتشار این آثار نشان داد تبحری خاص در نگارش داستانهای ادبیات نوجوان نیز دارد. هر کدام از داستانهای این سهگانه در یکی از نقاط جهان رخ میدهد و پر از اتفاقهای هیجانانگیز است که مطالعهی آنها به کودکان و نوجوانان توصیه میشود
چکیده کتاب
ايزابل آلنده نويسندهي نامدار شيلي در رماني سه گانه كه هر كدام به تنهايي رماني مستقل است داستان پسر نوجواني به اسم آلكساندر كولد را روايت ميکند که به علت بيماري مادر نزد مادربزرگ پدرياش ميرود. مادر بزرگ زني مهربان و در عين حال يكدنده است كه روش تعليم و تربيت خاص خود را دارد. مادر آلكس سرطان دارد و تحت شيميدرماني قرار گرفته. مادربزرگ نويسنده است و ماموريت يافته كه براي تحقيق و نوشتن مقالاتي دربارهي جانوراني عظيمالجثه به امريكاي جنوبي برود و در باره علت مرگومير بوميان تحقيق كند. در اين سفر جالب نوهي خود را هم به همراه ميبرد. قهرمان ديگر اين رمانهاي سه گانه دختركي به اسم ناديا سانتوس است. در سرزمين اژدهاي طلايي.
آلکساندر کولد راهي سرزمين ممنوعهي اژدهاي طلايي در كوههاي سر به فلك كشيده و پوشيده از يخ و برف هيماليا ميشود. کيت، آلكساندر، ناديا و گروه عكاسان در جنگل کوتولهها سفري با فيل در آفريقا آغاز ميكنند و دشت تفته و سرخ کنيا راه ميافتند. در منطقهاي باتلاقي در جنگلهاي انبوه ماجراهايي حيرتانگيز آغاز ميكنند. آلنده قصهگويي ست كه داستانهاي خواندنياش شما را تا به آخر مجذوب ميكند. سرزمین اژدهای طلایی دومین جلد از سه گانه ایزابل آلنده است. آلکساندر کولد قهرمان داستان شهر جانوران که با مادربزرگش به جنگل های آمازون رفته بودحالا راهی سرزمین ممنوعه اژدهای طلایی در کوه های سر به فلک کشیده و پوشیده از یخ و برفی می شود که در قلب ارتفاعات هیمالیا دور از چشم جهانیان قرار دارد تا ماجرایی تازه را آغاز کند.
گروهی هم که در جست و جوی دست یافتن به اژدهای طلایی سخنگو هستند خود را به سرزمین ممنوعه می رسانند و کیت مادربزرگ شجاع آلکساندر کولد این بار برای نوشتن گزارشی درباره سرزمین پادشاهی ممنوعه همراه گروهی از عکاسان مجله نشنال جئوگرافیک عازم آن کشور می شود. همراهان که یکی راهبی تبنی و یکی از یاران اوست همراه با لشگر یتی غول برفی به جست و جوی مجسمه افسانه ای و سخنگو برمی آیند تا مانع آن شوند که سارقان اژدهای طلایی را از بین ببرند.
بخشی از متن کتاب
چند ماه بعد کیت با یک تیشرت بلند که تا بالای زانو میرسید سر کامپیوترش نشسته بود. پاهای استخوانیاش بیرون بود، رگهای آبی و زخمهای قدیمی و خراشها روی پای او به چشم میآمد. بر اثر راهپیمایی عضلاتش قوی و سفت و ورزیده بود. بالای سرش پرههای پنکهی سقفی وزوز میکرد و کمی از گرمای خفهکنندهی تابستان نیویورک میکاست. حدود شانزده هفده سال بود که میخواست توی آپارتمان کولر بگذارد اما فرصت نمیکرد. انگشتهایش که روی صفحهکلید کامپیوتر ضربه میزد موی سرش خیس عرق میشد. میدانست که کافی است کلیدها را لمس کند، اما از سر عادت همانطور که روی صفحهکلید ماشینتحریر قدیمیاش میزد، اینجا هم نمیتوانست آرام تایپ کند.
دریک طرف کامپیوترش پارچ چای سردی قرار داشت که توی آن کمی ودکا ريخته بود، ترکیب منفجرهی اختراع خودش، در یک طرف هم پیپ بلند جاشویی، که خاموش بود. دخانیات را کم کرده بود، زیرا سرفههای شدید آزارش میداد، اما پیپ پر کرده را کنار دستش داشت. بوی تنباکوی سیاه روح و روان او را آرام میکرد. فکر میکرد: «پیرزن جادوگری مثل من در شصتوپنج سالگی عیبهایی بیشتر از این نمیتواند داشته باشد.» نمیخواست عادتهایش را کنار بگذارد اما اگر دود را کنار نمیگذاشت ریههایش میترکید.
کیت حدود شش ماه بود که روی بنیاد الماس کار میکرد که با لودویج لوبلانک انسانشناس معروف راه انداخته بود. بهنوعی دشمن خونیاش بود. از این نوع کار خوشش نمیآمد، اما اگر این کار را نمیکرد. نوهاش آلکساندر هرگز او را نمیبخشید. در حالی که جرعهای از چای با طعم ودکا یا بهتر بگویم ودکا با طعم چای سرمی کشید، آهی برآورد و گفت: «من آدمی حرفهای هستم که ماجراجویی و فعالیت را دوست دارم. از کار دفتری و کاغذبازی خوشم نمیآید.» علاوه بر درگیری با قضیهی بنیاد، مجبور شده بود که دوباره به کاراکاس پرواز کند تا در محاکمه علیه مائورو کاریاس و دکتر عمیرا تورس مسئول مرگ صدها نفر از سرخپوستان بومی شهادت دهد و آنها را با ویروس سرخجه از بین برده بودند. مائورو کاریاس در محاکمه حاضر نبود زیرا در درمانگاهی خصوصی تحت مراقبت و زیر دستگاه بود. اگر سرخپوستی که به سر او کوبید کارش را تمام میکرد. بهتر بود.
معرفی ایزابل آلنده
ايزابل آلنده نویسنده و روزنامهنگار آمریکای جنوبی در 2 اوت سال 1942 به دنیا آمد. او از دوران جوانی نوشتن و فعالیت در حوزهی مطبوعات را آغاز کرد و تاکنون کتابهای برجستهای منتشر کرده است. او در پی سرنگونی دولت «سالوادور آلنده» در شیلی، از کشورش رانده و تبعید شد. او تجربهی زندگی در کشورهای مختلف ازجمله لبنان، ونزوئلا و آمریکا را دارد و از طریق آثارش با تمامی مردم دنیا در ارتباط است. او یکی از نویسندگان شهیر و برجستهی آمریکای جنوبی است که آثارش به بیش از سی زبان دنیا ترجمه شده است.
ايزابل آلنده بهعنوان پدیده ادبیات آمریکای لاتین شناخته شده و موفق به دریافت جوایز و افتخارات بسیاری شده است. او در سال 2018 از سوی بی بی سی به در لیست صد زن تأثیرگذار قرار گرفت و بیش از پیش به شهرت رسید. تعداد زیادی از آثار این نویسنده ازجمله «اینِس روح من»، « سرزمین اژدهای طلایی » و «جنگل کوتولهها» به فارسی ترجمه شدهاند
شاید به این کتاب ها نیز علاقمند باشید:
تعداد بازدید: 365 بار
عنوان کتاب: سرزمین اژدهای طلایی
نویسنده: ایزابل آلنده
مترجم: اسدالله امرایی
تعداد صفحات کتاب: 362 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 4 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب