دانلود کتاب کتابخانه ی ارواح
ریچارد دنی قلم زیبایی دارد و هیجان زیادی را به روح خواننده تزریق میکند. به خصوص در نگارش کتاب کتابخانه ی ارواح که بی نظیر عمل کرده است.
رمانی وحشتناک و کمحجم است؛ پر از هیجان و ماجراجویی. کافیست اولین صفحه را شروع کنید، آنوقت میبینید تا پایان کتاب نمیتوانید آن را زمین بگذارید! سایمون سانتیاگو از وقتی یادش میآید می تواند با مردهها حرف بزند. او پدر و مادرش را در یک تصادف از دست میدهد و بعد از آن با عمویش زندگی میکند.
چیزی نمیگذرد که سایمون در «آژانس روح گیری» مشغول به کار میشود و بار سنگینی روی دوشش است: خلاص شدن از شرّ ارواح… و اما مأموریت جدید سایمون این است: فراری دادن ارواح از یک کتابخانهی قدیمی. در این کتابخانه چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟ آیا سایمون جان سالم به در خواهد برد؟….
خلاصه کتاب
شخصیت اصلی کتاب کتابخانه ی ارواح سیمون سانتیاگو، از زمانی که به یاد می آورد می توانست مرده ها را ببیند و با آنها صحبت کند. هنگامی که پدر و مادرش در یک تصادف قطار کشته می شوند، او را برای زندگی با مرد کلاهبرداری می فرستند. خیلی زود سایمون به عنوان دستیار عمویش در آژانس ارواح قرار می گیرد و کار سخت عمویش را انجام می دهد: خلاص شدن از شر ارواح.
اکنون سایمون سیزده ساله با حداکثر توانایی خود آماده است تا وظایف بزرگتری را در آژانس پررونق عمویش انجام دهد که روز به روز تماس های بیشتری دریافت می کند. وقتی یک تماس تلفنی از طرف یک کتابدار ناامید در کتابخانه ای بدنام می آید، سایمون خیلی مشتاق است که سر کار برود. اما وقتی به عمارت وسیع یک کتابخانه میرسند، سایمون به سرعت متوجه میشود که چیز دیگری در کتابخانه وجود دارد.
عطش روح سایمون از لحظهای که پا به داخل ساختمان میگذارد به طرز خطرناکی مشخص میشود. با کمک یکی از داوطلبان جوان کتابخانه، سایمون مصمم است تا دریابد که واقعا چه اتفاقی می افتد قبل از اینکه روح او و عمویش به سیستم همیشه در حال رشد کتابخانه ارواح اضافه شوند. آیا سیمون و دوست جدیدش زنده خواهند ماند. این داستان جذاب کتاب کتابخانه ی ارواح است.
بخشی از متن کتاب
در جایی از کتاب کتابخانه ی ارواح میخوانیم: داخل سوغاتی فروشیِ شهر ارواح، خیلی کوچکتر از چیزی بود که از بیرون به نظر میرسید. هیچ بخش یا طبقه ای وجود نداشت؛ فقط یک خط مستقیم پُر از قفسه های بدلیجات متنوع و سوغاتی های شهر که به صندوق پول شمار آخر مغازه منتهی میشد. به نظر من که اصلاً جو مناسبی نداشت. در انتهای مغازه، لحظه ای متوقف شدم و چشمم به ردیفی از ظرفهای شیشه ای دهانگشاد افتاد که انگار روحی گوی مانند، داخل هر کدامشان قرار داشت.
برچسب سبز زیر ردیف شیشه ها می گفت: میخوای یه روح با خودت ببری خونه؟ یکی از این ظرفهای استثنایی رو بردار. اینا با یه روح واقعی پر شدن. هشدار: به ظرفها دست نزنید و بازشان نکنید، پشیمان میشوید. این روش فروشِ خیلی جالبی بود. رد چند ظرف روی طبقه باقی مانده بود که حلقه های خاک کنارشان نشان میداد بعضیها واقعاً آنها را خریدهاند. یکی از ظرفها را برداشتم و داخلش را نگاه کردم؛ میتوانستم چیزی ابرمانند را ببینم که یک گوی از نور آبی درونش بود.
به دنبال کلید یا دکمه ای برای بازکردن شیشه گشتم، اما چیزی پیدا نکردم. همان طور که ظرف در دستم بود میتوانستم انرژی ای که از آن بیرون میآمد را احساس کنم. واقعی بود و جوی که داشت باعث میشد بخواهم آن را بیاندازم. این باعث شد خاطره روح داخل شیشه در نیویورک را به یاد بیاورم. «چیکار داری میکنی؟ این باعث میشه امرسون رو عصبانی کنی» جید شیشه را از من گرفت و با دقت توی طبقه گذاشت.
پرسیدم: «امرسون کیه؟» جید به جای پاسخ دادن دستم را گرفت و مرا کشان کشان تا میز پیشخوان برد. ما چند ثانیه ای آنجا ایستادیم و به ساعت شمّاطهدار قدیمی نگاه کردیم که ساعت دوازده، به جای پرنده یک روح از آن بیرون میآمد و به جای جیک جیک، هووو میکرد. فقط چند ساعت دیگر وقت داشتم تا قبل از اینکه مونتی برگردد و داد و بیداد کند، خودم را به هتل برسانم؛ البته اگر تا آن موقع برمی گشت.
جید توضیح داد: «امرسون صاحب مغازه ست و تاریخ شناس شهر.» بعد شروع کرد به کوبیدن روی زنگی که نزدیک آبنبات چوبیهای شبح شکل قرار داشت. اول صدایی غُرغرمانند و عصبانی و بعد هم مردی غول پیکر، تقریباً به بزرگی یک پاگنده، از دری که پرده آویز داشت بیرون آمد… (ص44 کتاب کتابخانه ی ارواح)
نقد کتاب کتابخانه ی ارواح
کتاب کتابخانه ی ارواح ماجرای پسربچهای عجیب است که میفهمد توانایی های خارق العادهای دارد. از آنجایی که سایمون دائم در سفر و انجام مأموریت است، نتوانسته با کسی ارتباط دوستی برقرار کند و تنها دوستانش کتابها هستند. به همین خاطر علاقهمند میشود تا مأموریت کتابخانه را با موفقیت به پایان برساند. ترس و اضطراب سایمون در این رمان در جریان حضور در کتابخانه به تصویر کشیده شده و نشان داده میشود که او چگونه با ارواح کتابخانه ارتباط میگیرد.
اما ارواح حاضر در کتابخانه به او هشدار میدهند که آنجا را ترک کند، چرا که راز بزرگی در این کتابخانه پنهان است. سایمون در مسیر انجام مأموریت خود تنها نیست و دختر نوجوانی به نام جید او را همراهی میکند. سایمون نوجوانی است که کودکی سختی را پشت سر گذاشته و برخلاف روحیه پرجرأتی که دارد ماجراهای احساسی زیادی را تجربه کرده است. روبهرو شدن سایمون با جید جریان زندگی او را تغییر میدهد و او از حصاری که به دور خودش کشیده بیرون میآید و موفق میشود با دیگران ارتباط برقرار کند.
رمان کتابخانه ی ارواح در حقیقت جنگ میان ارواح خوب و بد را به تصویر میکشد و سایمون به عنوان یک ابرقهرمان نشان داده میشود که به پیروزی در برابر ارواح دست مییابد. این رمان همچون دیگر آثار ژانر وحشت توجه زیادی به نمادها دارد. در این داستان نیز ریچارد دنی از نماد پنج ستاره که قدمتی چهارهزار ساله دارد و به عنوان سمبل شیطان شناخته میشود، برای نشان دادن شوم بودن کتابخانه استفاده کرده است و میگوید در این مکان اهریمن وجود دارد.
اگر به ژانر ترسناک و ارواح علاقه دارید، حتما کتاب کتابخانه ی ارواح را بخوانید و لذت ببرید!
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 1,688 بار
عنوان کتاب: کتابخانه ی ارواح
نویسنده: ریچارد دنی
مترجم: مشهود غفارکنی
تعداد صفحات کتاب: 100 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 7.93 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب