لبخندی برای سوفیا

آخرین ویرایش: 2 سال قبل
لبخندی برای سوفیا (nbookcity.com)

دانلود کتاب لبخندی برای سوفیا

داستان کتاب لبخندی برای سوفیا در دوره جنگ جهانی دوم روایت می شود.

پیش از جنگ جهانی دوم، آلمان هیتلری و اتحاد جماهیر شوروی به زمامداری استالین که دوست و متحد هم بودند، به کشور لهستان یورش بردند و آن را اشغال کردند. آن ها لهستان را به دو بخش غربی و شرقی تقسیم کردند. غرب به آلمان رسید و شرق به اتحاد جماهیر شوروی. دولت استالین بخش زیادی از مردم شرق لهستان را برای بیگاری و کار اجباری به اردوگاه های سیبری فرستاد.

چند سال بعد و در اوج جنگ جهانی دوم، وقتی شوروی به متفقین پیوست، برای روشن شدن وضعیت زندانیان لهستانی با دولت بریتانیا وارد مذاکره شد. سرانجام قرار بر این شد تبعیدی ها را به نزدیک ترین کشور بی طرف بفرستند تا بتوانند بعد از جنگ، ترتیب بازگشت آن ها را بدهند. این کشور بی طرف ایران بود.

خلاصه کتاب

“جمشید” و “حمید”، شخصیت های نوجوان داستان همراه دایی “رضا” و عمو “صابر” که کامیون دار هستند، می خواهند یک محموله گندم را از بندر پهلوی(سابق) به تهران قحطی زده ببرند. در همین حین یک کشتی حاوی صدها لهستانی اسیر در سیبری در بندر لنگر می اندازد و مقامات محلی الزام می کنند که اسرا هم روی بار گندم سوار شوند تا از طریق تهران به لهستان برگردانده شوند. در این بین شخصیت اصلی داستان لبخندی برای سوفیا با دختر نوجوان لهستانی به نام “سوفیا” آشنا می شود و رابطه ای عاطفی بین آن ها شکل می گیرد.

سر انجام بعد از ماجراها و تعلیق های گوناگون و در ضمن مروری بر روزهای پر آشوب به قدرت رسیدن رضا خان میر پنج، اسرا و بار گندم به تهران می رسند و… این رمان، بخشی از تاریخ جنگ جهانی دوم در ایران و تهران است که از نگاه‌ها دور مانده و باید به آن پرداخته شود و در یادها بماند که ما زمانی پذیرای لهستانی‌ها بودیم و از آن‌ها حمایت کردیم درحالی که بسیاری از افراد به دلیل بیماری‌هایی که داشتند، از آن‌ها دوری می کردند. ولی در تاریخ آن طور که باید به آن اشاره نشده است و محمدرضا مرزوقی خواسته با نوشتن این رمان به آن بپردازد.

کل داستان کتاب لبخندی برای سوفیا از مسیر انزلی تا تهران می گذرد. مملکت دو قسمت شده و یک قسمت آن به دست روس‌ها و یک قسمت به دست انگلیسی‌ها افتاده است و شاه جوان هم قدرت زیادی در ایران ندارد. روس‌ها مردم را خیلی اذیت می کنند به همین دلیل سوفیا و مادربزرگش سوار کامیونی می شود که متعلق به دایی «حمید» یعنی شخصیت اصلی این داستان است. حمید به همراه برادرش جمشید نیز در این کامیون هستند…

بخشی از متن کتاب

همه با بهت و حیرت به خاله شاگل زل زدند. عمو شاهمراد به اعتراض گفت: «من دیگه حرفی نمی زنم.» و رفت گوشه ای چمباتمه نشست. سوفیا حیران به آنها نگاه می کرد و نمی دانست جریان چیست. دکتر جلو آمد و گفت: «لازم نکرده خاله جان. بابا اون همه زمین خالی دور و بر قبرستونه. یه گله جا برای این بندهی خدا پیدا نمیشه؟ اون زمین پشت تپهی قبرستون هم خوبه. اون ور تپه این بندهی خدا. این ور هم که رفتگان خودمون.» عمو شاه مراد خوشحال از جا بلند شد: «آفرین… بازم عقل برادرزاده ی دکترم به کارمون اومد. و الا اینجا از کسی دیگه کاری برنمی آدا همون زمین خوبه عموجون. بگو میت رو آماده کنن که بذاریم تو تابوت ببریمش.»

سوفیا از دکتر پرسید جریان چیست و او هم تمام ماجرا را برایش توضیح داد و اضافه کرد: «د پرابلم واز سالؤد.» (مشکل حل شد.) بعد هم به سوفیا گفت به چندتا از همراهانشان بگوید گور را بکنند و جسد زن را برای دفن آماده کنند. سوفیا غمگین رفت سمت یاکوب و جریان را به او گفت. یاکوب با سه مرد و دو زن دیگر رفتند سمت کامیون عمو صابر. كل شاگل رو کرد به عموشاهمراد: «برین از مسجد تابوت بیارین. بنده خداها می خوان ببرنش برای شستن.»

شاه مراد و دو سه تا از جوانها رفتند سمت مسجد و خیلی زود با تابوت برگشتند. جسد را که توی تابوت گذاشتند، کل شاگل رفت جلو و رو کرد به سوفيا: «بگو بیارنش خونه ی من. اونجا با دو سه تا از زنها میشوریمش.» سوفیا نفهمید و دکتر برایش ترجمه کرد. یاکوب دو سه تا از زنهای دسته ی خودشان را هم صدا کرد که همراه جسد برای شست وشو بروند. بعد هم دوید و سوار کامیون دایی رضاشد. دایی رضا از پشت فرمان رو کرد به دکتر: «بالاخره بریم دکتر؟» دکتر، حمید، جمشید، سوفيا و دو سه تا همراه دیگر پیاده راه افتادند. دایی رضا استارت زد و دنبال آنها رفت.

نقد کتاب لبخندی برای سوفیا

در کتاب لبخندی برای سوفیا حمید تنها کسی است که باعث می شود بعد از سال‌ها لبخندی روی لب سوفیا بیاید چون سوفیا از 12 سالگی‌اش در تبعیدگاه‌های سیبری بوده و حمید به او کمک می کند تا در کمپ لهستانی‌ها در دوشان‌تپه تهران (محل احداث استادیوم شیرودی) زندگی کنند. نوجوانان علاقه مند به ادبیات داستانی و والدینی که دوست دارند برای فرزندانشان قصه بخوانند، مخاطبان اصلی این کتاب‌ هستند.

این اثر نگاهی به وقایع جنگ جهانی دوم و مهمان نوازی ایران در این برهه‌ی تاریخی دارد.

تعداد بازدید: 282 بار

Mohammad%20Reza%20Marzooqi%20 %D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7%20%D9%85%D8%B1%D8%B2%D9%88%D9%82%DB%8C

عنوان کتاب: لبخندی برای سوفیا

نویسنده: محمدرضا مرزوقی

تعداد صفحات کتاب: 160 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 10.2 مگابایت

نوع فایل: PDF (RAR)

منبع: شهرکتاب

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه

نوشته‌های مشابه

علی اشرف درویشیان در این داستان تصویری زیبا از انواع مبارزه را به خواننده نشان می دهد. کتاب پیش رو، گزارش وضعیت افرادی از طبقه محروم زندگی است. فقرایی که به جز غم نان در فکر رهایی از ظلم و...
بروزرسانی: 12 ماه قبل
تعداد بازدید: 181
والش با مهارت تمام یک راوی شیرین‌ سخن، در میان این پرسش و پاسخ‌ها دست به داستان‌ گویی، شرح حال نویسی از خود و  دیگران می‌زند؛ حکایت‌ هایی که چون از حقیقت زندگی برخاسته‌اند، نیرویی عظیم در...
بروزرسانی: 1 سال قبل
تعداد بازدید: 976

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *