برادرزاده رامو

آخرین ویرایش: 2 سال قبل
برادرزاده ی رامو (nbookcity.com)

دانلود کتاب برادرزاده رامو

کتاب برادرزاده رامو گفت وگویی خیالی و فلسفی است که نویسنده دو سال به تألیف و دو سال تنها به بازنگری آن پرداخت.

رمان پیش رو اثر ماندگار دنی دیدرو نخستین بار در آلمان و در سال ۱۸۰۵، با ترجمه‌ی گوته انتشار یافت اما متن فرانسوی آن بعد از انتشار نسخه‌ی ترجمه‌ شده ناپدید شد. نسخه‌ی آلمانی اثر به زبان فرانسه برگردانده شد و در سال ۱۸۲۱، در اختیار فرانسوی‌ زبانان قرار گرفت.

دیدرو در زمان حیاتش چندان مایل به انتشار کتاب حاضر نبود؛ نویسنده در این اثر از موسیقی دانان و سیاستمداران مشهور بسیاری حرف به میان آورده بود که انتشارش ممکن بود بازداشت او را به دنبال داشته باشد.

جملات قابل تاملی از کتاب

  • «ما مردم دروغی را که خوشایندمان باشد به‌ یکباره می‌بلعیم اما حقیقتی که پیش رویمان است را جرعه‌جرعه فرو می‌دهیم.»
  • «به عقیده‌ی من بهترین حالت این دنیا حالتی است که شامل حال من نیز بشود. اگر بنا به نبود من باشد، دیگر چه فرقی دارد این دنیا بی‌نقص باشد یا خیر؟»
  • «مراقب باش چه می‌کنی؛ اگر یک‌بار فریبم دهی دیگر هرگز به تو اعتماد نمی‌کنم.»
  • «هر انسانی غرور دارد. من مایلم غرورم را زیر پا بگذارم؛ اما به خواست و اراده‌ی خودم، نه به‌اجبار و خواست دیگری.»
  • «قدرشناسی بار سنگینی است و هر بار سنگینی یک روز باید از شانه برداشته شود.»

خلاصه کتاب

نام دنی دیدرو همواره در بین فیلسوفان بزرگ فرانسوی چون ولتر و روسو قرار می گیرد. دیدرو از نظر وسعت اندیشه و تعمق فلسفی در نوع خودش کم نظیر بوده است. آرا و نظریات او می تواند هر مخاطب فلسفه ای را به وجد آورد. کتاب برادرزاده رامو افکار خیره کننده تفکر بنیادین علمی و فلسفی دیدرو تا حدود زیادی شامل می شود. در اصل به صورت نوعی گفتگو نوشته شده است و بیش از حد صریح و روشن سخن می گوید. گفتنی است که این کتاب از لحاظ فرم و محتوا یک کوکتل انفجاری است که بر خلاف هر چیزی در ادبیات فرانسه قبل یا بعد از آن است.

یک خواست واضح برای علت جبرگرایی ماتریالیستی او را به عنوان یکی از پیشرفته ترین متفکران عصر خود نشان می دهد و شاهدی قدرتمند برای نبوغ عجیب و غیر قابل پیش بینی خالق آن است.  دیدرو یکی از منتقدان کلیسای کاتولیک بود و این کلیسا بارها حکم به سوزاندن آثار و تکفیر او داد. او کنار رابله و روسو از مهم ترین چهره های فرانسوی عصر روشنگری محسوب می شوند. دیدرو چهار اثر داستانی_فلسفی نوشت که «ژاک قضا و قدری»، «برادرزاده رامو» و «راهبه» از مهمترین شان محسوب می شوند.

ماجرای برادرزاده رامو واقعا جالب است. این اثر هجایی مشهور، که حدس می زنند به سال ۱۷۶۲ نگاشته شده باشد و پیش از آنکه فرانسویان از وجودش آگاه شوند، به دست گوته به زبان آلمانی ترجمه گردیده بود و فردریک کارل آن را شاهکار بی همتای «جدل» توصیف کرده است، فقط در سده نوزدهم، از روی نسخه های کم وبیش صحیحی که مفقود شده اند، به طبع رسید. سرانجام، در سال ۱۸۹۱، ژرژ مونوال، حین کاوش در بساط یکی از دست فروشان سکوی ساحلی رود سن، دست نویس آن را به خط خود مصنف پیدا کرد.

هرچند این دست نویس عنوان هجائيه دوم داشت، کاشف آن، از روی نقل قولی از هوراس که به دست خود دیدرو نوشته شده بود، به هویت کتاب پی برد و این کشف به فرضیات برخی از آلمانیها، که آن اثر را به گوته نسبت می دادند، پایان بخشید. وانگهی، خود گوته، در نامه خویش به اکرمان، انتساب آن اثر را به خودش رد می کند و اطمینان می دهد که برای او مطلقة محال و ممتنع بود که وصف های لطیف و سبک و شیوه دیدرو را تقلید

کند.

بخشی از متن کتاب

من، پیش از این، به شما گفته ام که رفتار و گفتار ما را اثری نیست. ما به همه کس ناسزا می گوییم و کسی را افسرده و آزرده نمی سازیم. گاهی در جمع خود کسانی چون آبه دولیوه سنگین وزن، آبه لوبلان تنه گنده، و باتوی ریاکار داریم. کشیش تنه گنده فقط پیش از شام خبيث و بدسیرت است. همینکه قهوه اش را آشامید، درون یک صندلی راحت میاد، پاها را به سکوی سنگی بخاری دیواری تکیه می دهد و چون طوطی پیری، روی عصایش به خواب می رود. اگر هیاهو شدت یابد، دهن دره می کند، خمیازه می کشد، چشمانش را می مالد و می گوید: «چه خبر است؟ چه خبر است؟». – سخن بر سر این است که آیا پیرون از ولتر نکته سنج تر و بذله گوتر است یا نه.

– با هم تفاهم داشته باشیم. سخن بر سر نکته سنجی و بذله گویی است؟ سخن بر سر ذوق نیست؟ چه پیرون شما از ذوق بویی نبرده است. – بویی نبرده است؟ – نه. و آن گاه ما در بحث مفصلی درباره ذوق درگیر می شویم. آن وقت خانه خدا با دست اشاره می کند که به او گوش فرادارند؛ چون وی به خصوص در مورد ذوق است که بر خود می بالد و دعوی دارد. می گوید: «ذوق… ذوق چیزی است…». باور کنید دیگر نمی دانم که ذوق را چگونه تعریف می کردم. خودش هم نمی داند. گاهی رفیق ژبه در جمع ماست. وی، با حکایت های بی پرده، با کرامات اهل وجد، که خود از نزدیک شاهد آنها بود، و با چند ترانه از منظومه خویش در موضوعی که خوب با آن آشناست، ما را دلشاد می دارد.

من از اشعارش بیزارم؛ اما خوش دارم هنگامی که آنها را از بر می خواند، آوازش را بشنوم؛ حالت جن زدگان را دارد. همه در پیرامونش بانگ برمی آورند: «این را می گویند شاعر!». پیش خودمان بماند، شعرش جز همهمه ناموزونی از انواع آواهای آشفته، جز غلغله نامأنوس ساکنان برج بابل نیست. همچنین ساده لوحی هست که در جمع ما حضور می یابد و از ظاهرش ابتذال و بلاهت می بارد؛ لیکن در فطانت و نکته سنجی به پای اهریمن می رسد و از میمون پیر هم ناقلاتر است.

از آن قیافه هایی است که گویی دیگران را دعوت می کند بیایند و به مسخره اش گیرند و سخنان نیش دار بارش کنند، از آن قیافه ها که خداوند برای تنبیه کسانی آفریده که عقلشان به چشمشان است و آینه می بایست به آنان فهمانده باشد که مردی نکته سنج و هوشمند بودن به همان راحتی میسر است که در ورای ظاهر نکته سنج و هوشمند، دیوانه ای را پنهان داشتن. مردی ساده دل را، به خاطر تفریح و سرگرمی جمع، فدا ساختن، پستی و رذالتی است سخت رایج. هرگز کسی از دست انداختنش کوتاهی نمی کند. این خود دامی است که ما زیر پای نورسیدگان می گسترانیم و توانم گفت حتی یک تن را ندیده ام که به این دام نیفتاده باشد…

نقد کتاب برادرزاده رامو

دنی دیدرو که یکی از مهم ترین نویسندگان و اندیشمندان عصر روشنگری در فرانسه است، این رساله ی روایی کوتاه را در نیمه ی دوم قرن هجدهم نوشته و در آن گفت و گویی خیالی میان خود و یک شخصیت خاص که در آن زمان به او «لاابالی» گفته می شد، ترتیب می دهد و در آن درباره انواع مصادیق مانند اخلاق، عشق، آموزش، مذهب و سرنوشت و … بحث می کند. این رساله از بنیادین ترین آثاری است که در آنها می توان رئوس فکری لیبرال و فردگرا را مشاهده کرد.

همین امر است که کتاب برادرزاده رامو را به یکی از مهم ترین آثار داستانی- فلسفی قرن هجدهم تبدیل کرده است.

تعداد بازدید: 738 بار

Denis%20Diderot%20 %D8%AF%D9%86%DB%8C%20%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%B1%D9%88

عنوان کتاب: برادرزاده رامو

نویسنده: دنی دیدرو

مترجم: احمد سمیعی (گیلانی)

تعداد صفحات کتاب: 152 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 12.9 مگابایت

نوع فایل: PDF (RAR)

منبع: شهرکتاب

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه

نوشته‌های مشابه

موضوع اصلی کتاب ژاک قضا و قدری و اربابش، رابطهٔ میان ژاک (نوکر) و اربابش است، که هرگز نام او در کتاب نمی‌ آید. ژاک و اربابش عازم مکانی نامعلوم هستند و در طول سفر برای آن که از کسالت سفر بکاهند...
بروزرسانی: 2 سال قبل
تعداد بازدید: 793

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *