کتابخانه عجیب

آخرین ویرایش: 2 سال قبل
کتابخانه عجیب (nbookcity.com)

دانلود کتاب کتابخانه عجیب

کتاب کتابخانه عجیب اثری ارزشمند از هاروکی موراکامی مانند قصه‌ی پریواری برای بزرگسالان است.

پسر بچه ای تنها، مرموز، و مردی که لباس گوسفند به تن‌اش دوخته شده، نقشه می کشند از کتابخانه‌ی پیچ در پیچ و ترسناکی فرار کنند، کتابخانه‌ای ساخته‌ی تخیل بی مرز هاروکی موراکامی که تخصصش آمیختن واقعیت و وهم است. کتاب های این نویسنده همیشه ارزش خواندن دارند. اولش فکر می کنید که کتابی برای بچه هاست!

کتابخانه مرموز آخرین کار نویسنده معاصر ژاپنی است که در این سال‌ها آثارش به وفور در ایران نیز منتشر شده و تب انتشار داستان‌هایش در ایران یادآور شروع ترجمه کتابهای کریستین بوبن در دهه ۱۳۷۰ و پائولو کوییلو در دهه ۱۳۸۰ است. موراکامی امروز به نویسنده‌ای شناخته شده در ایران بدل شده که روایت‌های پیچیده‌اش مانع از فروش کتاب‌هایش نمی شود.

خلاصه کتاب

کتاب حاضر در زمره داستان‌های بلندی است که تنوع شخصیت و پرهیز از تکثر آن موجب توفیق در روایت کتاب شده است. این داستان بلند به شخصیت «پسرک»، «مرد گوسفند نما»، «پیرمرد کتابدار» و «دختر زندانبان» می پردازد و نویسنده به طور عامدانه‌ای تمام شخصیت‌های دیگر داستان را از جمله «مادر پسرک» را در حد یک تیپ منفعل – که ما هیچ جای داستان به آن رجوع نمی‌کنیم – نگه می دارد. تنوع شخصیت‌هایی که در کنار هم گرد آمده‌اند بر جذابیت‌های این روایت افزوده است به علاوه زاویه دید داستان که زاویه «من راوی» انتخاب شده است و موجب همذات پنداری و ارتباط حسی شدیدتری میان خواننده داستان با شخصیت راوی «پسرک» می‌شود.

داستان با ارائه جزییات محدود درباره صحنه‌ها پیش می‌رود و موراکامی از گسترش شناسه‌های آشنای مکان‌ها پرهیز می‌کند و بدین ترتیب حس تعلیق را در کل فضای داستان می‌گستراند. داستان به سفر بلند و مرموز پسرکی علاقه‌مند به کتابخوانی در یک کتابخانه عجیب می پردازد. سفری که هر چه در بطن آن فرو می‌رویم نشانه‌های سمبلیک و نمادین داستان رخ می‌نمایند و فضایی جذاب را بوجود می‌آورند.

این سفر بی شباهت به یک سفر معنوی نیست و ظاهرا کتاب با وسواس بسیاری برای مخاطب «کودک بزرگسال» یا «بزرگسال کودک» نگاشته شده است، تمام ارتباط فیزیکی نهفته در این داستان خلاصه می‌شود به بوسه‌ای کوچک میان دختر زندانبان و پسرک داستان، و تمام عشق ظریف شکل گرفته در پسرک خلاصه می‌شود به تشبیهات شاعرانه‌ای که از وجه مادی و جسمی دخترک فاصله گرفته و او را سمت و سویی روحانی می‌بخشد. پایان غیر قابل انتظار داستان که به مرگ مادر و گم شدن دختر پیوند می‌خورد اشاره‌ای دیگر به سفر معنوی پسرک و تداوم آن در زندگی‌اش است. تمام وجوه مادی زن از پسرک سلب شده و حتی پرنده او که تنها همدم اوست نیز او را ترک کرده است.

دیگر نشانه به کار رفته در داستان مساله کفش‌های پسرک است. در ابتدای داستان پسرک با کفش‌های چرمی تازه روی کف خاکستری رنگ کتابخانه پا می‌گذارد و در میانه این سفر و درست در لحظات عزیمت، باید که هیچ تعلق مادی در پسرک وجود نداشته باشد. این کفش‌ها هدیه مادر است به خاطر تولد پسرک، اما جایی که نقطه کشف و شهود پسرک نسبت به جهان مرموز اطراف او آغاز می‌شود او پابرهنه در آن قدم می‌گذارد. پرداخت تمثیلی مکان‌ها و آدم‌ها شگرد اصلی داستان بلند کتابخانه عجیب است.

بخشی از متن کتاب

از رشته پلکان درازی رفتم پایین، پیچیدم به راست، در طول راهرو دلگیری پیش رفتم تا، بله، شک نکنید، رسیدم به اتاقی با شماره ی ۱۰۷، کتابخانه زیاد رفته بودم، اما این که زیرزمین داشته باشد، برایم عجیب بود. در زدم. تقه ای بود عادی و روزمره، اما چنان صدایی داد که انگار یکی با چوب بیسبال کوبیده به دروازه ی جهنم. صدای در راهرو انعکاس شومی داشت. برگشتم که پا بگذارم به دو، اما برخلاف میلم پاهایم نمی جنبید. آخر این جوری بار نیامده بودم. مادرم یادم داده بود که اگر دری را زدی، صبر کن تا یکی جواب بدهد. صدایی از توی اتاق گفت: «بیا تو.» در را باز کردم.

پیرمرد ریزه ای پشت میز تحریر کوچکی وسط اتاق نشسته بود. خال های سیاه ریزی مثل یک دسته مگس روی صورتش پاشیده بود. پیرمرد طاس بود و عینک ته استکانی به چشم داشت. طاس طاس هم نبود؛ چون موهای سفید فرفری به دو طرف سرش چسبیده بود. مثل کوهستانی بود پس از حریق جنگلی. پیرمرد گفت: «خوش آمدی، پسرم. چه کمکی از من ساخته است؟» با کم رویی گفتم: «دنبال یک کتاب بودم. اما می بینم که کار دارید. یک وقت دیگر می آیم. 

دلم برای آقاگوسفندیه سوخت و همین بود که رفتم توی سلول. یک تخت خواب ساده داشت، یک میز، یک روشویی. سر و ریختش اصلا چیزی نبود که بشود بهش گفت تمیز. خمیردندانش با طعم توت فرنگی بود، طعمی که من تحملش را ندارم. آقاگوسفندیه داشت با چراغ رومیزی بازی می کرد؛ هی روشن و خاموش اش می کرد. با نیش باز رو کرد به من و گفت «هی، این رو ببین. خیلی قشنگه ها! هاه؟» آقا گوسفندیه گفت: «من روزی سه وعده غذا برات می آرم. ساعت سه هم برای میان وعده بهت دونات می دم. دونات ها رو خودم درست می کنم، برای همین ترد و خوشمزه ان.»

نقد کتاب کتابخانه عجیب

پسری تنها، دختری اسرارآمیز و مرد عذاب دیده، نقشه می کشند که از کتابخانه‌ی کابوس‌ وار بگریزند… رد پای دغدغه‌ های موراکامی پیداست. هزارتو و اسارت در آن. قصه‌ی گریز به راهنمایی یک بلد. درگیری نیروهای خیر و شر محبت و دوستی و تنهایی و فقدان. کتابخانه عجیب ساختاری لابیرنت‌ گونه برای خواننده ایجاد می کند که او را تا انتهای داستان می کشاند و با ایجاد روابط علت و معلولی منحصر به‌ فردش، ساختارهای واقعی زندگی را دگرگون می کند.

مخاطبین با خواندن این کتاب جذاب و منحصر به فرد، در دنیای عجیب تخیلات موراکامی غرق خواهند شد.

تعداد بازدید: 635 بار

Haruki%20Murakami%20 %D9%87%D8%A7%D8%B1%D9%88%DA%A9%DB%8C%20%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D9%85%DB%8C

عنوان کتاب: کتابخانه عجیب

(کتابخانه غرایب ، کتابخانه ی مرموز)

جزو برترین کتاب ها درباره کتاب ها

از پرفروش ترین کتاب ها در ایران

نویسنده: هاروکی موراکامی

برنده جایزه ی فرانتس کافکا در سال 2006

مترجم: بهرنگ رجبی

تعداد صفحات کتاب: 79 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 2.9 مگابایت

نوع فایل: PDF (RAR)

منبع: شهرکتاب

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه

نوشته‌های مشابه

کتاب با پیش‌ گفتاری تحت عنوان «رنج کشیدن اختیاری است» آغاز شده است. در این پیشگفتار نویسنده انگیزه‌اش از نوشتن کتاب را آورده است. او در این باره گفته است: کوشیده‌ام چکیده‌ی افکارم را درباره‌ی دویدن...
بروزرسانی: 2 سال قبل
تعداد بازدید: 1038
کتاب منظره زمستانی، شامل هشت داستان کوتاه از نویسندگان مشهور جهان می باشد که حسی لطیف و عمیق در تمام داستان های این مجموعه برقرار است. عنوان داستان و نویسنده آنها به شرح زیر می باشد...
بروزرسانی: 1 سال قبل
تعداد بازدید: 224

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *