معرفی کتاب سرزمین گوجه های سبز
کتاب سرزمین گوجه های سبز روایتی دهشتناک از کشوری است که بر اساس آرمانهایش قرار بود در مقابل استبداد بایستد و مردم در آن زندگی کنند اما اکنون سرزمینی پر از ترس، فقر و وحشت شده است و حکومت استبدادی به تمامی ابعاد زندگی مردمش نفوذ کرده است و جوانان دیگر امیدی به فردای خود در این دیار ندارند.
هرتا مولر میگوید: «گاهی حس میکنم آنقدر عمیق و طولانی خودم را در سکوت غرق کردهام که حتی اگر بخواهم هم راهی برای نجات پیدا نمیکند. هنگامی که حرف میزنم، خودم رو همچنان غرق کردهام، شاید کمی متفاوت تر…» بزرگ شدن در یک اقلیت و آن هم زیر فشار رژیم کمونیستی هرگز کودکی را بی تاثیر نمیگذارد. هرتا مولر هم از این آسیبها در امان نمانده است؛ او در کتاب سرزمین گوجه های سبز سعی میکند داستان چهار جوان شجاع را روایت کند که میخواهند برای یک زندگی بهتر در برابر رژیم کمونیستی بایستند.
چکیده رمان
رمان سرزمین گوجه های سبز که در دوران اوج استبداد نیکولای چائوشسکو در رومانی می گذرد، داستان گروهی از جوانان را روایت می کند که به امید یافتن وضعیت و ارتباطاتی بهتر، ولایت فقرزده ی خود را به مقصد شهر ترک می گویند. اما خیلی زود امیدشان در هم می شکند، چرا که در شهر هم، درست مثل مناطق روستایی، ردپای ظلم و ستم حکومت دیکتاتوری کاملا هویداست. تمامی دوستان راوی[معلمین و شاگردان یک اتحاد مبارز نصفه و نیمه ]به او خیانت کرده و یا خود را به نابودی می کشانند.
با از هم پاشیدگی این اتحاد، می توان دید که چگونه یک حکومت مستبد و دیکتاتور به جزئی ترین حوزه های زندگی انسان ها سرک کشیده و چگونه همه ی افراد، حتی قوی ترین آن ها، مجبور می شوند یا با ستمگران سازش کرده و یا در برابرشان مقاومت کرده و از بین بروند. هرتا مولر که خود یکی از جان به در بردگان از حکومت نظامی چائوشسکو است، از تجارب شخصی خود سخن می گوید. او در صحنه به صحنه ی کتاب ، با زبانی ناملایم و در عین حال شعرگونه، تصویری جان کاه از جامعه و نسلی را ارائه می دهد که توسط ترس و ستم به نابودی کشیده شده است.
بخشی از متن رمان
یادم میآید در آن شب من گُنگ بودم. زمان زیادی به بیرون نگاه کردم. اتاق کوچک در شیشه پنجره تاب میخورد. من عکس کوچک دختران را میدیدم که دور لولا جمع شده بودند. لولا را دیدم که با قدی بلند و هیکلی درشت از بالای سرِ ما انگار در هوا قدم برمیداشت و به طرف پارک کثیف میرفت. من مَردهای لولا را دیده بودم که در ایستگاه مترو ایستاده و انتظار میکشیدند. صدای بلند مترو، سرم و مغزم را نوازش میداد. مانند یک قوطی کبریت صدا داشت. یک چراغ در داخل واگن مترو روشن بود. مانند یک شعله آتش که یک نفر دستش را دور آن حلقه زده است.
همه مردهای لولا به هم دیگر میخوردند و در میان یکدیگر حرکت میکردند. چند بستۀ پر از مواد شوینده و گوشت حیوانی که در سلاخ خانه ذِبح شده بودند در کنار خط آهن قرار داشت. سپس یک نفر چراغ را خاموش کرد و عکس شیشه پنجره از بین رفت. فقط چراغهای آن طرف خیابان که رنگ زرد را نشان میداد، نمایان بود. سپس به نزد دختر هائی که دور تخت لولا جمع شده بودند برگشتم و در آن زمان صدائی را شنیدم که هیچ وقت از یادم نمیرود وبا هیچ صدائی هم اشتباه نمیگیرم. در روی تخت اوصدای سبز دوست داشتن را شنیدم که هرگز آن چنان نشنیده ورشد نکرده بود. وقتی لولا نفس عمیق کشید، صدای آن زخم پاندول شکل در سرم دور زد. در برگشت نور قاب پنجره، فقط یکی از مردهای لولا دیده میشد.
نقد و بررسی کتاب سرزمین گوجه های سبز
رمان سرزمین گوجه های سبز یک رمان سیاسی پست مدرن است که شیوه ی نگارش آن پیچیده، غیر خطی و راز آمیز است و قبل از آنکه روایتی داستانی باشد، لحنی چند لایه و شاعرانه اما سیاه دارد. چند دانشجوی آلمانی زبان، در دوره نظام تک حزبی و کمونیستی نیکلای چائوشسکو در کشور رومانی از فقر و بدبختی بجان آمده و به امید زندگی بهتر و یافتن آینده ای روشن تر به شهر میایند. شاید یکی از مهمترین مفاهیمیکه در این کتاب مصداق عینی دارد انسان و شخصیت انسانی در زیر سلطه یک حکومت پلیسی و خفقان آور است.
دوستانی که همدیگر را پیدا کرده اند، همدل و همراه بوده و یکدیگر را دوست دارند، شرایط ترس، خفقان، فلاکت، بیکاری وگرسنگی، آنها را به انسانهایی خالی از هرگونه عاطفه و احساسات انسانی بدل نموده و حاضرمیشوند، صرفا برای منافع شخصی خودشان دست به هرکاری از جمله خیانت به نزدیکترین دوستان خود بزنند، تظاهر کنند ، نقش بازی کنند ، پا روی عقاید و افکار خود بگذارند و تن به هر پستی و شنائتی بدهند تا بتوانند هرچند با حقارت و فاصله گرفتن از هرگونه ارزشهای انسانی، صرفا گلیم خودشان را از آب بکشند. خواندن رمان سرزمین گوجه های سبز را از دست ندهید.
شاید به این کتاب ها نیز علاقمند باشید:
تعداد بازدید: 1,880 بار
عنوان کتاب: سرزمین گوجه های سبز
برنده جایزه نوبل ادبی 2009
نویسنده: هرتا مولر
مترجم: غلامحسین میرزا صالح
تعداد صفحات کتاب: 257 صفحه
زبان کتاب: فارسی
منبع: شهرکتاب
این پست صرفا معرفی کتاب بوده و برای خرید باید به نشر مازیار مراجعه کنید.