دانلود کتاب غریزه وصلی
مهرداد صدقی تا کنون بیش از ۱۰ کتاب نوشته است و «نقطه ته خط» اولین اثر منتشر شده این نویسنده است. وی که متولد سال ۱۳۵۶ است با کتاب آبنبات هلدار، که با گویش بجنوردی نوشته شده بود، به شهرت رسید و نوشتن به این گویش را در کتاب غریزه وصلی نیز پی گرفت که این اثر در نوروز امسال به شکل الکترونیکی و هر روز یک قسمت منتشر شد، اما چاپ کاغذی نداشت.
داستان غریزه وصلی اثری طنزآمیز است که در روزگار ممنوعیت ویدئو در اوایل دهه هفتاد رخ میدهد و راوی داستان همان راوی کتابهای شیرین آبنبات هلدار، آبنبات پستهای و آبنبات دارچینی روایت می شود. این کتاب داستانی طنز و جذاب است که رخدادهای پیشبینی نشده آن، محسن شخصیت کتاب را ناخواسته درگیر موقعیتهای خندهداری میکند.
خلاصه کتاب
کتاب غریزه وصلی پر از خاطرات بچه های دهه شصتی است و کلی شیرین کاری، اما بیشتر داستان حول شخصیت قدرت پلنگ بود.به نظرم برای خوندن این کتاب نیازه آبنباتها خوانده بشه که شخصیت های داستان ملموس تر باشند. در کل مثل همیشه عالی و پر از خنده بود. اگر سهگانه آبنبات را خوانده باشید (آبنبات هلدار، آبنبات پستهای و آبنبات دارچینی) این کتاب برایتان بسیار لذتبخش خواهد بود اما اگر آن را نخواندهاید خیالتان راحت باشد داستان در ادامه و دنباله آن کتابها نیست و اثر جدید و مستقلی است. شاید مطالعه این کتاب شما را مشتاق به خواندن آن سهگانه کند.
بخشی از متن غریزه وصلی
بدون توجه به حرفهای قدرت پلنگ، با نگرانی به ساندویچم نگاه کردم. متاسفانه فقط بخش انتهایی آن مانده بود. برای یک لقمه بزرگ بود اما کِرا نمیکرد آن را در دو لقمه جداگانه ببلعم. برای همین دهانم را عین کروکودیل باز کردم و همهاش را یکجا خوردم. به جای حرفهای قدرت به این داشتم فکر میکردم الان در کل فضای دهانم شاید فقط به اندازه چند مولکول فضا باقی مانده و مولکولهای فشرده شده به اکسیژنهای دم در دهانم میگویند «نیاین جا نیست» و یکی از مولکولهای گازهای نجیب، با احساس مسؤولیت، دستهایش را تا چند اربیتال باز کرده و در آن شلوغ پلوغی، سر بقیه مولکولها داد میزند «خواهرا از این ور، برادرا از اون ور» و در همان حال نگران است مبادا اکسیژنها و هیدروژنها با هم ترکیب شوند و یکی داد میزند:
« لطفا راهِ باز کنین این مولکول بارداره» و یکی دیگر از مولکولها به مولکول کناریاش میگوید «چرا سِلّی مِزنی؟» و دیگری هم میگوید «شرمنده الکترونِم انقد چرخید سرش گیژ رفت، از جاش دَر شد خورد بهت» و مولکولی دیگر به مولکولی که به او چسبیده میگوید «چُمبولی مگیری؟» و دومی میگوید «چمبولی کجا بود، گفتم برای یک کار خیر مزاحمت بشیم ایشالا اگه صلاح بدانی با هم پیوند کولانسی تشکیل بدیم» و مولکول اولی میگوید: «اشتباه گرفتی من خودم دنبال پیوندم، باز تو به من مِگی؟ اصلا بیا بریم پشت کوچه مندلیف، اونجا یک پیوند کوولانسی بهت نشان بدم که چی» مولکول پیری که شبیه بیبی مولکولهاست، به من فحش میدهد:
«خا جانِمّرگ کمتر بخور جا نداریم ارتعاش کنیم» و بعد برای بقیه مولکولهای جوان خالیبندی میکند که «قدیم زمان ارتعاش مکردیم به قدِ منبع آب، مثل الان نبود که نتانیم تکان بخوریم که» و بعد با بقیه مولکولهای پیر از خاطرات ارتعاشات زمان قدیم با هم حرف میزنند…به خاطر پرخوری و نرسیدن اکسیژن کافی، داشتم خیالبافیهای علمی کاچّگی میکردم اما کمکم به خودم که آمدم، دیدم قدرت با نگاهش منتظر جواب من است. در همان حال از قدرت پرسیدم: «هِه ها هی؟»یادم رفته بود دهانم پر است اما قدرت فهمید که دارم میگویم «چه کاری». خود قدرت هم در حالیکه لقمهای سه امتیازی توی دهانش میگذاشت، چیز مبهمی گفت که احتمالا ترجمهاش به زبان آدمیزاد میشد «الان مِگم»
شاید به این کتاب ها نیز علاقمند باشید:
تعداد بازدید: 635 بار
عنوان کتاب: غریزه وصلی
نویسنده: مهرداد صدقی
تعداد صفحات کتاب: 229 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 10.1 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب