دانلود کتاب گوسفندی که گرگ شد
یکی دیگر از آثار اعتراضی عزیز نسین کتاب گوسفندی که گرگ شد می باشد. نویسنده در دوازده داستان جذاب و دلنشین به مسائل مختلفی می پردازد و بسیاری از مسائل اجتماعی را مورد نقد و بررسی قرار می دهد.
مجموعه داستان جذاب و خواندنی پیش رو دربرگیرندهی داستانهایی است که با حکایاتی متفاوت و تمثیلی تلاش می کند تا مشکلات اقتصادی، اجتماعی و… را به نقد بکشاند. داستانهای نسین به رغم اینکه برای مردم ترکیه و مشکلات آنها نوشته شده اما برای بسیاری از جوامع قابل درک است و به همین دلیل به عنوان نویسنده و طنزپردازی جهانی شناخته می شود.
خلاصه کتاب
در داستان گوسفندی که گرگ شد، گوسفندها از بین می روند و چوپان روز به روز عصبانیتر می شود، و گوسفندها را کتک می زند و سعی می کند از آنها شیر بگیرد اما گوسفندها ترسیدهاند، او بیشتر از همه به یک بره فشار می آورد و او را اذیت می کند و همین موضوع اوضاع را تغییر می دهد. چوپان از شیر گوسفند میخورد و پشم و اضافی شیر و کره و ماست و پنیرش را می فروخت و زندگی را به خوبی می گذراند. تا اینکه یه روز به گوشت گوسفند طمع کرد. چاقوش را تیز کرد و آروم آروم به گوسفند نزدیک شد. برّه بی گناه که مشغول چرا بود به گمان اینکه چوپان اومده تا باهاش بازی کنه، براش نی بزنه یا پشم نرمش را نوازش کنه سرش را بلند کرد امّا دید چشم های چوپان را خون پر کرده.
به دستهاش نگاه کرد و برق چاقو را دید. ترسید. غقب عقب رفت. به چوپان گفت : – میخوای چیکار کنی؟ تو چوپان منی، باید ازم نگهداری کنی. میخوای منو بکشی؟ چوپان چیزی نگفت چون چیزی نمی شنید. خون جلوی چشم هاش را گرفته بود. تند کرد که به گوسفند برسه. گوسفند فرار کرد. دوید و دوید. چوپان به سگش گفت گوسفند را بگیره. گوسفند دور شده بود و سگ به دنبالش می رفت و چوپان هم در پی اونها. گوسغند التماس می کرد: – تو که شیر و پشم من را داری، دست از سرم بردار. منو نکش. یاد روزهای خوب گذشته امان بیافت… کتاب گوسفندی که گرگ شد را به تمام علاقهمندان به داستان پیشنهاد می کنیم.
بخشی از متن کتاب
در روزگار قدیم چوپانی یک گله گوسفند و چند تا سگ خوب داشت. در کنار کوهستانهای شرق یا غرب شاید هم شمال کشور زندگی می کرد. آبهای این سرزمین گوارا، جلگه هایش سبز و هوایش معتدل و زمین هایش خاصلخیز بود. حیف که این چوپان با چوپانهای دیگر خیلی فرق داشت. معنی رحم را نمی دانست و رعایت حال گوسفندان را نمی کرد. به جای نی لبکی که اکثر چوپانها دارند، و همیشه برای راحتی و سرگرمی گوسفندها نی میزنند و آواز می خوانند، این مرد چوپان یک چوبدستی بزرگ و یک فلاخن سنگین داشت.
نسبت به گوسفندهایی که زندگی اش از آنها می گذشت خیلی سختگیر بود. شیر آنها را می دوشید. از پشم آنها لباس و وسایل خواب درست می کرد، از گوشت و پوست و روده و حتی و سم و استخوان آنها پول درمی آورد، با این حال ذره ای به آنها رحم نمی کرد. روزی سه بار، صبح و ظهر و عصر، گوسفندهای بره دار را می دوشید. هر قدر شیر از آنها می گرفت، باز هم به نظرش کم می آمد…
نقد کتاب گوسفندی که گرگ شد
طنز، شاید در هیچ زمینهای بیش از سیاست عملی، نتواند با موفقیت به کار رود. چرا که قدرت همیشه میخواهد حماقت خود را جدی نشان دهد و حال آنکه خانهی عنکبوتی و سست بنیادش به تلنگری در هم می شکند. عزیز نسین، نویسندهی ترک، در داستان گوسفندی که گرگ شد با بصیرت نشان می دهد که چگونه کسانی که با کمک مردم از نردبان قدرت بالا رفتهاند دیگر به خواست مردم از این نردبان پایین نمیآیند.
بزرگترین دلیل این کارشان هم این است که مردمی که آن قدر احمق بودهاند که آنان را بر سر کار آوردهاند، دیگر چه صلاحیتی دارند که آنان را از کار برکنار کنند؟ اما زندگی ملتها با زندگی افراد چندان تفاوتی ندارد. همان اشتباهی را که فرد میتواند در زندگیش مرتکب شود همان اشتباه را هم ملتی میتواند در حیات اجتماعیاش مرتکب شود، اما تنها تفاوتش این است که هزینهی دومی بسیار بیشتر و گزافتر است.
تعداد بازدید: 759 بار
عنوان کتاب: گوسفندی که گرگ شد
نویسنده: عزیز نسین
مترجم: رضا همراه
تعداد صفحات کتاب: 209 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 3.8 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب