بچه‌ها برای اینکه لودرها به دست دشمن نیفتد، تصمیم گرفتند چند نارنجک کنار آنها بگذارند تا در وقت مناسب لودرها را از کار بیندازند. اما زمانی که عراقی‌ها رسیدند و بچه‌ها رفتند سراغ نارنجک‌ها…
«آقایان، حالا که فرد مناسبی برای کاندیداتوری پیدا نکردیم من ژوزف پولیتزر را پیشنهاد می‌کنم.» لحظه‌ای سکوت برقرار شد و سالن با فریاد و خنده منفجر شد. همه به او رأی دادند. خود ژوزف وقتی…
مثل یک ساعت آفتابی صبورم. می‌فهمم آنچه را عشق نمی‌تواند درک کند و می‌بخشایم به طوری که عشق هرگز نمی‌تواند. از دیدار تا نامه فقط چند روز یا هفته است، نه یک ابدیت. مسافرت با آنها…
وقتی در بهار بر اثر آب شدن برف‌ها سطح رود بالا می‌آید سراسر جاده را طوری آب فرا می‌گیرد که ارتباط بین پیربازار و رشت برای چند هفته به کلی قطع می‌شود. حال آنکه حل این مشکل بسیار آسان…
در پیکری کوچک، زورق و دریا و باد را ماننده‌ای. چرا که چشمانت، که دریا توانمشان نامید، به جزر و مد اشک نشسته‌اند. پیکرت زورقی است در این دریای شور بادبان برافراشته و بادها آه‌های تُواَند که…
سریال مختارنامه را دو بار کامل دید. من را هم صدا می‌زد که با هم تماشا کنیم. بینش هم حرف می‌زد که آدم باید از این فیلم‌ها، از این اتفاق‌ها درس بگیرد. آفرین به این شیرزن که خودش شوهرش…
زندگینامه‌ای فوق العاده زیبا و دلچسب است: زیر لب ذکری گفت و صلواتی فرستاد تا بر غوغای درونش مسلط شود. اما همچنان ذهن او بین دو مسیر در تردد بود. چاره‌ای نداشت یا باید دست تسلیم…
در سپتامبر 2004، نشریه‌های مهمی چون ایندیپندنت، نیویورکر، آبزرور و آسوشیتدپرس گزارشی منتشر کردند که بر اساس آن، اصالت یخ زده مورد تردید قرار گرفت. این گزارش ادعا کرده بود که نمایش…
بحث ضدیت فردوسی با اسلام از زمان روی کار آمدن حکومت پهلوی و شخص رضاخان شروع شد که او سخت به دنبال احیای جو ملی گرایی و ضدیت با اسلام در ایرانیان بود و برای اینکار کارهای…
راه رفتن در نمکزار در اردیبهشت ماه و در زمین نیمه باتلاقی چشم‌ها را سرخ کرده بود. در خلوت از خدا می‌خواستم که خدایا دستگیری کن اینجا مثل جاده ام‌القصر تلفات سنگین نداشته باشیم…
آتوود در طول زندگی حرفه‌ای‌اش بیش از ۵۵ جایزهٔ ملی و بین‌المللی کسب کرده است و درجات افتخاری متعددی از دانشگاه‌های مختلفی همچون دانشگاه آکسفورد و سوربن و کلمبیا دریافت کرده است…
کاش منم مثل تو یه کم میتونستم بیخیال باشم.. ولی دست خودم نیست! دخترمو که میبینم داره جلوم آب میشه.. منم کاری نمیتونم بکنم، جیگرم آتیش میگیره… شهاب با یه کم جدیت وای میسته…
وبسایت شهرکتاب منبعی از کتاب های الکترونیکی است که تیم مدیریتی سایت تلاش کرده است تا محتوایی باارزش و با کیفیت در اختیار علاقمندان قرار دهد. در این مجموعه از نویسندگان و مترجمانی که مایل به همکاری با ما هستند استقبال می شود. پس از دانلود هر کتابی، فایل (pdf یا صوتی) در گوشی یا کامپیوتر شما ذخیره می شود و همیشه می توانید به صورت آفلاین مطالعه کنید و لذت ببرید.
