دانلود کتاب بازی سرنوشت
در کتاب بازی سرنوشت (داستان محور) شهاب و صابر از دانشجویان رشته بازیگری هستند که به مدت چند سال است باهم، دورههای تحصیلی خود را میگذرانند.
پدر شهاب پزشک بوده و به طور کلی خانواده شهاب از وضع مالی خوبی برخوردارند اما شهاب تمایلی به استفاده از امکانات خاص خانواده نداشته و حتی دوست نسبتاً نزدیکش نیز چندان از این قضیه اطلاع ندارد. از آن طرف صابر متاهل بوده و صاحب یک دختر بیمار است که از نظر مالی توانایی رسیدگی و درمان دخترش را ندارد شهاب نیز از این قضیه، یعنی بیماری دختر صابر هم به نفع خودش و هم به نوعی به نفع دوستش استفاده کرده و نقشه خود را عملی میکند.
در این بین، طی سفری به شمال بر سر تنشهای بسیاری که بین ایندو، در یک ویلای متروکه پیش میآید صابر مجبور میشود بهترین دوست دوران دانشگاه خود را با اسلحه از بین ببرد بدون اینکه علت این کارش را بداند. نکته مهم اینکه نه تنها پدر و مادر شهاب هیچ شکایتی از صابر نداشته، بلکه فوراً رضایت داده و هزینه درمان دختر صابر را نیز با کمال میل متقبل میشوند…
خلاصه کتاب
کتاب بازی سرنوشت (داستان محور) اثری دیگر از نویسنده خوب کشورمان، هادی نجار است که به تازگی نوشته شده و توسط نویسنده به شهرکتاب اهدا شده تا به صورت رایگان در اختیار علاقهمندان به فیلمنامه قرار گیرد.
بخشی از متن کتاب
صابر: کاش منم مثل تو یهکم میتونستم بیخیال باشم.. ولی دست خودم نیست! دخترمو که میبینم داره جلوم آب میشه.. منم کاری نمیتونم بکنم، جیگرم آتیش میگیره… (شهاب با یه کم جدیت وای میسته نگاش میکنه، صابر هم وای میسته) شهاب: چی گفتی الآن؟! صابر: درباره بیماری دخترم پرسیدی واست توضیح دادم دیگه!… میگم حواست بود چی پرسیدی؟! شهاب: آره… (مجدداً به راهشون ادامه میدن)
شهاب: حالا میخوای چیکار کنی؟ صابر: والا نمیدونم… زنمم اوضاعش بدتر از منه، همش غصه میخوره… راستش دوست ندارم برم خونه… بیشتر وقتا آخر شب میرم خونه بلکه خواب باشن… روی دیدنشو ندارم… شهاب: هزینه های درمانشو چجوری در میارین؟ صابر: فکر کنم بهت گفته باشم خانمم شغل خونگی داره… کارای بافتنی، عروسک و این جور چیزا.. خودمم تایم آزاد داشته باشم، کمکش میکنم…بالاخره مجبوری یه جوری میگذرونیم.
شهاب: بالاخره که چی تا کی میخوای همینطوری پیش بری؟! صابر: خب چیکار کنم!…. بزار این یه ترم آخر دانشگاه تموم بشه بعدش ببینم چیکار میتونم بکنم. مغزم الآن اصلا کار نمیکنه…. (کمی تامل) میگم حالا چی شد یهو یاد این قضیه افتادی؟! شهاب: راستش من چند روز میخوام برم شمال …یه ویلای فکستنی مال یکی از اقوامه، میخوام یه دو سه روز آب و هوا عوض کنم میای بریم؟
نقد کتاب بازی سرنوشت
کتاب بازی سرنوشت (داستان محور) فیلمنامهای دیگر از هادی نجار است که با قلم خوب خود، مخاطب را در دنیای شخصیتهای اصلی غرق میکند. متن کتاب بسیار روان و خودمانی است و نویسنده در آن به مضامینی مانند: اتفاقات و مشکلات روزمره جوانان، بیماری، فقر و… پرداخته است.
هادی نجار قبلا کتاب دیگری با عنوان سه داستان مارمولک محور به شهرکتاب اهدا کرده و با استقبال خوبی مواجه شده است. اگر از کتاب قبلی نویسنده لذت بردهاید، بدون شک مطالعه کتاب بازی سرنوشت (داستان محور) نیز برای شما لذتبخش خواهد بود.
کتاب های پیشنهادی
عنوان کتاب: بازی سرنوشت داستان محور
نویسنده: هادی نجار
تعداد صفحات کتاب: 77 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 514 کیلوبایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب
2 پاسخ
یکی از بهترین کتابایی بود که تا حالا خوندم.
سلام داداش، میدونم زحمت کشیدی، ولی بی زحمت زحمت ادامشم بکش