در هتل برترام

دانلود کتاب در هتل برترام

کتاب در هتل برترام اثر آگاتا کریستی از جمله رمانهای جنایی جذاب و خواندنی است که به تمام علاقمندان توصیه می شود.

داستان های جنایی به طور معمول به یک جنایت، اغلب یک قتل، می پردازند که حل کردن آن، در ابتدا غیر ممکن به نظر می رسد. این جنایت به ظاهر حل ناشدنی، داستان را به حرکت درمی آورد و مسیر رخ دادن اتفاقات را مشخص می کند. گاهی اوقات جنایت در خود داستان توصیف می شود و گاهی نیز شخصیت ها فقط با عواقب آن رو به رو می شوند. جنایت در مرکز داستان قرار دارد و حل نشدنی به نظر رسیدن آن، هم مخاطبین و هم شخصیت اصلی را به خود جذب می کند.

خلاصه رمان 

قطار پست از مبدأ ایرلند در تاریکی شب، یا بهتر است بگوییم در تاریکی نخستین ساعات بامداد، به پیش می‌تاخت. هر از گاهی موتور دیزلی‌اش به علامت هشدار ناله محزونی سر می‌داد. سرعتش از هشتاد کیلومتر در ساعت بیشتر بود. به‌موقع می‌رسید. بعد ناگهان ترمز کرد و از شتابش کاسته شد. چرخها روی ریل به قژقژ درآمد. سرعتش کمتر و کمتر شد. رئیس قطار سر از پنجره بیرون کرد و علامت قرمز را دید. قطار سرانجام توقف کرد. بعضی از مسافران بیدار شدند. ولی بیشتر آنها خواب بودند. خانم مسنی که از توقف ناگهانی قطار تعجب کرده بود، درِ کوپه‌اش را باز کرد و داخل راهرو را نگاه کرد.

کمی آن ‌طرف ‌تر یکی از درهای مشرف به خط آهن باز بود. روحانی مسنی با کاکل سفید داشت سوار می‌شد. خانم حدس زد قبلاً از قطار پیاده شده که ببیند چه خبر است. هوای دم صبح حسابی سرد بود. یک نفر از انتهای راهرو گفت: «چیزی نیست. علامت است.» زن رفت توی کوپه‌اش و سعی کرد دوباره بخوابد. در پایین، بین ریلها، مردی فانوس به دست از اتاقک دیده‌بانی به طرف قطار می‌دوید. آتشکار از قطار پایین رفت. رئیس قطار که قبلاً پایین رفته بود، آمد پیشش. مرد فانوس به دست هم رسید. نفس‌ نفس ‌زنان گفت: ــ اتفاق بدی افتاده… قطار باری از ریل خارج شده…

بخشی از متن کتاب

در مرکز وست اِند خیابانهای فرعیِ دنج زیادی وجود دارد که جز راننده های تاکسی که با خبرگی از آنها می گذرند و خودشان را به خیابان پارک و میدان برکلی و بلوار آدلی جنوبی می رسانند، تقریباً هیچ کس آنها را نمی شناسد. از خیابان پارک که وارد یکی از خیابانهای فرعی می شویم و یکی دو بار به چپ و راست می پیچیم، به خیابان خلوتی می رسیم که سمت راستش هتل برترام است. هتل برترام از قدیم آنجا بوده. در زمان جنگ ساختمانهای سمت راست و ساختمانهایی که کمی دورتر در سمت چپش واقع بود، ویران شد، ولی خود هتل سالم ماند. البته هتل برترام هم به قول بنگاهیها آسیب دید و از نما افتاد، ولی با صرف مبلغ معقولی دوباره به حالت اولیه اش برگشت.

سال ۱۹۵۵ که شد، دقیقاً مثل سال ۱۹۳۹ بود. ساده و باشکوه و پرهزینه. هتل برترام سالها هتل محبوب روحانیان سطح بالا، زنان نجیب زاده و ثروتمند و شاگردان مدارس تهذیب اخلاق بود و دختران عضو این مدارس در هنگام تعطیلات سر راهشان به خانه در این هتل اقامت می کردند. زنها می گفتند: « تو لندن کم است جاهایی که یک دختر مجرد و تنها بتواند در آن اقامت کند. ولی هتل برترام خوب است و مشکلی ندارد. خود ما چند سال تو هتل برترام اقامت داشتیم. » البته قبلاً هتلهایی مثل هتل برترام فراوان بود و هنوز هم چند تایی از این جور هتلها وجود داشت. ولی تقریباً همه آنها تغییر کرده بود.

همگی بنا به ضرورت دستخوش نوآوری شده و به گروههای دیگری خدمات می دادند. خود هتل برترام هم تغییر کرده بود، ولی تغییراتش آن قدر نامحسوس بود که در نگاه اول کسی متوجه نمی شد. در انتهای پلکانی که به درِ چرخان بزرگی باز می شد، نگهبانی ایستاده بود که ابهتی کمتر از ارتشبد نداشت. نوارهای زرین و نشانهای مختلف، سینه ستبر و مردانه اش را تزئین می کرد. برخوردش عالی بود. وقتی مسافری با درد ناشی از رماتیسم از تاکسی یا اتومبیل پیاده می شد، با علاقه و اشتیاق به سویش می رفت، کمکش می کرد که از پله ها بالا برود و از درِ چرخان بزرگ به داخل هتل راهنمایی اش می کرد.

تعداد بازدید: 1,606 بار

عنوان کتاب: در هتل برترام

نویسنده: آگاتا کریستی

مترجم: فرشته خجندی

تعداد صفحات کتاب: 300 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 2.62 مگابایت

نوع فایل: PDF

منبع: شهرکتاب