دانلود کتاب دزد سایه ها
کتاب دزد سایه ها اثری جذاب است که مخاطبان را به دنیای دیگری می برد و همزمان با یک خیال پردازی لطیف و عاشقانه، از روابط انسانی و عواطف میان آدمها صحبت می کند.
رمان پیش رو به لحاظ فنی ویژگی های منحصر به فرد چشمگیری ندارد. به دیگر سخن، مارک لوی از عناصر داستانی همچون زاویه دید، زمان و مکان و شخصیت پردازی همچون سایر داستان نویسان حرفهای بهره برده است و تکنیک های رایجی همچون نمادگرایی نیز در این رمانش مشاهده می شود؛ اما آنچه باعث تفاوت داستان سایه دزد با دیگر آثار معاصر فرانسوی شده، موضوع بکر و جذابی میباشد که لوی به آن پرداخته است.
خلاصه کتاب
کتاب دزد سایه ها روایت عشق های اصیل است؛ داستانی فانتزی از پسرکی که با توانایی خاصی به دنیا آمده است و می تواند با سایه ها صحبت کند و آنها را بدزدد. حتی سایهها رازهایشان را با او در میان می گذارند و از او کمک می گیرند. وقتی پسر بزرگ می شود، با انتخاب شغل پزشکی تلاش می کند از این موهبت برای درمان بیماران استفاده کند؛ اما نمی تواند خودش را درمان کند، چون روح او سالها پیش در جست و جوی عشق گم شده است.
مارک لوی یک عنصر جادویی و معماگونه همچون صحبت با سایهها را که تداعیگر داستانهای جنایی و ترسناک میباشد، با مفهوم عشق، به طرز خلاقانهای ترکیب کرده است. این داستان در سال ۲۰۱۰ پرفروش ترین رمان فرانسه اعلام شد.
«مارک لوی» نویسندهی اهل فرانسه است. او نوشتن رمان را از سال ۲۰۰۰ آغاز کرد و به سرعت نشان داد که شایستهی این کار است. کتابهایش از همان ابتدا در صدر پرفروشهای فرانسه قرار داشتهاند. آثار او تاکنون به بیش از ۴۰ زبان ترجمه شدهاند و از روی برخی از آنها فیلم نیز ساخته شده است. از لوی کتابهای «سفر عجیب آقای دالدری»، «با من بمان»، «قرار آینده»، «چرا گربه چهار دستوپا فرود میآید؟»، «حرفهایی که نگفتیم» و «دزد سایه ها» به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
بخشی از متن کتاب
– میدونم که تو همه رو خبر کردی. وقتی مخزن گاز منفجر شد، بهطرف انبار دویدم تا هرچی که میتونم رو بردارم. هنوز هیچ شعلهای نبود، فقط دود غلیظی همهجا رو پر کرده بود. پنج دقیقه هم تویی اون جهنم دوام نیاوردم. بهحدی چشمهام میسوخت که نمیتونستم بازشون کنم. دستگیرهٔ در رو پیدا نکردم. نمیتونستم نفس بکشم، ترسیده بودم. نتونستم نفسم رو نگه دارم و از هوش رفتم. این اولین باری بود که یک نفر که خودش درون آتش بوده، از آن اتفاق برایم تعریف میکرد و تصورش واقعاً متأثرکننده بود. ایو پرسید: – از کجا میدونستی توی انبارم؟ نگاهش دوباره آنقدر غمگین شده بود که دلم نمیخواست به او دروغ بگویم.
– یعنی اون دفتر اونقدر مهم بود؟ – معلومه، نزدیک بود به قیمت زندگیم تموم بشه. من بهت مدیونم و یه عذرخواهی بهت بدهکارم. اونروز که روی نیمکت نشسته بودیم و دربارهٔ پدرم بهم گفتی، فکر کردم که یهجوری اومدی توی انبار و وسایلم رو زیرورو کردی. آخه من هیچوقت درمورد بچگیم با کسی حرف نزدم. – من حتی نمیدونستم که شما همچین دفتری دارین. – جواب سؤالم رو ندادی. از کجا فهمیدی که دارم توی انبار خفه میشم؟ چه جوابی میتوانستم به او بدهم؟ اینکه سایهاش آمده بود سراغم؟ اینکه در آن هرجومرج، از میان سایههای دیگر، روی سیمان کف حیاط سُر خورده بود تا به من برسد؟ اینکه سایهاش را دیدهام که درون شعلهها به من اشاره میکرد و التماس میکرد که بهدنبالش بروم؟ کدام آدمبزرگی حرفم را باور میکرد؟
در مدرسهٔ قبلیام، یکی از بچهها بهخاطر آنکه حقیقت را گفته بود، جریمه شد که یک سال به روانشناس مراجعه کند. بعدازظهرهای چهارشنبه، وقتی والیبال یا شنا داشتیم، میگفت وقتش را اینطور میگذراند: «یک ساعت، توی اتاق انتظار، زندگیم رو برای خانم مهربونی که ‘اوهوم، اوهوم’ میکنه و لبخند میزنه تعریف میکنم.» همهٔ اینها به این خاطر بود که یک روزِ شنبه، موقع ناهار، پدربزرگش جلوی چشمهای او به خواب رفت و دیگر هیچوقت بیدار نشد. از آن بهبعد، بابابزرگِ دوستم برای عذرخواهی، شبها به خوابش میآمد و مکالمهای را که بهخاطر آن خوابِ ناگهانی نیمهکاره مانده بود، ادامه میداد. کسی حرفش را باور نمیکرد.
صبحها وقتی تعریف میکرد که خواب بابابزرگش را دیده، بزرگترها ماتومبهوت نگاهش میکردند. حالا تصور کنید اگر من از مشکل کوچکی که با سایهها داشتم صحبت میکردم، چه اتفاقی برایم میافتاد؟ کاش بعد از اعتراف و محکومشدن به مراجعه به روانپزشک، همان قدر گناهکار شناخته میشدم که برای ایو تعریف میکردم، دفترش را خواندهام و حتی بخشهایی از آن را از بَرَم. ایو چشم از من برنمیداشت. دزدکی نگاهی به ساعت آونگدار مدرسه انداختم. هنوز، بیست دقیقهای به زنگ مانده بود…
نقد کتاب دزد سایه ها
دزد سایه ها داستان پسر بچه ای را در خود جای داده که از شب و سایه ها می ترسد، پسری که کم کم پی می برد توانایی ویژه ای دارد، توانایی خاصی که به کمک آن می تواند با سایه ی انسان های اطرافش ارتباط بگیرد و چیزهایی را در مورد آن ها بفهمد بی آن که خودشان سخنی بگویند. او سال نو تحصیلی را در مدرسه ای جدید آغاز می کند و در شرایطی پردردسر قرار می گیرد که اصلا برایش خوشایند نیست، این اوضاع نا مناسب از یک سو پسر را آزار می دهد و از سویی دیگر اتفاقی در خانواده شان به وقوع می پیوندد که غمی نو را مهمان قلبش می کند.
عصر یک روز پاییزی پدرش او و مادرش را برای همیشه ترک می کند. آیا توانایی ویژه پسر می تواند تاثیر مثبتی در زندگی او و دیگران برجای بگذارد؟ آیا اوضاع بهبود پیدا می کند؟ آیا او باید کسی را از آن چه که کشف کرده آگاه کند؟ آیا پدر روزی بر می گردد؟ آیا خوشبختی طلوع می کند؟
و بسیاری پرسش دیگر تنها در صورتی پاسخ داده می شوند که داستان دزد سایه ها پیش برود و رفته رفته همه چیز برملا شود.
تعداد بازدید: 434 بار
عنوان کتاب: دزد سایه ها (سایه دزد)
نویسنده: مارک لوی
مترجم: شقایق مختاری
تعداد صفحات کتاب: 166 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 11.4 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب
4 پاسخ
با عرض سلام
میخواستم بدونم کجا میشه کتاب درخواستی رو پیشنهاد بدیم.
با سلام. مثل همین کامنتی که گذاشتین در هر کدوم از پستا می تونین اسم کتاب مورد نظرتون رو به همراه اسم نویسندشون برامون کامنت کنین.
یا از طریق پلهای ارتباطیمون در تلگرام یا اینستاگرام (در صفحه راهنمای کاربر لینک ارتباطی درج شده) پیام ارسال کنید.
با سلام و درود خدمت شما
من امروز هزینه طرح فیروزه رو پرداخت کردم، ولی هنوز برام فعال نشده، لطفا بصورت دستی فعال بفرمایید.
mahdijabari59@yahoo.com
سلام.
اشتراک شما به مدت 10 روز بصورت دستی فعال شد. در صورتی که لینک دانلود کتاب ها برای شما نمایش داده نمی شود، لطفا پس از ورود به حساب خود یکبار صفحه را رفرش کنید و از باکس جستجو استفاده کنید.
بررسی کنید اگر سوالی داشتید با کمال میل در خدمتیم.