دانلود کتاب احضار روح
کتاب احضار روح اوایل فعالیت ادبی میخائیل بولگاکف، نوشته شده که شامل 9 داستان کوتاه است.
علاوه بر آنها دو سند نیز به قلم نویسنده بزرگ در کتاب گنجانده شده است: یکی نامه جسورانه ای ست که بولگاکوف مستقیما به استالین نوشته و در آن تقاضا کرده بود به علت عدم امکان انتشار و اجرای آثارش به او اجازه مهاجرت از شوروی داده شود. در این گفت وگو بولگاکف محدودیت های خود را بیان کرد و گفت که یک نویسنده روسی به سختی می تواند خارج از وطنش به فعالیت بپردازد و این گونه شد که اجازه ادامه کار آزادانه به او داده شد و سبب شد این نویسنده فعالیت های هنری خود را ادامه دهد. بولگاکف در بخشی از زند گینامه خود نوشته بود که هیچ گاه قصد ارسال این نامه را نداشته است.
خلاصه کتاب
میخائیل بولگاکف پایبند به اصول ادبیات کلاسیک، معتقد بود ادبیات شوروی بدون بهره گیری از ادبیات کلاسیک روسیه، رشد و شکوفایی شایسته ای نخواهد داشت. او در عین وابستگی به سنت ها، نقش بزرگی در ورود مدرنیته به ادبیات نوین روسیه ایفا کرد. بولگاکف رمز توسعه و پیشرفت کشور را حضور روشنفکران در تمام عرصه ها می دانست. او در آثارش از جمله همین کتاب احضار روح از ژانرها و سبک های روایی گوناگون بهره می گرفت و توانایی عجیبش در تبدیل حقایق تلخ به داستان های طنز تلخ زبانزد بود.
بخشی از متن کتاب
صاحبخانه با حرکتی شاهانه به میز اشاره کرد و مؤدبانه گفت: «لطفآ بفرمایید سر میز.» منتظر تعارف بعدی نشدیم، نشستیم پشت میز و دستمال سفرههای آهارزده را که صاف و مستقیم جلوی رویمان قرار داشت باز کردیم. چهار نفر بودیم: صاحبخانه: وکیل دعاوی سابق، پسرعمویش: باز هم وکیل دعاوی سابق، دخترخالهاش زینائیدا ایوانوونا: بیوه سابق کارمند رسمی که مدتی در سُوْنارخوز کار میکرد اما آنوقت بیکار بود، و مهمان که من بودم: … سابق. بگذریم، چه فرقی میکند چهکاره بودم… شخصی با کارهای نامشخص.
آفتاب نخستین روزهای آوریل از پنجره میگذشت و با گیلاسهای چیده شده روی میز بازی میکرد. صاحبخانه گلوی تنگ را به آرامی گرفت و از روی میز برش داشت و گفت: «خدا را شکر، بهار هم رسید؛ زمستان سختی را گذراندیم.» گفتم: «آخ نگویید! واقعآ که چه زمستانی بود!» و یک ماهی کیلکا از توی قوطی کنسرو برداشتم، پوستش را کندم و بدن پارهپارهاش را گذاشتم روی تکهای نان که قبلا رویش کره مالیده بودم و با لبخندی تا بناگوش در رفته به زینائیدا ایوانوونا نگاه کردم و گفتم: «نوشجان.» صاحبخانه با شرمندگی گفت: «مثل اینکه خیلی آبکیاش کردهام؟» من که نفس تازه کرده بودم، گفتم: «اتفاقآ میزانِ میزان است.»
ولی زینائیدا ایوانوونا گفت: «به نظر من که کمی آبکی شده.» مردها یکصدا اعتراض کردند و بعد همگی گیلاس دوم را هم سر کشیدیم. زن خدمتکار با ظرف سوپ وارد اتاق شد. بعد از دومین گیلاس احساس لطیفی دوید توی تنم و یکباره عشق و محبت در تمام وجودم جاری شد. ناگهان احساس کردم چقدر صاحبخانه و حتی پسرعمویش را دوست دارم، که زینائیدا ایوانوونا هم با وجود سی و هشت سال سنش هنوز بدک نیست و ریش کارل مارکس هم که پرترهاش درست روبروی من و در کنار نقشه خطوط راهآهن روی دیوار آویزان بود، آنقدرها هم که همه فکر میکنند، بلند نیست.
نقد کتاب احضار روح
میخائیل بولگاکف، زاده ی ۱۵ مه ۱۸۹۱، کیف و درگذشته ۱۰ مارس ۱۹۴۰، مسکو، نویسنده و نمایشنامه نویس مشهور روسی در نیمه ی اول قرن بیستم است. مشهورترین اثر او مرشد و مارگاریتا است. اگر از طرفداران قلم این نویسنده بزرگ هستید خواندن کتاب احضار روح را به شما پیشنهاد می کنیم.
تعداد بازدید: 375 بار
عنوان کتاب: احضار روح
نویسنده: میخائیل بولگاکف
مترجم: مهناز صدری
تعداد صفحات کتاب: 59 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 4.2 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب