زن اسیر
طنز، هویت های مخدوش و گسسته، عدم قطعیت و دست انداختن عناصر داستان و روایت و ارجاع به انواع متون دیگر از جمله قصه های پریان؛ و همچنین دست انداختن گفتمان های غالب در زمانه…
طنز، هویت های مخدوش و گسسته، عدم قطعیت و دست انداختن عناصر داستان و روایت و ارجاع به انواع متون دیگر از جمله قصه های پریان؛ و همچنین دست انداختن گفتمان های غالب در زمانه…
قفس شاه جورج تکه تکه شده بود و روی زمین افتاده بود. انگار که با چکمهای سنگین آن را خرد کرده باشند. چند روزی میشد که پدربزرگ آن طوطی بددهن را ندیده بود. شاید به خانه آمده و…
لانس تصور میکند حتی افرادی که بیست میلیون پوند دارند همچنان به خانه هایی نگاه میکنند که هرگز قادر به خریدشان نیستند. هیچکس خانهای نمیخرد، بیآنکه در دلش آرزوی داشتن خانهای…
یکی از نکات قوت این اثر، تلفیق بین جنبههای فلسفی و علمی با طنز و سبک زبانی خلاقانه است. شخصیت اصلی رمان به دنبال یافتن حقیقت دربارهٔ زندگی و مرگ است، اما راهی که او در پیش…
مارن، مادر بی بضاعت و فداکاریست ک دخترش در مدرسه پولدارها درس میخواند و خودش مدیر برنامه یکی از همانهاست. مشکل و پیچیدگیهای داستان از جایی شروع میشود که این دخترها…
اولین رمان عطیه عطارزاده، یک کار تجربی و نو است. هم داستانی خاص دارد و هم ساختاری قابل تامل. رمان روایتی از یک دختر جوان که چشمانش نمی بینند و در خانهای همراه مادرش در کار خشک…
چرا حتی بچه های آدم از دل پدرشان خبر ندارند؟ چرا مرزها قاطی پاطی است؟ به پیشانی زدم و گریستم. از بابک پرسیدم: پسرجان، تو با افسانه خانم، همسایه روبرو سرو سری داری؟ یکی دو…
یک نمایش واقع گرایانه از زندگی در شرایط سخت و ناامیدی است و به مخاطبان نشان میدهد که حتی در سختترین شرایط، اراده و انسانیت میتوانند بقا و ارزش زندگی را به همراه داشته باشند…
لباس کاملاً قالب تنش بود. انگار برای او دوخته بودند. هیجان زده شد، مثل کسی که جریان ضعیف برق از داخل اعصابش گذشته باشد؛ احساس کرد همهی بدنش مورمور میشود. نوعی شور و…
هنریت که پاک فراموش کرده بود تحت هر شرایطی باید پشت پرچین میماند، بدون فکر دوید توی باغچه به سمت حصار بیروها که از آنجا آمده بود. باز هم برق نور آبی رنگ به او نرسیده بود، اما…
زنی بسیار زیبا و شیک پوش بود؛ هربار او را میدیدم حیرت زده میشدم. انگار فراموش کرده بودم چگونه است. حالا ناگهان خود را بسیار مشتاق این شهر نشان میداد و فکر مرا تحسین میکرد…
دیگر جوان نیستم، میانسال هم نیستم، به همین خاطر است که همیشه می اندیشم؛ این آخرین اثری ست که به او پیشکش می کنم؛ و به فکرم می رسد که بنویسم «برای آخرین بار، به او» اما حس می کنم…
وبسایت شهرکتاب منبعی از کتاب های الکترونیکی است که تیم مدیریتی سایت تلاش کرده است تا محتوایی باارزش و با کیفیت در اختیار علاقمندان قرار دهد. در این مجموعه از نویسندگان و مترجمانی که مایل به همکاری با ما هستند استقبال می شود. پس از دانلود هر کتابی، فایل (pdf یا صوتی) در گوشی یا کامپیوتر شما ذخیره می شود و همیشه می توانید به صورت آفلاین مطالعه کنید و لذت ببرید.