رویای دویدن
با چنگ و دندان میجنگد تا دوم بماند. دوم هم میشود و سه امتیاز برای تیم میگیرد ولی خوشحال نیست. وقتی میبینمش نفس نفس میزند و میگوید: «از تمرینا هم شش ثانیه شلتر دویدم. دور سوم…
با چنگ و دندان میجنگد تا دوم بماند. دوم هم میشود و سه امتیاز برای تیم میگیرد ولی خوشحال نیست. وقتی میبینمش نفس نفس میزند و میگوید: «از تمرینا هم شش ثانیه شلتر دویدم. دور سوم…
نفیسه تا مرز سکته پیش رفت. تا اسم «جنازه بیگناه آرمان» را آوردم، شروع به جیغ کشیدن کرد و گفت: «نه… نه… نه… آرمان نمرده… آرمان بیگناهه… آرمان هیچ کارهست…» گفتم: آروم باش دختر!
نمیخواهم اسمم را به او بگویم و ترجیح میدهم پیش خودم بماند. من دیگر با میل و خواست خودم اسمم را به کسی نمیگویم. در نهایت رضایت میدهم «من همسرش هستم.» او ابرویی که توی…
من باید سریع از حرم خارج میشدم و برای پیگیری سوژه به پل آهنچی و خیابان خاک فرج میرفتم. همین طور که روی پل راه میرفتم، داشتم نقشه میکشیدم که چطوری و با چه زبانی به خانمم شرایط…
او بیرون از اتاق خالی آملیا ایستاده و منتظر بازگشتش از امآرآی بود. تراویس مشغول انتصاب افسر پلیس دیگری برای مراقبت از اتاق آملیا بود؛ درست مثل افسر بلکفورد که به مراقبت از استیو گمارده…
من و هاوارد دوباره در حال رفتن به سمت شهر بودیم و من خیلی درگیر حسم به او بودم. شاید آهنگِ احسااس شیرین اروسمیت و پایین بودن همه شیشهها و گهگاه، ضرب زدن او روی فرمان باعث…
کتری آب روی اجاق جوش آمده بود و بخار میکرد، در کنارش هم قوری قهوه ناله کنان بر سر خود میکوبید. ساعت آشپزخانه ضربهای زد، آونگ در حال حرکت را میشد از پشت شیشه براق کوچک…
مرد درون روزنه خسته بود، او یک سفری طولانی با قطار را پشت سرش داشت و روی شانه های دو نفر ایستاده بود که قدهای مختلفی داشتند و این مسئله او را بیشتر خسته میکرد. دیگر حوصلهای نداشت…
برای یک روز بیشتر (For one more day) دربارهی خانوادهای است که در بینشان یک روح حضور دارد؛ از این رو شاید آن را داستان ارواح بنامید. میچ آلبوم (Mitch Albom) کاشف بیباک آرزوها و جادوها محسوب به شمار میرود…
آنتال به چشمهای او نگاه کرد و بلافاصله نگاهش را دزدید. اشتیاق زیادی به سیاست داشت و هنوز چیزی درباره دکر نمیدانست. دکر در ادامه اضافه کرد: «فقط درس بخون و از فکرت استفاده کن. فکر نکن…
نگاهمان باهم تلاقی میکند؛ نگاه من گناهکار و نگاه پدر دلسوزانه. او نگران من است اما نگران بچهام هم هست؟ نمیتوانم این را بپرسم. شرم میکنم، شرمی ابدی. «پدر من…» از کجا باید شروع…
نیمه اول کتاب از زبان دختری است که خانوادهی خیلی سختگیری دارد. خانوادهای که همیشه او و حتی کوچکترین کارهایش را زیر نظر دارند و تنها چیزی که از دخترشان میخواهند درس خواندن…
وبسایت شهرکتاب منبعی از کتاب های الکترونیکی است که تیم مدیریتی سایت تلاش کرده است تا محتوایی باارزش و با کیفیت در اختیار علاقمندان قرار دهد. در این مجموعه از نویسندگان و مترجمانی که مایل به همکاری با ما هستند استقبال می شود. پس از دانلود هر کتابی، فایل (pdf یا صوتی) در گوشی یا کامپیوتر شما ذخیره می شود و همیشه می توانید به صورت آفلاین مطالعه کنید و لذت ببرید.