دانلود کتاب ترانه ایزا
کتاب ترانه ایزا یکی از آثار برجسته نویسنده مجارستانی ماگدا سابو است. این رمان در سال 1963 منتشر شد و به زبانهای مختلف ترجمه شده.
داستان دربارهی زندگی یک زن میانسال به نام ایزابل، یا به اختصار «ایزا» است. او بر خلاف بسیاری از شخصیتهای رمان، در مرکز توجه جوانان قرار دارد. ایزا مردی به نام آندراش را میپذیرد تا با او ازدواج کند، اما متوجه میشود که آندراش زندگیاش به دور از انتظارات او پیش میرود.
در داستان، نویسنده با زبانی غنی و توصیفهای جامع، به موضوعاتی همچون عشق، انتظارات زندگی، و پیری پرداخته است. از این رو، کتاب ترانه ایزا به عنوان یکی از شاهکارهای ادبیات مجارستان شناخته شده و جوایز مختلفی نیز به نویسنده برای این اثر اهدا شده است.
خلاصه کتاب
داستان ترانه ایزا به صورت عمیق به روانشناسی شخصیتها پرداخته و تصویری واقع گرایانه از زندگی ارائه میدهد. داستان درباره زندگی زنی است که بعد از مرگ شوهرش با دخترش زندگی میکند. او دنیای قدیم و جهان جدید را در تقابل باهم میبیند. ماگدا سابو با داستان تاثیرگذار خود از رابطهی میان دو زن، که از قضا مادر و دختر هم هستند، توجه مخاطب را به خود جلب می سازد.
در کتاب ترانه ایزا، اتی، مادری پیر و از جهانی قدیمی است؛ جهانی قدیمیتر از مجارستان کمونیست مدرن در سال های پس از جنگ جهانی دوم. اتی که از یک خانوادهی فقیر بود و هیچ تحصیلات رسمی را نگذرانده بود، تمام زندگی خود را به همسرش وینس که یک مرد شجاع بود و قبل از جنگ به دلایل سیاسی در لیست سیاه قرار گرفته بود، اختصاص داد.
ایزا، دختر آنها و زنی به شجاعت پدرش بوده و در برابری نازی ها مقاومت فعالانه انجام میدهد. او که حالا پزشک شده و نیرویی برای پیشرفت محسوب میشود، در بوداپست زندگی کرده و مشغول به کار است. اما با مرگ وینس، ایزا سریعا خواستار این است که مادرش اتی را به شهر ببرد تا مطمئن شود که او نزدیک است و می تواند مراقبش باشد.
ایزا میخواهد همه چیز به درستی انجام بگیرد و اتی نیز که مشتاق است تا همه چیز طبق میل دخترش باشد، دختری که آنقدر به او افتخار میکند، پذیرفته و به شهر میرود. اما کتاب ترانه ایزا چیزی بیشتر از نیات خوب و دلپذیر است. مادر و دختر از دو دنیای مختلف میآیند و نظراتشان دربارهی آنچه به زندگی خوب منجر میشود متفاوت است.
آنها با وجود اینکه سعی میکنند با هم مدارا کنند، اما شدیدا دچار سوء تفاهم شده و مرتب یکدیگر را میرنجانند. به طوری که فاصلهی میان آنها روز به روز بیشتر و بیشتر خواهد شد. این اثر درخشان از ماگدا سابو به خوبی فاصلهی بین افراد و تبعات آن را مورد بررسی قرار داده است.
نکوداشتهای رمان
- ایندیپندنت: جست و جویی بیپروا دربارهٔ آسیب هایی که ما با نام عشق به دیگران وارد میکنیم.
- والاستریت ژورنال: کتاب ترانه ایزا درامی بینظیر و گیرا دربارهٔ کهنسالی و از دست دادن معنا است.
- نیویورک تایمز: نوشتههای سابو از شفافیت و صراحتی دلپذیر و کیفیتی برخوردارند که گذر زمان چیزی از تازه بودن و ارتباط آنها با زمانهٔ ما نمیکاهد.
- داستین ایلینگ وُرت: ماگدا سابو در اثرش بر مرز تاریک میان زندگی شخصی و زندگی عمومی نور میتاباند و اینگونه سایهٔ خیانتهای ما، چه شخصی چه سیاسی، لرزان روی دیوارها میجنبند.
- جاستینا کلسون: سابو با آشکار ساختن دردهای دو شخصیت اصلی داستان شما را میخکوب کتاب خود میکند. شما با خواندن کتاب ترانه ایزا به یک مطالعهٔ ادراکی از روابط خانوادگی، سوگواری و پیری میپردازید.
بخشی از متن کتاب
در کتاب ترانه ایزا میخوانیم: آنتال وارد دانشگاه شد ولی نه با نمره ممتاز، چون نمره ادبیات مجاریاش چنگی به دل نمیزد؛ هیچ وقت نمیتوانست مقالهای ادبی بنویسد. سازماندهی به مت در قالبی سه بخشی برایش کسالت بار بود و کمترین علاقه به مبحث ادیان ملی دوران باستان در آثار حماسی قرن نوزدهمی نداشت. با این حال رئیس کمیته امتحانات، پروفسوری به نام دکر، تکتک مقالهها را با اشتیاقی کودکانه خواند.
و از میانشان مقاله آنتال را انتخاب کرد، چون تنها مقالهای بود که تصویر کاملی از مبحث ادیان ملی دوران باستان در ادبیات به دست میداد، ولی در قالب نمایه یا کتاب شناسی آکادمیک. دکر، در بخش شفاهی امتحان بیان دقیق و سنجیده و کمو بیش محکم دانش آموز، اشراف بر تکتک جزئیات اثبات پذیر از نظر علمی و ملاحظه کاری و احتیاط در به کارگیری تفاسیر احساسی و زبان تمثیلی در توصیف تابلوهای تاریخی همه و همه را از نظر گذراند.
آنتال خیلی کم به او نگاه میکرد چون تمام همو غمش این بود که از آمادگی لازم برخوردار باشد و ذهنش درگیر مسائل دیگری بود. مثلاً اینکه آیا در دانشگاه پذیرفته میشد یا نه یا چقدر میتوانست برای شهریه تخفیف بگیرد یا آیا کیتو میتوانست از خوابگاه دانشگاه که کم هم متقاضی نداشت اتاقی برای او بگیرد؟ چقدر غافلگیر شد وقتی بعد از اعلام نتایج، به او خبر دادند که رئیس کمیته امتحانات قول مساعد داده از او حمایت کند. (ص146 کتاب ترانه ایزا)
دکر داستان پسر پیاله فروش را از مدیر مدرسه شنیده بود و از قضا همان سال خودش رئیس آن دانشکده بود برای همین وقتی آنتال در مراسم خوشامد گویی به ورودیهای جدید پیشش رفت، بعد از دست دادن مرسوم، از پسر خواست مراسم که تمام شد بماند. دکر گفت: «بهتره وارد مسائل سیاسی نشی و دستهایش را برانداز کرد. انگشتهایش عجیب کوتاه بودند. دستهایش شبیه دست پزشکها نبود، بیشتر شبیه دست کشتی گیرها بود.
آنتال به چشمهای او نگاه کرد و بلافاصله نگاهش را دزدید. اشتیاق زیادی به سیاست داشت و هنوز چیزی درباره دکر نمیدانست. دکر در ادامه اضافه کرد: «فقط درس بخون و از فکرت استفاده کن. فکر نکن دارم دستور میدم این یه درخواست شخصیه و بس.» پیش از آن، توی مدرسه، دانش آموزان شبانه روزی همیشه گرم گفتگو درباره مسائل جهان بودند، از جمله موضوع جنبش محلی جوانان سوسیالیست. (ص147 کتاب ترانه ایزا)
تصور آنتال این بود که منظور پروفسور این است که بهتر است قاتی چپها نشود؛ به خاطر همین بیاینکه کلمهای در تأیید یا رد حرفش بگوید همان طور ایستاد و فقط نگاهش کرد. دکر گفت میتواند برود. طولی نکشید که آنتال خودش را پیدا کرد. در ماه اکتبر وقتی از او خواستند به جنبش دانشجویی فاشیستها بپیوندد، جواب رد داد و گفت که سرش خیلی شلوغ است که البته بود:
حالا دیگر باید بیشتر به خودش میرسید و نمیشد با لباسهای بنجل حراجیها یا کمک مالی دانشکده سر کند. دوروژ داشت در گذشته ها گم میشد. پدربزرگ و مادربزرگش دیگر زنده نبودند و او مجبور نبود کمک خرجشان باشد ولی به ساده زیستی باور داشت و ربط چندانی هم به این نداشت که خانوادهای دارد که باید حواسش به آنها باشد یا نه. آنتال آدم مسئولیت پذیری بود و با توجه به اینکه رابطه اش با…
چرا باید این کتاب را بخوانیم؟
کتاب ترانه ایزا از نظر روایت و درونمایه در میان آثار سابو بیشترین شباهت را به رمان در دارد. از جمله ماهیت بیگانه زندگی مدرن شهری برای نسل پیش از جنگ، نوشتن از انسانهای پابهسن گذاشته؛ که هنوز یک پا در گذشته دارند و سرگردان میان جهان جدید و قدیماند و نمایش نسل جدید زنان مدرن و شاغل و جدی و تمامی اینها در کنار رازی سر به مهر.
تمرکز راوی کتاب، برخلاف رمان در، در طول داستان میان سه شخصیت اصلی آن در حرکت است: اتی، ایزا و آنتال، شوهر سابقش و در جاهایی نیز سراغ شخصیتهای فرعی نیز میرود. کتاب در چهار بخش با نامهای خاک، آتش، آب و هوا نوشته شده است و هر بخش نمایانگر یکی از شخصیتهای داستان است. اگر به رمانهای اجتماعی و خانوادگی علاقه دارید و فرهنگ کشور مجارستان برایتان جذاب است، این کتاب به شما پیشنهاد میشود.
داستان کتاب ترانه ایزا را از زاویههای مختلف میتوان روایت کرد. بنابراین اگر از گوشهای دیگر به آن نگاه کنیم میتوان داستان آن را متفاوت از چیزی که در بالا اشاره شد روایت کرد. ایزا، پس از مرگ پدرش، تصمیم میگیرد مسئولیت مادر پیرش را بر عهده بگیرد و او را با خود به شهر بوداپست ببرد.
اتی، مادرِ ایزا، که به دختر پزشک و موفق خود افتخار میکند، خانهی روستایی کوچکش، خاطراتش، عادتهایش و بهنوعی هویت خود را رها میکند و به پایتخت نقلمکان میکند. و این جابجایی در نیمهی دوم قرن بیستم، در مجارستانِ پس از جنگ که جامعه به سرعت در حال تغییر است، به تنهایی و تقابل نسلها منجر میشود. جملات آغازین کتاب ترانه ایزا شاید این موضوع را بهتر نشان دهد:
خبر درست وقتی به او رسید که داشت نان تست میکرد. سه سال پیش، ایزا دستگاه جمعوجور هوشمندی برایشان فرستاده بود که به پریز میزدند و نان را به رنگ قهوهای کمرنگی بیرون میداد. شیء عجیبوغریب را کمی بالا و پایین کرده، مدتی براندازش کرده بود و آخرسر آن را توی قفسه پایین کابینت آشپزخانه گذاشته و دیگر هرگز سراغش نرفته بود. به دستگاهها اعتماد نداشت، دستگاهها که هیچ، حتی به چیزهایی ابتدایی مثل برق هم اعتماد نداشت.
متن پشت جلد رمان
در بخشی از متن پشت جلد کتاب ترانه ایزا میخوانیم: در طول این سالها به آزادی غمباری که مختص آدمهای تنهاست خو کرده بود، اینکه مجبور نبود به آدمها توضیح بدهد کِی و کجا میرود و کِی برمیگردد. واقعاً خودش هم نمیدانست چرا اینقدر برایش آزار دهنده است که به مادرش بگوید کجا دارد میرود…
او که با کسی رفتو آمد پنهانیای نداشت و، جدا از خلق و خویش و نیازش به سکوت، دلیلی نداشت از اینکه یک نفر در خانه چشم به راهش است خوشحال باشد یا هر بار که کلید را توی قفل میچرخاند با شنیدن صدای پای کسی که لخلخ کنان خودش را پشت در میرساند آنقدر دمغ شود، یا وقتی کسی موقع درآوردن دستکش هایش آنطور سوال بارانش میکرد: کجا بودی، چه کارها کردی، با کی قرار داشتی؟
نقد کتاب ترانه ایزا
در کتاب ترانه ایزا شخصیت اصلی رمان با چالشها و تحولات زیادی روبرو میشود. او با مسائل مربوط به عشق و خانواده، احساس تنهایی و تردیدهایی درباره انتخاب هایش مواجه میشود. ایزابل در تلاش است تا با معنای واقعی زندگی و انسانیت آشنا شود. شخصیتها و اتفاقات جدید در داستان باعث پیچیدگی و عمق بیشتر آن میشوند.
نویسنده با بهرهگیری از سبک روایت خود، ابعاد مختلف زندگی را برجسته میکند و از خواننده خواسته میشود تا به تفکر و تأمل درباره مسائل پیچیده انسانی بپردازد. داستان پیش رو، یک سفر عمیق به دل زندگی انسانها است و نشان میدهد که گاهی انتظارات ما از زندگی با واقعیتها تفاوت دارند. از طریق شخصیت ایزابل، خواننده با سوالات پایهای درباره عشق، هویت، و معنای زندگی مواجه میشود.
اتی که همسرش را از دست داده است تصمیم میگیرد برای زندگی نزد دخترش در شهر برود. دخترش ایزا، زنی شاغل و جدی است که در بوداپست زندگی میکند. تصمیم این مادر و دختر برای در کنار هم بودن و مراقب هم بودن، پیچیدگی های احساسی به بارمی آورد که برای اتی و ایزا گران تمام میشود…
ماگدا سابو با کتاب ترانه ایزا یک اثر ادبی فراگیر و ماندگار خلق کرده است که هنوز هم جایگاه ویژهای در ادبیات جهان دارد.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 180 بار
عنوان کتاب: ترانه ایزا
نویسنده: ماگدا سابو
مترجم: نگار شاطریان
تعداد صفحات کتاب: 290 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 25.48 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب
3 پاسخ
جالب بود همه ادمهایی که قوی هستن بالاخره یه جایی باز هم کم میارن و دلشون اغوش امن پدر و مادرشون میخواد
فایل زیپ کتاب «ترانه ایزا» خراب است و باز نمی شود
فایل اصلاح شد، ممنون از توجه شما.