دانلود کتاب ایزابل بروژ
کتاب ایزابل بروژ داستان محبت پیرزنی درحق سه بچه است که هیچ آشنائی با آنها ندارد و فقط از باب مهربانی از آنها نگهداری میکند.
این داستان، همچون شعر بلندی است به نثر، با واژهها و جملههایی چنان ساده و دلپذیر که لاجرم بر دل مینشیند. ایجاد ارتباط با جانداران و طبیعت بیجان دریچههای تازهای از زندگی و طبیعت را به روی ما میگشاید. به عبارت دیگر، کریستین بوبن میکوشد انسان را با طبیعت که از آن دور مانده و هر روز هم با آن فاصله میگیرد، آشتی دهد.
اگر روزی احساس کنید خانهتان آتش گرفته یا سیل دارد آن را میبرد یا زلزله آن را ویران میکند و مرگ شما حتمی است، اما فرزندانتان را میتوانید نجات دهید، این کار را نمیکنید؟ به طور حتم چرا. بوبن در این کتاب به سیر و سلوک میپردازد، تا اندازهای عارفانه؛ در چم و خم زندگیای عادی که کنار آمدن با طبیعت و با جامعه در راستای هم قرار میگیرند…
خلاصه کتاب
دختربچهای سیزده ساله به نام ایزابل ناگهان بار سنگین مسئولیت را روی شانههای خود احساس میکند. مسئولیتی که بزرگتر و سنگینتر از سن و توان اوست، اما ایزابل به سرعت میکوشد خود را با این موقعیت جدید و دشوار و اضطرابزا وفق دهد. کریستین بوبن در رمان کوتاه ایزابل بروژ تأملاتش درباره معنای زندگی و موقعیت انسان در جهان را به قالب داستانی شاعرانه ریخته است.
ماجرا از این قرار است که ایزابل و خواهر و برادرش همراه پدر و مادرشان به سفری میروند. در راه برای شام در رستورانی توقف میکنند و در همین حین ناگهان پدر و مادر ایزابل او و خواهرانش را ترک میکنند و میروند. پدر نامهای را روی میز رستوران به جا گذاشته است و در این نامه نوشته است که همسرش و مادر بچهها به بیماری مغزی لاعلاج و سخت و مرگباری مبتلاست و پدر که توان تحمل چنین مصیبت و رنجی را ندارد تصمیم گرفته است همراه مادر راهی سریعتر را برای رهایی از این رنج طولانی انتخاب کند.
به همین دلیل او و مادر گذاشته و رفتهاند و باز نخواهند گشت. حالا ایزابل مانده است با خواهر و برادری کوچکتر از خود. ایزابل بعد از بیقراری و تشویش آغازین قدری به خود میآید و از پیرزنی که وارد رستوران شده و در نزدیکیشان نشسته است کمک میخواهد. پیرزن آنها را به خانهاش میبرد و این سرآغاز ماجراهایی است که در کتاب ایزابل بروژ شرح داده شده است. ماجراهایی که رنگی تمثیلی دارند.
بخشی از متن کتاب
ایزابل روی زمین کنار دوستش نشسته، با صدایی کُند و شمرده حرف میزند؛ آدم وقتی عاشق است همیشه دوست دارد با صدایی شمرده حرف بزند. عاشقِ کیست؟ نمی داند. عاشق همه کس و هیچ کس، همه چیز و هیچ چیز. عاشق آسمان آرام، زمین زندگی بخش، خودش و سایه یک درخت گیلاس. آنچه برای درخت تعریف میکند مطلقاً محرمانه است.
پیش از این هر چه در دلش میگذشت، توی دفترچه ای یادداشت میکرد ولی نوشته میوه نمیدهد، با وزش باد نمی لرزد، گنجشکها را به سوی خود نمیکشاند، تازه نوشته بدون صدای بروژ، یعنی هیچ؛ و صدا سالهاست که دیگر برنگشته. آیا از این بابت متأسفم؟ بله و نه. صدای بروژ فقط. می آمد از غم ها حکایت کند، سخنی از باد سرد با خود بیاورد. تو درخت عزیزم، دوست داشتنی تری و گرمتر.
کافی است ساکت بمانم تا صدایت را بشنوم، صدایت عطراگین است، پرحرفی هایت نرم و دوست داشتنی. دوستت دارم درخت گیلاس کوچک برفی، دوستت دارم برادرک خجالتیام. پدر و مادرمان مثل هم بودهاند. کمی سربه هوا، کمی سهل انگار. هیچ کس حاضر نمیشود بچه هایش را کنار بزرگراه رها کند و برود. وقتی میبینم هنگام خشک سالی بی خیالی، به این فکر میافتم که پدر تو هم مثل پدر من بوده.
بابا هم هیچ چیز را جدی نمی گرفت. دغدغه ها به زبانش که می آمد، جز گل چیز دیگری نبود. همین و بس. مادرهامان هم شبیه هم بوده اند، از پوست زبر و خشنت میفهمم، از شاخههای التماس کننده ات، از سردردهایش به تو هم داده، نمی توان سرزنشش کرد. پدر و مادرها آنچه هستند و دارند، به فرزندانشان میبخشند. انتخاب کردن را بلد نیستند، آن قدرها هم که آدم گمان میکند بزرگ و نیرومند نیستند.
بفهمی نفهمی کمی بزرگتر از هسته یک گیلاساند. همه چیز بستگی به زمینی دارد که در آن کاشته شده اند، این داستان را پایانی نیست، عزیز دلم داستانی است بی انتها. ببین امروز فکر کردم دوست داری کمی از شعرهای الوار را بشنوی. شعرهایش بسیار زیباست. کم وبیش به همان زیبایی شکوفه های گیلاس. گوش کن. بعد شمرده شمرده شروع میکند به خواندن درس آن روز. گاه یک شعر است و گاهی یک رمان.
معرفی نویسنده
کریستین بوبن نویسنده کتاب ایزابل بروژ، یکی از چهرههای استثنایی ادبیات مدرن فرانسه است. آثار این نویسنده گونهای سیر و سلوک عارفانه را به نمایش میگذارند. در این آثار تمام اجزای طبیعت به سخن درمیآیند و با ما از راز حیات میگویند. بوبن استاد مینیمالیسم (سادهگرایی) است.
جملات کوتاه او از ظرافت بندهای شعری منثور برخوردارند. بوبن با این سبک نوشتاری خاص و منحصربهفرد در عالم ادبیات نامی برای خود دستوپا کرده است؛ سبکی که سبب میشود خواندن آثار او برای هر مخاطبی ساده و در عین حال، سرشار از غرابت باشد.
نقد کتاب ایزابل بروژ
کتاب ایزابل بروژ در میان آثار کریستین بوبن جایگاهی ممتاز دارد. بوبن در این اثر شگرف، که به تعبیر پرویز شهدی، به شعری بلند میمانَد، گویی به مکاشفهای عمیق و الهی پرداخته و در این لابهلا، داستانی را هم برای مخاطب روایت کرده است. داستانی که در مرکز آن، کودکی به نام ایزابل قرار دارد.
ماجرای ایزابل در این کتاب با یک مسافرت آغاز میشود. او به همراه مادر، پدر، خواهر و برادر خود، عازم شهری تفریحی است. در بین راه که خانواده برای خوردن غذا توقف میکند، فاجعهای تمام عیار رخ میدهد: ناگهان پدر و مادر ایزابل گم میشوند و فرزندانشان بیکس و تنها بر جای میمانند. ایزابل به همراه خواهر و برادر سر از خانهی پیرزنی نیکوکار درمیآورد، و این، آغاز فصلی جدید در زندگی اوست.
کریستین بوبین نویسنده و شاعر فرانسوی است. او در سال 1993 جایزه دو ماگوتس را دریافت کرد. این اثر شاعرانه در آغاز شاید غیر قابل باور به نظر برسد اما حقیقت محض است. یک عاشقانه خواندنی که رشد متفاوت دختری سیزده ساله را در میانه امواج زندگی نشان میدهد…
متن و غافلگیریهای کتاب ایزابل بروژ بسیار دوست داشتنی است و علاقهمندان به ادبیات مدرنیستی و ادبیات فرانسه از خواندنش لذت خواهند برد.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 174 بار
عنوان کتاب: ایزابل بروژ
نویسنده: کریستین بوبن
مترجم: پرویز شهدی
تعداد صفحات کتاب: 74 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 6.62 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب