خورشید خانواده اسکورتا

خورشید خانواده اسکورتا (nbookcity.com)

دانلود کتاب خورشید خانواده اسکورتا

لوران گوده کتاب خورشید خانواده اسکورتا را به زبانی فاخر، با ضرب آهنگی مرثیه وار و محسور کننده نوشته است.

رمان پیش رو اثری متفاوت با تصویرهایی به یاد ماندنی است. کتابی خواندنی و لذتبخش که مثل مافیای سیسیل (که خانواده برایشان بسیار مهم است) در این کتاب هم ثابت می‌شود که خانواده، تنها دوستِ دوران سخت است.

در ظاهر، داستانِ خانواده ای روستایی و ناموزون در قرن بیستم در جنوب ایتالیا است ولی در اصل هر یک از شخصیت ها نماینده یک طیف از آدم‌های نسل قرن بیستم ایتالیاست که کمی دیرتر از دیگر کشورهای اروپای غربی شروع به گذار از سنت به مدرنیته کردند. داستان کشش نفسگیری ندارد، ولی خیلی راحت و ریلکس روح و روان شما را بین عشق و تنفر نسبت به جنبه های زشت و پلید شخصیت های داستان و کردارشان جابجا می‌کند.

خلاصه کتاب

لوران گوده متولد ۲۷۹۱ است. هم رمان مینویسد و هم نمایشنامه. تاکنون چندین نمایشنامه منتشر کرده و چند رمان که برنده جایزه گنکور شاگردهای دبیرستانی سال ۲۰۰۲ و جایزه ویژه کتاب فروشان در سال ۳۰۰۲ شده است. کتاب خورشید خانواده اسکورتا که در سال ۴۰۰۲ منتشر شده جایزه ی بزرگ گنکور ۴۰۰۲ را به خود اختصاص داده است؛ به اضافهٔ جایزهٔ ژان ژیونو و جایزۀ رمان‌هایی که مورد استقبال فراوان قرار گرفته است.

داستان خانواده‌ی اسکورتا در سال 1870 و با روکو اسکورتا ماسکالزون آغاز می‌شود؛ کسی که فرزند نامشروع حاصل از تجاوز و کلاه برداری بدنام است. اکنون این خانواده، باید با میراث برجای مانده از او روبه‌رو شوند. در حالی که به نظر می‌رسد این خاندان، همیشه محکوم به تنازع و کشمکش بوده است، اعضای خانواده‌ی اسکورتا، غروری گیرا و ایمانی راسخ به قدرت خود دارند.

گذشته از مغازه‌ی تنباکو فروشی کوچکی که با پس‌انداز چندین سال خود بازکرده‌اند، ثروت این خانواده به خاطرات و باور جمعی‌شان به رسیدن به خوشبختی و کامیابی محدود می‌شود. روایت کتاب خورشید خانواده اسکورتا به سبک دانای کل و خطی گوده با یادآوری خاطرات زنی سالخورده به اسم کارملا در آمیخته شده است؛ کسی که آخرین اعتراف خود را با کشیش خانواده در میان می‌گذارد و راز سر به مهر اسکورتاها را افشا می‌سازد.

بخشی از متن کتاب

صبح یک روز از ماه اوت ۶۴۹۱، مردی سوار بر الاغ وارد مونته پوچو شد. بینی صاف و دراز و چشم‌های مشکی داشت با چهره ای نجیبانه. جوان بود؛ شاید بیست و پنج ساله. ولی چهره کشیده و لاغرش قیافه ای جدی به او میداد که سنش را بیشتر می‌نمود. سالخورده های دهکده به یاد لوچیانو ماسکالزونه افتادند. مرد ناشناس هم با همان گامهای آهسته سرنوشت وارد دهکده شد.

شاید یکی از نوادگان لوچیانو بود ولی او یک راست به طرف کلیسا رفت، اما پیش از اینکه بارهایش را از پشت الاغ زمین بگذارد یا به حیوان غذا بدهد یا حتی دست و صورتش را بشوید؛ پیش از اینکه کمی آب بنوشد و خستگی در کند؛ در برابر حیرت همگان ناقوس‌های کلیسا را به صدا درآورد. مونته پوچو، صاحب کشیشِ جدیدی شده بود: «دنسالواتوره» که به زودی اسمش را گذاشتند: «اهل کالابر»

دن سالواتوره همان روز با شرکت سه پیرزنی که کنجکاوی آنها را به کلیسا کشانده بود، مراسم نماز و نیایش را به جا آورد. پیرزن‌ها می‌خواستند بدانند کشیش جدید چه شکلی و چگونه آدمی است. آنها از حرف‌های کشیش جدید افسون شده بودند و برای همۀ اهالی دهکده تعریف کردند که چه وعظ تند و پرشور و بی سابقه ای کرده است. این امر همۀ اهالی مونته پوچو را کنجکاو کرد.

فردا پنج نفر دیگر به تعداد کسانی که به کلیسا آمده بودند، افزوده شد و تا اولین یکشنبه این افزایش هم چنان ادامه داشت. آن روز یکشنبه کلیسا پر از جمعیت بود؛ خانواده ها با همه اعضای‌شان آمده بودند. همه می‌خواستند بدانند آیا کشیش جدید همان کسی است که انتظارش را داشتند یا باید برای او هم همان روشی را که در مورد همکار قبلی اش در پیش گرفته بودند، به کار ببندند.

دن سالواتوره به هیچ وجه مرعوب به نظر نرسید؛ موقع وعظ که شد با اقتدار کلامش را آغاز کرد: به خودتان می‌گویید مسیحی هستید؛ می‌آیید اینجا از پروردگار قوت قلب و آسودگی خاطر طلب کنید چون می‌دانید خداوند نسبت به همه کس و همه چیز عادل و مهربان است؛ وارد خانه اش می‌شوید، اما با پاهای کثیف و نفس بدبو دربارهٔ روحتان حرفی نمی‌زنم که مثل مرکب سیاه است، چون گناهکارید. شما هم مانند همۀ ما…

نقد کتاب خورشید خانواده اسکورتا

گوده در کتاب کوتاه خورشید خانواده اسکورتا، سرگذشت چند نسل از دودمانی را تعریف می‌کند که بس مصیبت ها دیده و رنج ها کشیده اند، در عین شرارت و تندخویی، شرافتمند، زحمت کش و یار و یاور هم بوده اند. لوران گوده می‌توانست تاریخچۀ زندگی این خانواده را در چندین جلد بنویسد اما او شیفته ایجاز است. به بیان آنچه مهم و ضروری است بسنده می‌کند و از ذکر جزئیات می پرهیزد.

سبک گوده روان و قلمش شیرین و چیره دست است. جمله ها را ساده و کوتاه انتخاب می‌کند؛ خواننده را با جمله های بلند و پیچیده به سرگیجه نمی اندازد و نفوذ کلامش از خلال جمله های ساده و واژه های مناسب چنان است که خواننده بی اختیار آنچه را او خواسته بیان کند، با همهٔ وجودش احساس می‌کند.

موقعی که از آفتاب داغ سرزمین‌های جنوب ایتالیا سخن می‌گوید، آدم سوزش آن را روی پوستش حس می‌کند و نیز خون گرم و جوشان مردمان آن سرزمین را در رگ‌هایش. مردمانی ساده، رک و راست و بی شائبه که مثل زمین‌هاشان در عین بی حاصلی، و آب و هواشان در عین داغی و سوزندگی، مهمان نواز و گشاده رویند.

کتاب خورشید خانواده اسکورتا داستانی حماسی از عشق، دروغ و رسوایی یک خانواده در جنوب ایتالیاست.

کتاب های پیشنهادی

تعداد بازدید: 155 بار

Laurent%20Gaud%C3%A9%20 %D9%84%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86%20%DA%AF%D9%88%D8%AF%D9%87

عنوان کتاب: خورشید خانواده اسکورتا

(آفتاب خانواده اسکورتا)

برنده جایزه گنکور سال 2004

جز برترین رمان های قرن 21

نویسنده: لوران گوده

مترجم: پرویز شهدی

تعداد صفحات کتاب: 179 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 13.86 مگابایت

نوع فایل: PDF (ZIP)

منبع: شهرکتاب

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه:

نوشته‌های مشابه

سیر عشق، جستوجویی در رابطه است و آنچه برای ما روشن می‌کند مسیری‌است که عشق از لحظه‌ تولد تا رشد و تکمیل، می‌پیماید. یک اثر عاشقانه که صرفا روایتی احساسی و کلیشه‌ای از پیوند بین دو انسان نیست...
بروزرسانی: 3 هفته قبل
تعداد بازدید: 1688
همان طور که اغلب والدین می دانند، پدر یا مادر بودن با وضعیت سعادتمند و خوش دائمی متفاوت است. شما باید به کودکان غذا بدهید، آنها را بشویید، لباس بپوشانید، برایشان خرید کنید، آنها را سلامت و خوشحال نگه دارید و از آنها...
بروزرسانی: 2 سال قبل
تعداد بازدید: 227

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *