دانلود کتاب سه روز و یک عمر
سوالی که در طول خواندن کتاب سه روز و یک عمر ذهن خواننده را درگیر میکند این است: چگونه در دوازده سالگی میشود آدمکش شد؟
آنتوان دوازده ساله بر اثر حادثهای پسر بچهی همسایه را به قتل میرساند و این اتفاق زندگی آنتوان و اطرافیانش را تحت تاثیر قرار میدهد. این رمان، اثری جنایی – روان شناختی است که ما در طول خواندن کتاب با حالات درونی آنتوان همراه هستیم. کتاب با یک واقعهی تکان دهنده شروع میشود، قتل یک پسر شش ساله توسط کودک دیگر که شروعی بسیار عالی برای یک کتاب جنایی محسوب میشود.
پی یر لومتر دو سوم اولیه کتاب را به روزهای پس از واقعه اختصاص داده است که اگر از آن دسته مخاطبینی باشید که بُعد بالای روانشناختی در کتاب برایتان اذیت کننده نیست، قابل قبول است ولی در غیر این صورت احتمالا از حوصلهتان خارج است. یک سوم پایانی کتاب به سالهای بزرگسالی آنتوان اشاره دارد. از نکات برجستهی کتاب میتوان به پایان بینظیر آن اشاره کرد.
خلاصه کتاب
داستان کتاب سه روز و یک عمر، در سه برههی زمانی روایت میشود و شروع آن از سال 1999 است. آنتوان نوجوان 12 سالهایست که دوستانش او را به جمع خود راه نمیدهند و به همین خاطر پسری تنها و منزوی است. در همسایگی آنتوان پسری به نام رمی و سگش اولیس زندگی میکند که آن سگ تنها همدم و دوست آنتوان به حساب میآید. با مرگ اولیس، آنتوان دوباره تنها میشود و رمی پسر جوان کمکم به آنتوان نزدیک شده و دوست دوران سخت و آشفته او میشود.
غم از دست دادن اولیس در وجود آنتوان کمکم جای خود را به خشم میدهد و در نهایت فاجعهای هولناک اتفاق میافتد که تمام زندگی پسرک را دستخوش تغییر میکند. آنتوان نوجوان، به یکباره رمی را به قتل میرساند. او که پسری بیآزار و گوشهگیر بود ناگهان به یک قاتل تبدیل میشود؛ کتاب حاضر از دیدگاه ذهن یک نوجوان معمولی که مرتکب قتل شده روایت میشود و این موضوع از نکات جالب رمان به شمار میرود.
کشته شدن رمی بر تمام زندگی آنتوان سایه میاندازد و او لحظهای نمیتواند از سایه شوم این قتل فرار کند. رمی از دنیا میرود اما همچنان در داستان حضور دارد و زندگی آنتوان را تحت تاثیر قرار میدهد. پایان کتاب سه روز و یک عمر، سؤالهایی را که در ذهن خواننده شکل میگیرد، به راحتی پاسخ خواهد داد.
چرا باید این رمان را بخوانیم؟
لومتر، نویسنده و فیلمنامهنویس فرانسوی است که جایزه گنکور را به دست آورده و در دنیا او را با رمانهای جناییاش میشناسند. پییر لومتر در کتاب سه روز و یک عمر گام در راه داستایفسکی بزرگ و شاهکارش «جنایت و مکافات» گذاشته است، جنایتی که بدون نیت و قصد قبلی انجام میشود، زندگی فردی را که سرشت آدمکشی ندارد، برای همه عمر بهم میریزد و در کنار او خانوادههای دیگری هم در آتش عمل نابخردانه او میسوزند.
لومتر بهترین نویسنده فعلی فرانسوی داستان های جنایت است. اگر علاقهمند به رمانهای رازآلود و جنایی هستید، خواندن این رمان چندلایه و برجسته را از دست ندهید. لازم به ذکر است که با اقتباس از این کتاب فیلمی به کارگردانی نیکلاس بوخریف در سال 2019 در کشور آلمان ساخته شد.
بخشی از متن کتاب
آنتوان گرسنه نبود. پس از چند دقیقه گفت و شنودی خاموش که نشانه ای بود از عدم درکهای متقابلشان وسایل روی میز را جمع کرد و برگشت به اتاقش. بازی رایانه ای را که توی جعبه بسته بندی شده اش باقی مانده بود، بیرون آورد و بازی ای را آغاز کرد؛ اما فکرش جای دیگری بود. وقتی شنید صدای تلویزیون بلند شد، رفت توی راهرو و چند پلهای پایین رفت.
هواشناسی توفان شدیدی را برای ساعتهای آینده پیش بینی میکرد. بادهای شدیدی در راه بودند. توصیه میشد از خانه هاشان بیرون نیایند. وضعیت کنونی هوا، آغازی بیش نبود. این پیش بینی یک ساعت بعد تأیید شد. پنجره ها مانند برگ درختان میلرزیدند. باد همه جا رخنه میکرد. صدای جرق جرق از هر گوشه خانه برمی خاست. خانم کورتن رفت بالا توی انباری زیر شیروانی اما پنج دقیقه بیشتر طاقت نیاورد.
سفالهای بام با هجوم باد میلرزیدند. درزهای زیادی به وجود آمده و آب در طول دیوارها چکه میکرد و روی کف انباری می افتاد. وقتی به پایین برگشت از ترس رنگش پریده بود. موقعی که صدای بلندی از انتهای شمالی ساختمان برخاست از جا پرید و فریادی کشید. آنتوان گفت آرام باش، میروم ببینم چی شده. بارانی بلندش را با روکش پلاستیکی پوشید، کلاهش را روی سرش کشید و کفشهایش را پوشید.
خانم کورتن باید حرکتی میکرد و مانع بیرون رفتنش میشد. اما چنان وحشت زده بود که فقط وقتی آنتوان در را باز کرد، متوجه خطری شد که او را تهدید میکرد. صدایش زد، اما دیر شده بود، آنتوان اکنون بیرون بود و در را بسته بود. باد خودروهایی را که کنار پیادهرو توقف کرده بودندُ تکانهای نگران کننده ای میداد. تندر مانند سگی نگهبان غرش کنان آماده جستن بود.
آذرخشها با درخشیدنهای پی درپی با نوری آبی رنگ بعضی از خانه هایی را که هم اکنون بامهاشان داشتند از جا کنده میشدند، روشن می کردند. آنسوی کوچه دو تیر تلگراف روی هم افتاده بودند. باد بسیاری از سطل های خاکروبه، تخته ها و چادرها را از کنار دست یا صورت رهگذران با خود میبرد. آژیرهای خودروهای آتش نشانی از دور به گوش میرسیدند بیآنکه آدم بفهمد کجا هستند…
نقد کتاب سه روز و یک عمر
پی یر لومتر که یکی از بهترین و مشهورترین نویسندگان در ژانر جنایی و معمایی در فرانسه به شمار میرود، این بار با کتاب سه روز و یک عمر شاهکاری خلق کرده که بسیاری از منتقدان لقب جنایات و مکافات مدرن را به آن دادهاند. اثری معمایی و درگیرکننده که از همان ابتدا جنایتی هولناک در آن رخ میدهد.
این رمان، سراسر تعلیق و پر از هیجان است و شما را به قدری درگیرِ داستانِ جذاب خود میکند که به سختی میتوانید از خواندن آن دست بکشید. این رمان تنها اثری جنایی و معمایی محسوب نمیشود بلکه مضامینی از روانشناسی، فلسفه و جهان بینی نیز در آن وجود دارد. گناه و خطایی که انسان مرتکب میشود و در پی آن واکنش و احساس عذاب وجدان نسبت به آن از پررنگترین مضامین این کتاب است.
در طول داستان آنتوان با نیروی درونیاش درگیر میشود و شاید همین موضوع عذاب وجدان سبب شده تا این کتاب با شاهکار داستایوفسکی یعنی جنایات و مکافات مقایسه شود. بعد از قتلِ اتفاقی که آنتوان مرتکب میشود، او خود را از دید بقیه پنهان میکند و کسی به او مشکوک نمیشود، اما رخ دادن این قتل سایهی بزرگی بر زندگی آنتوان میاندازد.
بیشتر از یک دهه بعد، آنتوان به پزشک جوانی تبدیل شده است که در پاریس زندگی میکند؛ او دیگر تنها نیست و نامزدی دارد که با هم برای آینده خود برنامهریزی کردهاند. با باردار شدن نامزد آنتوان، او اصرار دارد که آنها هر چه سریعتر با هم ازدواج کنند، در این میان جسد رمی بعد از سالها کشف میشود و باعث میشود که آن پرونده قتل هراسناک دوباره بازگشایی شود و تمام کابوسهای آنتوان دوباره بازگردند. آیا او میتواند راز قدیمی خود را همچنان پنهان کند؟
نویسنده کتاب سه روز و یک عمر، در بیان احساسات یک پسربچهی نوجوان، خوب وارد عمل شده و کاملا به جزئیاتی که مخاطب باید بداند، پرداخته است.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 192 بار
عنوان کتاب: سه روز و یک عمر
(سه روز و یک زندگی)
نویسنده: پی یر لومتر
مترجم: پرویز شهدی
تعداد صفحات کتاب: 196 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 15.94 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب