هاینریش بل در طول زندگی خود به نقدهای فلسفی و اجتماعی پرداخت و از طریق آثارش، به جامعه و انسانهای آن چشم اندازی انتقادی ارائه کرد. نمایشنامهی پیش رو نیز در همین راستا قرار دارد و تأکید بر درک نقاط ضعف انسانها و تأثیرات جامعه دارد.
خلاصه کتاب
نمایشنامهی یک ساعت انتظار داستان مردی به اسم کرانتوس را به تصویر میکشد که بعد از گذشت بیست سال از کنار شهری که آن را ترک کرده بود عبور میکند و به دلیل متوقف شدن قطار به اجبار ساعتی منتظر میماند. این شهر خاطرات تلخی را برای او یادآوری میکند، شهری که در آن برادر کوچک و عشق خود را از دست داده و ضربه دردناک و سخت روحی زمانی به او وارد میشود که میفهمد باعث تمام این وقایع تلخ، خودش بوده است.
بیشتر آثار هاینریش بل به جنگ (بهخصوص جنگ جهانی دوم) و آثار پس از آن میپردازد. کتاب یک ساعت انتظار نیز در ردیف بهترین نمایشنامه های او است که جنگ همچنان در آن حضور هولناک خود را نشان می دهد. کتابی عجیب در حال و هوای آلمان پس از جنگ که فضای حاکم در آن برای هر خوانندهای تامل برانگیز خواهد بود.
صحنه گوشهای دور افتاده از یک ایستگاه راه آهن، نزدیک انبار توشهها است. یکی دو نفر در حال گرفتن چمدان های خود هستند و چند نفر هم منتظرند که چمدان های خود را به انبار بدهند. صدای بلندگو که ورود و خروج قطارها را اعلان میکند شنیده میشود. گهگاهی هم صدای قطاری که به ایستگاه نزدیک و یا از آن دور می شود به گوش می رسد.
بخشی از متن کتاب
در کتاب یک ساعت انتظار میخوانیم: کرانتوکس: میبایستی او را همراه میبردم. آن روز پس از اینکه ۲۰۰ کیلومتر رفتم، برگشتم تا او را همراه ببرم ولی پشیمان شدم و دوباره مراجعت کردم. یک بار دیگر هم پس از اینکه چهارصد کیلومتر دور شده بودم، صد کیلومتر برگشتم اما صلاح ندیدم او را همراه ببرم. درجه دار کرومن شهادت… برای همین است که این شهر برای من اینقدر سرد و تاریک است زیرا کرومن من دیگر در آن زندگی نمیکند.
این شهر با تمام ساختمانها و کلیساهایی که به سبک رمی یا باروک ساخته شدهاند برای من فضایی خالی و غم انگیز دارد. او میخواست پزشک بشود و برای معالجه بیماران به آفریقا برود اما زمین بیشتر از بیست و چهار سال نتوانست او را حمل کند. (آهسته تر) میدانید ثروت یعنی چه؟ ثروت برای انسانها مثل ابدیت است، ثروت مثل رنگ پوست است که به آسانی پاک نمی شود. آیا اینها را می فهمید؟
باربر: نه اینها را نمی فهمم؛ فقط دانم فقر چیست و فقیر بودن یعنی چه. گرسنگی و بر تن زخم داشتن را میشناسم. میدانید آقا چند بار من میتوانستم رنگ پوستم را تغییر بدهم اما ترجیح دادم با همان رنگ بمانم. آیا شما معنای فقر را از لحظه تولد تا ابدیت میدانید؟ کرانتوکس: همیشه دلم میخواست بدانم فقر چیست اما هرگز آن را تجربه نکردهام. باربر: بعد از ۹۳۱ خیلیها مردهاند. (ص15 کتاب یک ساعت انتظار)
کرانتوکس: آن دونات؟ باربر: چه کسی؟ کرانتوکس: همسر کرومن. باربر: ازدواج کرده بود؟ برادرتان را میگویم. کرانتوکس: موقعی که من رفتم کرومن چهارده ساله بود، نام آن دونات را پیدا نکردی؟ باربر: نه آقا. کرانتوکس: بنابراین او هنوز زنده است. باربر: چه کسی آقا؟ کرانتوکس: آن. بعد از ۱۹۳۱ دیگر چه کسانی فوت کرده اند؟ باربر: فردریکا تولد ۱۹۱۲ مرگ ۱۹۴۲.
کرانتوكس: او خواهرم بود. میل نداشت ازدواج کند ولی ازدواج کرد. اما شوهرش را دوست نداشت، به کلیسا نمی رفت. غذا خوردن دست جمعی را دوست نداشت، همیشه روی تختخواب خودش استراحت میکرد و افکاری در سر داشت که خودش چیزی از آنها نمی فهمید. بنابراین نمی توانست در مورد افکارش توضیحی به دیگران بدهد. بعد از اسم او آیا دونات نوشته شده است؟
باربر: خیر آقا. فردریکا شمیلینگ. کرانتوکس: آه… پس بالاخره ازدواج کرد. باربر: من به او فریتسی میگفتم و به این نام صدایش میکردم. خیلی قشنگ بود. سفید مثل مرمر با موهای سیاه و چشمهایی به رنگ عسل. از این دنیا خوشش نمی آمد. فقط نان و پنیر را دوست داشت. صبح، ظهر، شب فقط نان و پنیر میخورد. تنها کسی که به او خیلی نزدیک بود کرومن بود که ساعتها در اتاق او میماند. (ص16 کتاب یک ساعت انتظار)
تمام بعد از ظهر یا شب، کرومن کنار تخت خواهرم مینشست، دست او را در دست میگرفت. هیچوقت با خواهرم صحبت نمی کرد اما هر وقت میخواست از خانه بیرون برود فرتیسی دست او را مدتی در دست خود محکم نگه میداشت و بعد اجازه میداد که برود به شرط آنکه زود برگردد. یادم نیست که فرتیسی گریه کرده باشد یا اینکه بخندد. با این همه ظاهراً آنها او را به این شمیلینگ دادهاند. شاید به همین دلیل هم در جوانی مرده است.
نقد کتاب یک ساعت انتظار
نمایشنامه یک ساعت انتظار یک درام اجتماعی است که به شکل طنزآمیز و با نگاهی انتقادی به جامعه و ارزشهای اجتماعی میپردازد. داستان در طول یک ساعت رخ میدهد و به وسیلهٔ شخصیتهای مختلف، از جمله مسافران یک قطار، موقعیتها و اتفاقاتی را بررسی میکند که در طول این ساعت به وجود میآید.
هاینریش بل نویسندهای بود که به طور عمده در طول دهههای 1950 و 1960 میلادی شهرت یافت و به خاطر آثار خود در زمینه داستان و نمایشنامه نویسی برجسته بود. نمایشنامه حاضر در سال 1957 منتشر شد و خیلی زود به چندین زبان دیگر ترجمه شد.
کتاب یک ساعت انتظار همچون دیگر آثار هاینریش بل، دارای عناصر نقدهای اجتماعی و سیاسی است.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 150 بار