مارتین و ژان کوچولو

بابا و مامانِ مارتین برای مدت کوتاهی به مسافرت رفته‌اند. او باید در این مدت جای مامان را بگیرد و از ژان کوچولو مراقبت کند. مارتین برادر کوچکش را خیلی دوست دارد. او از اینکه توانسته تمام روز به خوبی مواظب ژان باشد، خیلی خوشحال است.

بهترین یادگاری و تربیت برای بچه‌ها کتابخوان کردن آنهاست. این کتاب تصاویر جذابی دارد که کودکان دو ساله را هم جذب خودش می‌کند، با روایت متناسب کودک، این کتاب را حتما برایشان بخوانید.

خلاصه کتاب

کتاب مارتین و ژان کوچولو از سری داستان‌های مارتین نوشته گیلبرت دلاهای است که از زبان فرانسه به فارسی ترجمه شده است. این کتاب با روایتی جذاب عشق، محبت و احساس مسئولیت را به کودکان آموزش می‌دهد. در جلد اول این کتاب می‌خوانیم مارتین چگونه از برادر کوچکش مراقبت می‌کند.

مارتین از اینکه می‌خواهد به تنهایی به ژان کوچولو غذا بدهد، او را حمام کند، به گردش ببرد و بخواباند هیجان زده است. او می‌تواند همه این کارها را به خوبی، مثل مادرش انجام بدهد. این داستان به بچه‌ها آموزش می‌دهد که چطور مراقب بچه های کوچک‌تر خانواده باشند و به مادر در انجام کارها کمک کنند. اگر شما هم یک مسافر کوچولو در راه دارید این کتاب را به شما توصیه می کنم.

مارتین در هر جلد از پس یک کار برمی‌آید و چیز تازه‌ای یاد می‌گیرد. این کتاب به خانواده‌ها کمک می‌کند مفاهیم‌ را راحت‌تر آموزش ببینند و به کودکان کمک می‌کند تا مفاهیم یاد بگیرند. کتاب مارتین و ژان کوچولو برای کودکان دبستانی آموزنده و دلنشین خواهد بود و به آن‌ها درس مهربانی می‌دهد.

بخشی از متن کتاب

در کتاب مارتین و ژان کوچولو می‌خوانیم: بعد از پوشیدن لباس ژان گریه را شروع می‌کند. آه بله ژان کوچولو گرسنه‌اش شده و چون نمی‌تواند حرف بزند، گریه می‌کند. مارتین هم این را خوب می‌داند فوراً آب را گرم می‌کند و بعد از اینکه شیشه را تمیز شست، در آن شیر خشک و آب می‌ریزد و چند دانه قند هم در شیر می‌اندازد. ژان سگ کوچولو را بغل کرده و منتظر می‌شود تا غذا آماده شود.

مارتین می‌داند چند پیمانه شیرخشک را با چه مقدار آب قاطی کند. مامان همه چیز را به او یاد داده است. شیر نباید زیاد گرم باشد وگرنه دهان ژان کوچولو را می‌سوزاند. مارتین شیشه را در آب سرد می‌گذارد تا کمی سرد شود. حالا موقع خوردن است. مارتین ژان را روی پای خود می‌گذارد وژان گرسنه با خوشحالی شروع به مک زدن می‌کند. شیر خوردن ژان برای مارتین چقدر لذت بخش است.

اما در اینجا هم مارتین باید مواظب باشد چون ممکن است شیر به گلوی ژان کوچولو بپرد. بعد از ظهر هوا خوب بود. مارتین ژان را سوار کالسکه کرد و به باع آورد. می‌دانید! مامان به او گفته بود که در هوای بد هرگز ژان را به باغ نبرد. مارتين يك نازبالش، پشتِ ژان می‌گذارد و يك ملافه قشنگ هم روی پاهایش می‌اندازد. روی ملافه‌ی ژان، خرگوش و پرنده های کوچولو گل‌دوزی شده است. (ص11 کتاب مارتین و ژان کوچولو)

چتر آفتابی را هم باید برداشت چون ممکن است آفتاب صورت ژان کوچولو را سیاه کند. مارتین ژان را در باغ گردش می‌دهد. بچه‌ها از دیدن ژان کوچولو خیلی خوشحال می‌شوند. ژانت می‌گوید: «اوه چه بچه ی قشنگی پسر است؟» مارتین با خوشحالی جواب می‌دهد: «بله او برادر من است» آن می‌گوید: «چقدر نازه، چند سال دارد؟ مارتین می‌گوید: «دوم اسفند ۱۴ ماهش تمام می‌شود».

وقتی به خانه بر می‌گردند، ژان خیلی خسته شده و احتیاج به استراحت دارد. مارتین او را روی صندلی راحتی می‌نشاند و ژان به زودی به خواب می‌رود. سگ کوچولو می‌خواهد او را بیدار کند تا باهم بازی کنند اما مارتین می‌گوید: « هیس… بچه را نباید از خواب بیدار کرد» گربه‌ی شیطان روی نیمکت نشسته است و به آنها نگاه می‌کند. مارتین وقتی می‌خواهد از آنجا دور شود با سر پنجه حرکت می‌کند تا ژان کوچولو و خسته را از خواب بیدار نکند.

نقد کتاب مارتین و ژان کوچولو

کتاب «مارتین، مامان کوچولو» که در ایران به نام مارتین و ژان کوچولو چاپ شده، یکی دیگر از مجموعه داستان‌های مارتین است که با نقاشی‌های بی‌نظیر مارسل مارلیه هرگز از خاطر کودکان فراموش نمی‌شود. در این کتاب مارتین چند روز از برادر کوچکش مواظبت می‌کند، زیرا پدر و مادرش به سفر رفته‌اند. او کارش را به خوبى انجام می‌دهد و تصمیم می‌گیرد پس از بازگشت مادر در نگهداری ژان کوچولو به او کمک کند.

ژان به زودی بزرگ می‌شود و خیلی چیزها هست که باید یاد بگیرد، حالا ژان نمی تواند خوب راه برود. مارتین مواظب است که ژان کوچولو زمین نخورد. ژان دلش می‌خواهد با گوسفندِ کوچولو بازی کند. گوسفند از او نمی ترسد. آنها خیلی زود با هم دوست می‌شوند.

گوسفندِ کوچولو سعی می‌کند دوست مهربان خود را خوشحال کند. می‌رقصد و بع‌بع می‌کند. ژان هم می‌خواهد مثل گوسفند روی سبزه‌ها جست و خیز کند. مارتین به آنها نگاه می‌کند و در دل خود می‌خندد. حالا دیگر موقع غذا خوردن ژان است. مارتین گوسفندِ کوچولو را نوازش می‌کند و از اینکه باعث سرگرمی و شادی ژان شده از او تشکر می‌کند…

کتاب مارتین و ژان کوچولو نوشتهٔ گیلبرت دلاهای کتابی‌ است روان و ساده با فضایی دوست داشتنی که از عشق و مراقبت مارتین به برادر کوچکش می‌گوید.

کتاب های پیشنهادی

• قاره ی مرده
• کتاب سرگشتگان
• جاسوسی که سقوط کرد

تعداد بازدید: 146 بار