دانلود کتاب دوران کودکی
کتاب دوران کودکی نوشته ماکسیم گورکی است که روایتی است از دوره کودکی خود او که بعد از مرگ پدرش، مجبور میشود همراه با مادر خود، به زادگاه مادرش مهاجرت کند. این کتاب اولین بار در سال 1913 به زبان روسی منتشر شد و نسخه انگلیسی آن در سال 1920 منتشر شد. کتاب دوران کودکی با ترجمه کریم کشاورز از سوی انتشارات نگاه منتشر شده است.این کتاب اولین کتاب از سهگانه گورکی است که به شرح زندگی خود او پرداخته و دو اثر دیگر در جستوجوی نان و دانشگاه من نام دارند.
ماکسیم گورکی در این داستان به عنوان کودک با تجربیات جدیدی رو به رو میشود و خواننده به خوبی تاثیر این تجربیات را بر زندگی او میبیند. گورکی همچنین در نشان دادن چهره واقعی طبقات اجتماعی در این کتاب درخشان عمل کرده است. او رنج و سختی طبقه فرودست جامعه و فقری که در آن دوره بر روسیه قرن نوزدهم حاکم بوده است را به تصویر کشیده؛ و چهره واقعی طبقات اجتماعی را نشان داده است. گورگی در این کتاب همراه فقری که مردم جامعه دارند آزادگی، حکمت ، غرور، انگیزه و حس جستجوگری مردمان طرد شده در طیفهای مختلف جامعه را هم نشان میدهد.
چکیده رمان
نویسنده رمان ماکسیم گورکی به خاطرات اولین سالهای حیات خود در میان مردم پرداخته است. دچار بدبختی و فقری است که موجد پستترین تمایلات است. میان پدربزرگی خشن و پرخاشگر و سبع، که میخواهد او را به سبک قدیم تربیت کند، و مادربزرگی مهربان و پرهیزگار، به سر میبرد. خانواده در وحشت از پیرمرد به حیات ادامه میدهد و او هم بیدریغ زن و بچههایش را به باد کتک میگیرد. تنها لحظات آرام وقتی است که پدربزرگ در خانه نیست. آنگاه است که همه خانواده به شادی و پایکوبی میپردازند، مشروب مینوشند، مادربزرگ میرقصد، و به بچهها شیرینی و شربت داده میشود.
اما اغلب، خاطرات تلخ است که افکار نویسنده را به هم میریزد.
خاطره عمویی که زاری میکند، چرا که زنش را آنقدر زده که بر اثر ضربات مشرف به موت است. تنها یکی از دوستان آلیوشا، پسرکی کولی، مورد علاقه پیرمرد است که او هم به شکل خدعهآمیزی بر اثر حسادت به دست عمههای آلیوشا کشته میشود. آتشسوزی عظیمی همه را خانهخراب میکند و موجب جدایی خانواده میشود… پسرک کمکم بزرگ و شیطانتر میشود و از اینکه پدربزرگش کمتر از سابق او را کتک میزند دچار حیرت میشود. پسرک عاشق کوچه است. چشمش کمکم به زندگی باز میشود، بیآنکه راز غمی که او را فراگرفته برایش فاش شود.
بدبختی همچنان بر مردم بیچاره سنگین و سنگینتر میشود و پیرمرد باید اموالش را با بچهها قسمت کند.
کاملاً فقیر و خسیس میشود. مادر آلیوشا میمیرد و پسرک نوجوان باید به دنبال چوب جمع کردن برود. داستانسرای ما کمکم متوجه میشود که دهقانهای روس از بس ناملایمت و بدبختی کشیدهاند، کمکم به رنج خویش عادت کردهاند و حتی به آن علاقمندند. وقتی هم که فاجعهای بزرگتر از گذشته پیش میآید، آن را چون حادثه و وسیلهای برای تفریح در زندگی محقر خود تلقی میکنند و «بر چهرهای خالی، جای چنگ زینتی به شمار میرود». زندگینامههای نویسنده به حق در آثار گورکی مشهورترین آنهاست، و در میان آنها دوران کودکی مسلماً شاهکار نویسنده به شمار میرود و بازپردازی غمآور طبقات فقیر و بدبخت روسیه در اواخر قرن نوزدهم است.
بخشی از متن رمان دوران کودکی
پدرم ـ روی کف اطاق نیمه تاریک و تنگ ـ زیر پنجره ـ آرمیده و پیراهنی بیاندازه دراز و سفید به تن دارد. انگشتان پاهای برهنهاش به طرز عجیبی از هم بازشده و انگشتان دستهای رئوفش نیز که با آرامش تمام بر سینهاش گذاشته شده کج و معوج است. چشمان پرنشاطش را دو دایره سیاه ـ دو سکه مسین ـ کاملاً پوشانده، چهره مهربانش تیره به نظر میآید و دندانهایش که به شکل ناهنجاری نمایان است مرا میترساند. مادرم نیمه برهنه است و دامن سرخی پوشیده و شانه سیاهی را که من همیشه پوست هندوانه با آن میبریدم به دست دارد و به زانو ایستاده موهای بلند و نرم پدرم را از پیشانیاش به طرف پشت سرشانه میکند.
چشمان خاکستریاش باد کرده است و قطرههای درشت اشک پیاپی فرو میریزد.
جدهام دست مرا در دست دارد. جدهام چاق و گرد است و سر بزرگ و چشمان درشتی دارد و بینیش مضحک و شل و ول است. از سر تا به پا سیاه به نظر میآید و نرم است و گیرایی عجیبی دارد. او هم گریه میکند و به طرز خاص و جذابی سخنان مادرم را بازمی گوید و از سر تا پا میلرزد و مرا به سوی پدرم هول میدهد. ولی من پیله میکنم و پشت سرش قایم میشوم. میترسم و ناراحتم. هیچوقت گریه بزرگترها را ندیده بودم و سخنانی را که جدهام میگوید و وامی گوید نمیفهمم. میگوید:
« با پدرت وداع کن ـ دیگر نخواهیش دید ـ مرد ـ عزیزم مرد ـ در جوانی مرد ـ از دنیا خیری ندیده رفت…. » من سخت بیمار بودم ـ تازه برخاسته بودم. خوب به یاد دارم که پدرم هنگام بیماری من با نشاط و خوش روئی با من ور میرفت ـ بعد ناگهان ناپدید شد و جدهام جایش را گرفت ـ آدم عجیبی بود…
امیدواریم با خواندن رمان دوران کودکی لحظات نابی را تجربه کنید.
شاید به این کتاب ها نیز علاقمند باشید:
تعداد بازدید: 1,349 بار
عنوان کتاب: دوران کودکی
نویسنده: ماکسیم گورکی
مترجم: کریم کشاورز
تعداد صفحات کتاب: 338 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 4.1 مگابایت
نوع فایل: PDF
منبع: شهرکتاب