دانلود کتاب حجره پریا
کتاب حجره پریا رمانی امنیتی از نویسندهای است که مطالعه و نوشتنِ داستان از همان نوجوانی در او مشهود بود.
داستانهای محمدرضا حدادپور جهرمی بیشتر راجع به مسائل امنیتی، زندگی طلبهها و خاطرات جنگ است. او در کتابهای خود، پروندههای امنیتی را در قالب داستان بیان میکند. جهرمی نویسندگی را با نوشتن مجموعه داستانهای کوتاه و قرار دادن این داستانها در کانال تلگرامی دلنوشتههای یک طلبه آغاز نمود.
این داستانها با استقبال زیادی از سمت مخاطبان مواجه شد و انگیزهی او را برای نوشتن افزایش داد. علاقهی او به نویسندگی تا آنجا ادامه یافت که شروع به انتشار داستانهای جذاب و پر التهاب خود در قالب کتاب نمود. او اولین اثر داستانیاش را در سال 1395 منتشر ساخت.
خلاصه کتاب
محمدرضا حدادپور جهرمی در کتاب حجره پریا سرگذشت دختران طلبهای را روایت میکند که با فعالیتشان در شبکههای اجتماعی، ضربه بزرگی به تفکرات آتئیستها و گردانندگان اصلی جریان بیدینی میزنند و این کار که شاید از نظر خودشان یک سری مناظره و مباحثه علمی و منطقی است، باعث میشود که اتفاقاتی برایشان بیفتد که حتی فکرش را هم نمیکردند.
رمان پیش رو نشان میدهد پروژه نفوذ تا چه پیچیده و مهم است و چطور آن را نادیده میگیرند. کتاب حجره پریا داستان تلاشهای دختر طلبهای به نام پریا است که به تازگی سطح دوم حوزه خواهران را در شهرش تمام کرده است و برای ادامه تحصیل در سطح سه رشته فلسفه، به شهر قم میرود.
او شش نفر از دختران خوابگاه که مانند خودش پرتلاش و باهوش هستند را انتخاب میکند تا با او هم حجره شوند. اسم کتاب هم از همین موضوع گرفته شده است. پریا و دوستانش نسبت به فضای مجازی، تقوای مجازی و مسائل مربوط با این امر بسیار دغدغهمندند و نسبت به مسائل روز کاملا آگاهی داردند.
کار آنها، تحقیق، پژوهش و ارائه مقاله هایی با این موضوع و مباحثات گروهی است. هفت دختر داستان کتاب حجره پریا با یک گروه از آتئیستها در فضای مجازی مناظرهای۱۴ روزه انجام میدهند و وقتشان را به مطالعه کتاب و پیدا کردن منابع موثق میگذارند. در ادامه این کتاب به فعالیتهای نیروهای گمنام و فداکار هم میپردازد. رمان حاضر، کشش زیادی دارد و یک نفس به خواندن آن ادامه خواهید داد.
بخشی از متن کتاب
در کتاب حجره پریا میخوانیم: وضو گرفتم. هنوز جورابم را نپوشیده بودم که رفتم روی خط امين: «امين لطفاً اعلام موقعیت!» امین گفت: «خاک فرجم قربان! موقعیت یازده.» گفتم: «موقعیت یازده؟! پس صبر کن الآن میآم؛ تا نیومدم دست به اقدامی نزن!» فقط فرصت کردم و روبه روی ضریح حضرت معصومه سلام الله علیها، ایستادم و سلام دادم. همه داشتند با خیال راحت برای زیارت و عشق بازی و حال و صفا میرفتند.
اما من باید سریع از حرم خارج میشدم و برای پیگیری سوژه به پل آهنچی و خیابان خاک فرج میرفتم. همین طور که روی پل راه میرفتم، داشتم نقشه میکشیدم که چطوری و با چه زبانی به خانمم شرایط را منتقل کنم که متوجه بشود و همکاری کند. میتوانستم از خانمهای اداره بخواهم تا چیزی که در ذهنم بود را انجام بدهند، اما نمیخواستم خانه چند تا طلبه خواهر را تبدیل کنم به کندوی عسل و شلوغ بازار راه بیندازیم.
میخواستم خیلی راحت و بدون انگیزه امنیتی با هم رفتار کنند تا هم آرامششان حفظ بشود و هم تا آخر عمر ذهنیت بدی از قم، طلبگی و کار در فضای مجازی پیدا نکنند. بگذریم. تا نشستم داخل ماشین گفتم: «حرکت کن. خاک فرج، موقعیت یازده.» داشتیم به سمت خاک فرج میرفتیم که یک مرتبه چیزی به ذهنم آمد. گفتم: «چرا داری میری اونجا؟ تو از کجا مطمئنی که عطا اونجا باشه ؟! (ص116 کتاب حجره پریا)
اصلاً داستان کت چی شد؟ تا وسط نیروگاه و مسجد دو طفلان رفتی و رهاش کردی؟!» فوراً بیسیمم را برداشتم و به بچه هایی که به موقعیت نیروگاه فرستاده بودم، گفتم: «بچه های موقعیت نیروگاه، لطفاً اعلام موقعیت!» گفتند: «قربان داریم چک میکنیم. دو تا از خشکشوییها تعطیلن. یکیشون هم خیلی شلوغه. دوتاشون هم همکاری نمیکنن!» گفتم: «یعنی چی همکاری نمیکنن؟! پس شما اونجا رفتین به تماشاگه راز؟!
سریع اقدام کنین؛ اگه همکاری نکردن به جرم عدم همکاری جلبشون کنین! مگه بچه بازیه؟!» گفتند: «چشم! نتیجه رو عرض میکنیم.» به اول مطهری که رسیدیم به ترافیک سنگین خوردیم. خیلی فاصلهای نداشتیم. منتظر بودیم راه باز بشود اما داشت الکی طول میکشید. با کمال تعجب این بار هم به تصادف برخوردیم! ته ته ته دلم یک لحظه خالی شد. (ص117 کتاب حجره پریا)
یک لحظه به ذهنم آمد که وقتی دنبال کت بودیم به تصادف خوردیم و بعد سیگنال ردیاب کت پرید. نکند این دفعه هم که به تصادف خوردیم سیگنال بپرد و اسلحه هم به فنا برود! چشمتان روز بد نبیند. بچه های شبکه روی خطم آمدند و گفتند: «حاجی! سیگنال اسلحه هم پرید! حاجی با منی؟! سیگنال اسلحه پرید! مفهومه ؟» گفتم: «یعنی چی؟ چرا باید بپره؟ یعنی اینم انداختن تو آب؟!» همان لحظه بچه های موقعیت نیروگاه…
از زبان نویسنده:
نویسنده کتاب حجره پریا در مصاحبهای گفته است: پریا وجود دارد، دختران امثال پریا حتی اگر در آن فازها هستند، وجود دارند. دختران باانگیزه و باسوادی که هیچ کسی صدای آنها را نمیشنود و خوب هم کار میکنند. حتی با جان و دل و جرأت مشکلاتی را دارند تحمل میکنند؛ مثلاً یکی از ویژگی هایی که در تمام داستانها هست، معرفی سازمانهای ضدجاسوسی و جاسوسی زندۀ دنیا مثل ام.آی.سیکس است.
باید میزان ضریب هوشی امنیتی مردم را وسعت داد و این رسالت فعلاً به عهدۀ بنده است، شاید دیگران دارند کار میکنند، ولی بزرگترین هدفمان دو مسئله است: اول دشمن شناسی، دوم ارتقای هوش امنیتی که این مسئله با تصور و خالیبندی نمیشود.
برخی از سایر آثار جهرمی
- کتاب کف خیابون
- تب مژگان
- کتاب حجره پریا
- دفترچه نیمسوخته یک تکفیری
- کودکانههای تکفیری
- کتاب حیفا
- کتاب نه
- کتاب چرا تو
- حنجره پریا
- همه نوکرها
- چرا شیعه هستم
- کتاب ماقبل الشهاده
- کتاب اردیبهشت
- کتاب شهاب
- کتاب پسر نوح
- چرا سُنی نیستم؟
- سفرنامه کربلا
نقد کتاب حجره پریا
کتاب حجره پریا یک رمان پلیسی ایرانی است که علاقه مندان به این موضوع از خواندن آن لذت خواهند برد. این رمان بیان مجاهدت و جدّیّت عالمانۀ نسل سومیهای دانش آموختۀ حوزههای علمیّۀ خواهران است که در راه مبارزه با ملحدان فعّال در فضای مجازی ایران (گروه ملحد و خداناباور آتئیست) قدم گذاشتند و با علم، توسّل، تذکّر و توجّه به رسالت طلبگی خویش عمل کردند.
یکی از نقدهایی که به این کتاب شده، ارتباط دختر طلبه با آقای جوان در ابتدای کتاب است که از نظر بنده نشان دادن اوضاع و شرایط واقعی عدهای از دختران و پسران با وجود مستند بودن این داستان، ایرادی در آوردن این بحث وجود ندارد. نگاه منتقدانه و شجاعانه نویسنده به فضای خواب آلودگی طلبگی به دور از تعصب و با چشم تیزبین و دل دردمند قابل تقدیر است.
توهم دشمن، توهم اینکه برای براندازی ما برنامه دقیق و همه جانبه میچینند، توهم اینکه ما این قدر مهم هستیم که زمین و آسمان را به هم بدوزند تا ما را از بین ببرند، شاید توسط عدهای مورد تمسخر قرار بگیرد؛ اما حقیقت مثل روز روشن است و انکار نشدنی. این دست مطالب باید به گوش نسل امروز برسد تا بخوانند و از خواب خرگوشی بیرون بیایند.
کتاب حجره پریا فضاسازی خوب و شخصیت پردازی عالی، هیجان انگیز و داستان معمایی دارد که کشش و جاذبه اش نمیگذارد کتاب را زمین بگذارید.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 438 بار
عنوان کتاب: حجره پریا
نویسنده: محمدرضا حدادپور جهرمی
مترجم: –
تعداد صفحات کتاب: 250 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 19.43 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب
یک پاسخ
همراه بشویم با یک رمان مستند امنیتی، ماجرای ۷ دختر طلبه که جایگاه و رسالت خود را،دیدند و شناختند و تا بهبودی کامل جهان،پای کار هستند. این بار از راه بحث و مناظره بافعالان آتئیستی در فضای مجازی،سعی در مغلوب کردن آنها دارند. اما این کار برای آنها بدون هزینه باقی نمی ماند… یه لحظه فکر کنیم،ما جایگاه و وظیفه خودمون رو شناختیم؟کدوم گوشه ی اسلام رو دست گرفتیم؟