دانلود کتاب جان گابریل بورکمان
کتاب جان گابریل بورکمان نمایشنامهای تلخ و در عین حال قابل تامل، از هنریک ایبسن است.
این نمایشنامه، قصهٔ آدمهایی است که بر سر علایقشان باهم رقابت میکنند اما نهایتاً به هیچکدام از علایقشان نمیرسند و میفهمند جز همدیگر هیچکس را ندارند.
شخصیت اصلی این نمایشنامه هم مثل «دکتر استوکمان» در کتاب دشمن مردم و «استاد معمار» در نمایشنامهای به همین نام، یک آدم کمال طلب است که دل به رویاها و اهداف بزرگش بسته، اما چیزی جز شکست و سرافکندگی نصیبش نشده…
خلاصه کتاب
در ابتدای نمایشنامه جان گابریل بورکمان با شخصیتهای عجیبی روبهرو میشویم. مردی که خود را در اتاقی حبس کرده است. دو خواهر که بعد از سالها دشمنی، یکدیگر را ملاقات میکنند و فرزندی که از پدر و مادرش دوری میجوید. این روابط به شکل گیری داستانی منجر میشود که گذشتهای تاریک را روایت میکند و نتیجهی آن گذشته را در زندگی افرادی در زمان حال نشان میدهد که گویی دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند.
زندگی فعلی آنها محصول عشقهای ممنوعه و رها کردن عشقهای حقیقی است. محصول علاقههای مادی و تظاهر به دوست داشتنهای دروغین. حالا، همگی سالها از دوران جوانیشان فاصله گرفتهاند و دیگر فرصتی برای جبران اشتباهاتشان باقی نمانده است؛ با این حال همه میخواهند تلاش کنند تا شاید باز هم امیدی به وجود بیاید؛ گرچه همهی تلاشها تنها راهی است برای اثبات ناتوانیشان در جبران سالهای گذشته.
وقایع داستان جان گابریل بورکمان با یک اتفاق محرک آغاز میشوند؛ یعنی ورود زنی به نام اِلا به عمارت خانوادگی خود برای ملاقات و صحبت با خواهر دوقلویش، گانهیلد. عمارتی که حالا، گانهیلد با همسر و فرزندش، جان گابریل بورکمن و ارهارت بورکمن، در آن زندگی میکند؛ اما سالها پیش آن عمارت توسط الا به آنها بخشیده شد تا ورشکستگی جان گابریل زندگی شان را از بین نبرد.
نمایشنامه به سه بخش داستانی تقسیم میشود؛ بخش اول بین الا و گانهیلد میگذرد. بخش دوم درمورد ارهارت جوان است و بخش سوم و نهایی بین الا و جان گابریل بورکمان میگذرد. با ورود الا و صحبتهای او و گانهیلد، مخاطب وارد خاطرات این دو شخصیت میشود؛ تا وقتی که ارهارت، فرزند گانهیلد، وارد میشود. الا و گانهیلد نمایندهی زنانی هستند که زندگی خود را از دست دادهاند و دیگر زمانی برای جبران آن ندارند.
آن دو نمادی از زنانگی و فداکاری هستند. نماد عشق از دست رفته و نمایندهی زنانی که روزگاری در یک مثلث عشقی درگیر شدهاند و از همان روز به بعد احساس خواهرانهی خود را کنار گذاشتهاند. حالا پس از سالها گذشته را مرور میکنند. اما ارهارت نماد جوانی و آرزوهای بلندپروازانه است. شاید، نویسنده قصد داشته تا گذشتهی الا و گانهیلد و جان گابریل بورکمان را با بلندپروازیها و تصمیمات عجیب ارهارت به تصویر بکشد.
در بخش انتهایی، وقتی که جان گابریل و الا با هم روبهرو میشوند، مخاطب با عوامل نابودی زندگی تمام شخصیتها مواجه میشود. او میفهمد که تصمیم گیریها و اولویتهای نادرست میتوانند زندگی و سرنوشت افراد را به کلی تغییر دهند. حال، خواننده با دو کاراکتر مهم داستان روبهروست که همه چیز را باختهاند و تنها مرگ است که آنها را به خواستههایشان میرساند.
بخشی از متن کتاب
در کتاب جان گابریل بورکمان میخوانیم: …خانم بورکمان: خب آره، البته. همین نزدیکیها زندگی میکنه و گاهگاهی به ما سری میزنه. اِلا: تو هم ازش خوشت میاد؟ خانم بورکمان: زن با درایتیه، خیلی شناختش خوبه و قضاوتش هم خیلی متینه. اِلا: منظورت شناخت مردمه؟ خانم بورکمان: مخصوصاً مردم. ارهارت رو کاملاً حلاجی کرده. اعماق وجودش… زوایای روحش رو میشناسه. اینه که از ارهارت بتی ساخته که… خب طبیعیه.
اِلا: (اندکی با زیرکی) پس نکنه با ارهارت صمیمیه، حتی بیشتر از اونکه با تو صمیمی باشه. خانم بورکمان: آره، توی شهر خیلی همدیگه رو میدیدن. قبل از اینکه اون بیاد این محل. اِلا: (بی اختیار) اون وقت با این وجود اون از شهر اومده اینجا؟ خانم بورکمان: (یکه میخورد و به او براق میشود) با این وجود! منظورت از این حرف چیه؟ اِلا: (طفره می رود.) خب، عجب، من… منظورم؟ خانم بورکمان: این رو یه جوری گفتی تو منظوری داشتی الا!
اِلا: (چشم در چشم او میاندازد) آره، درسته گانهیلد داشتم. خانم بورکمان: خب، رک و راست حرفت رو بزن. اِلا: اول اینکه میخوام بگم فکر کنم منم یه جورایی نسبت به ارهارت حقی دارم یا نکنه تو این طور فکر نمیکنی؟ خانم بورکمان: (چشمانش را به اطراف اتاق میگرداند) بر شکاکش لعنت… اون همه پولی که براش خرج کرده و… اِلا: اوه نه به این خاطر گانهیلد. چون که دوستش دارم. (ص75 کتاب جان گابریل بورکمان)
خانم بورکمان: (با لبخندی سرزنش آمیز) پسر من رو؟ میتونی دوستش داشته باشی؟ تو؟ علی رغم این ماجراها؟ اِلا: آره میتونم. علی رغم همه این چیزها دوستش دارم…. به همون اندازه که هر انسانی رو… الان سر پیری… میتونم دوست داشته باشم. خانم بورکمان: خب درست ولی… اِلا: اینه که میدونی، همین که حس کنم چیزی تهدیدش میکنه نگران میشم.
خانم بورکمان: ارهارت رو تهدید کنه! خب، چی اون رو تهدید میکنه؟ یعنی… کی اون رو تهدید میکنه؟ اِلا: یکیش مثلاً خودِ تویی… به شیوه خودت… خانم بورکمان: من! اِلا: اون یکی دیگه هم این خانم «ویلتنه» چشمم از اون هم میترسه. خانم بورکمان: (خیره در او، دمی محو) چطور میتونی در مورد ارهارت همچین فکری بکنی! در مورد پسر خودم! (ص76 کتاب جان گابریل بورکمان)
اون هم اون کسی که وظیفه خیلی مهمی داره که باید بهش عمل کنه! اِلا: (تحقیرآمیز) آی، دست بردار، وظیفه… خانم بورکمان: (برافروخته) چطور جرئت میکنی این جور با تکبر حرف بزنی؟ اِلا: تو فکر کردی یک آدم جوون به سن و سال ارهارت… شاداب و سرزنده… فکر میکنی اون بِره و خودش رو فدای… فدای چیزی مثل «وظیفه» بکنه؟ خانم بورکمان: (سرسختانه) ارهارت این کار رو میکنه، مثل روز برام روشنه.
معرفی نویسنده
هنریک یوهان ایبسن (۱۸۲۸– ۱۹۰۶) شاعر، نمایشنامه نویس و درام نویس نروژی است. نویسنده کتاب جان گابریل بورکمان یکی از ستونهای اصلی ادبیات مدرن نروژ است که تأثیر شگرفی بر نویسندگان بعد از خود گذاشته است. او یکی از بزرگترین استادان هنر تئاتر در همهی اعصار، همسنگ سوفوکل و شکسپیر شمرده شده است.
دوره نخست آثار او برگرفته از اسطورهها و افسانههای نروژی بود که به زبان منظوم و شاعرانه مینوشت. این آثار اگرچه حال و هوای رمانتیک دارند، ولی رگههای واقع گرایی و صراحت در آنها دیده میشود. همین ویژگی سبب تمایز او از دیگر درام نویسهای رمانتیک همعصرش مانند ویکتور هوگو است.
رشد صنعت و تغییر ساختار اقتصادی در قرن نوزدهم که سوداگری در آن رشد میکند، ایبسن را به سوی تغییرات اساسی در نمایشنامههای خود سوق میدهد. در دوره دوم کار او از اسطورهها و قهرمانان افسانهای خبری نیست، بلکه این مردم عادی هستند که شخصیتهای نمایشی او را میسازند. اوج این روش در نمایشنامه «دشمن مردم» مشهود است.
شخصیت های نمایش
- جان گابریل بورکمان: شخصیت اصلی نمایشنامه – رئیس سابق بانک
- گونهیلد بورکمن: خانم بورکمن، همسر جان گابریل
- اِرهارت بورکمن: پسر جان گابریل و گونهیلد، پسرخواندهٔ اِلا
- اِلا رنتهایم: معشوقهٔ سابق جان گابریل، خواهر دوقلوی گونهیلد و خاله/مادرخواندهٔ اِرهارت
- خانم فانی ویلتون: مادرخواندهٔ فریدا و محبوبهٔ اِرهارت
- ویلهلم فولدال: کارمند بانک و تنها دوست جان گابریل
- فریدا فولدال: دختر ویلهلم، دخترخواندهٔ خانم ویلتون و نوازندهٔ پیانو
- مالنا: خدمتکار بورکمنها
چرا باید این نمایشنامه را بخوانیم؟
جان گابریل بورکمان داستان مرگ است؛ مرگی که مفهومی فراتر از زندگی دارد. مرگی که پایان نیست و مفهوم امید را در خود دارد؛ امیدی که در ذهن و قلب شخصیتها مرده است؛ ولی در عشق درون آنها باقی مانده است. عشقی که در این سالهای آزگار هرگز از بین نرفته و تنها با لایهای از طمع و حسرت و غم پوشانده شده است.
عشق و مرگ در این داستان از معنای حقیقی خود دور شدهاند. نمایشنامه جان گابریل بورکمان درسی برای داشتن یک زندگی درست ارائه میدهد؛ این که عشق در وجود انسان نقش مهمی ایفا میکند که شاید ساده گذشتن از آن باعث شود که او هرگز نتواند لذت واقعی زندگی را درک کند؛ روزی میرسد که او در تنهایی و غم خود غرق شده و تنها دریایی از پشیمانی پشت سر خود باقی گذاشته است.
پس انتخاب راه درست شاید در نهایت برای انسان عاقلانهتر باشد. شخصیتهای نمایشنامههای ایبسن، در بیشتر موارد از مردم معمولی و حتی خانوادهی خودش الهام گرفته میشدند؛ با تغییراتی که در ساختارها و نظام فکری دوران زندگی نویسنده اتفاق افتاد، او به خلق آثاری با دغدغههای اجتماعی روی آورد. تا به امروز، از آثار ایبسن، هزاران اقتباس ادبی و سینمایی صورت گرفته است.
نقد کتاب جان گابریل بورکمان
هرکس عشق را تجربه کرده باشد میتواند مخاطب این داستان باشد. هرکس در عشق شکست خورده باشد، هرکس که در دنیا تنها باشد و هرکس که اشتباهاتی جبران ناپذیر کرده باشد، با خواندن کتاب جان گابریل بورکمن خودش را در قالب شخصیتها میبیند و با آنها ارتباط برقرار میکند.
همین ارتباط احساسی بین مخاطبها و شخصیتها باعث میشود این اثر از مرز یک نمایشنامهی خواندنی فراتر رود و داستانی را بیان کند که هرکسی قادر به همذات پنداری با آن است. نمایشنامهای است که با شباهت هایی به یک رمان نوشته شده و داستانی را روایت میکند که در خاطرات شخصیتها قابل ردیابی است؛ داستانی از گذشتهای غیرقابل تغییر، حالی غمانگیز و آیندهای بیهدف.
جان گابریل بورکمان یک تراژدی ناب است، یک نسخۀ متفاوت از پرومته در بندِ ایسخولوس. «متفاوت»، چون اینجا دیگر ایبسن بنا دارد، پس از فداکاریهای پرومته و قربانی کردن خودش برای انسان در آثار رئالیستی، «میانمایگان» را به وادی صورتگری هفائیستوس بکشاند و به آنها رنج و عذاب فنآوری و سبکآفرینی را به عنوان “خیالشکرین” بشناساند.
نویسنده در کتاب جان گابریل بورکمان سرگذشت پسر معدن کاری را به تصویر میکشد که به دلیل نقشههای بلندپروازانهی خود از همسرش جدا میشود و روزهای سختی را تجربه میکند…
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 111 بار
عنوان کتاب: جان گابریل بورکمان
(ین گابری یل برکمان)
نویسنده: هنریک ایبسن
مترجم: بهزاد قادری
تعداد صفحات کتاب: 166 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 12.68 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب