دخترانی با آینده های روشن

کتاب دخترانی با آینده های روشن با داستان جذاب و قابل تأمل خود، یک نگاه عمیق به چالش‌ها و انتظاراتی که در زندگی دختران جوان مطرح می‌شود، ارائه می‌دهد. این کتاب با تلفیق موضوعات جذاب و روایت قوی، می‌تواند یک تجربهٔ خواندن ممتع و پرانرژی فراهم کند. داستان در محیط یک دبیرستان خصوصی در آمریکا رخ می‌دهد.

مادران سه دانش‌آموز این دبیرستان، که هرکدام انتظارات زیادی از آینده دختران‌شان دارند، تصمیم می‌گیرند یک گروه پشتیبانی برای هم بسازند. اما زمانی که یکی از دختران اظهارات ناپسندی از بقیه می‌کند، زنجیره‌ای از رخدادها آغاز می‌شود که تأثیرات عمیقی بر زندگی دختران، مادران، و حتی معلمان دبیرستان می‌گذارد.

«مارن» مادر بی بضاعت و فداکاری‌ است ک دخترش در مدرسه پولدارها درس می‌خواند و خودش مدیر برنامه یکی از همان‌هاست. مشکل و پیچیدگی‌های داستان از جایی شروع می‌شود که این دخترها و بیشتر از آنها والدین پولدارشان به شدت در گرداب رقابت ناسالم پذیرش آنها در یک کالج معروف اسیر می‌شوند که فقط ظرفیت یک نفر را دارد.

در این میان برای دختر مارن حادثه‌ی بدی روی می‌دهد ک همین سرآغاز کشف تقلب‌ها، حیله‌ها و فساد والدین می‌شود؛ مخصوصا صاحب‌کار مارن و مادر دیگری به نام «کلی» که دیوانه وار دست به هرکاری می‌زند تا فرزندش پذیرش بگیرد. در روند داستان کتاب دخترانی با آینده های روشن با افشای رازهایی از گذشته مارن و حقه های دیگران روبه‌رو می‌شوید که تکان دهنده است…

نکوداشت های رمان

• نیویورک پست: یک کتاب تند و تیز و درعین حال شوخ‌طبعانه که مناسب بحث و گفتگو در باشگاه‌های کتابخوانی است.
• پابلیشرز ویکلی: یک کمدی زیرکانه… روایت هیجان‌انگیزی که سرعت می‌گیرد و به نتیجه‌ای رضایت‌بخش می‌رسد. این داستان اخلاقی غیرقابل انکار برای زمانه‌ی ماست.
• کلمبیا ریویو: کتاب دخترانی با آینده های روشن به طور ماهرانه‌ای‌ از طریق طنز و لحن کمدی با جزئیاتی از شایسته‌سالاری مبارزه می‌کند و تجربه‌‌ی مطالعه‌ای عمیقاً تکان‌دهنده و لذت بخش را ایجاد می‌کند.
• رابین هاردینگ: خواندن این کتاب مساوی است با غرق شدن عمیق در داستانِ رسوایی در پذیرش دانشگاه و راه‌های وحشتناکی که والدین برای تأمین آینده فرزندان خود متحمل خواهند شد؛ اثری محرک و تکان دهنده.
• آندریا دانلوپ: کتاب دخترانی با آینده های روشن داستانی از سه زن است که برای تضمین آینده دخترانشان در دنیایی رقابتی دست به هر کاری می‌زنند؛ ترکیبی جذاب از طنز و هیجان.
• کریستینا مک‌دونالد: این رمان بسیار رندانه نوشته شده است و اتفاقات در آن بسیار هیجان انگیز چیده شده‌اند. این کتاب داستانی از رفتار ناخوشایند مادران در رقابتی شرورانه است… در جایگاه اولین کتاب این دو نویسنده، کتابی هوشمندانه و جذاب و یک تجربۀ بسیار سرگرم کننده به حساب می‌آید.

چرا باید این رمان را بخوانیم؟

کتاب دخترانی با آینده های روشن روایت کنش‌ها و واکنش‌ها میان سه مادر و سه دختر؛ و نوید اینکه هر کدام از آنها به آنچه لیاقتش را دارند خواهند رسید. فصل پذیرش کالج در آکادمی EBA سیاتل با قبولی درخشان مؤسسات درجه یک و دانش آموزان شگفت‌ انگیزی همراه است که والدین جاه‌طلبی دارند.

اما وقتی که دانشگاه به آنها اطلاع می‌دهد که امسال فقط یک صندلی به آن‌ها اختصاص دارد، سه مادر متوجه می‌شوند که این رقابت از آنچه فکر می‌کردند، جدی‌تر است. آلیسیا، خورۀ دنیای تکنولوژی، برای تضمین جایگاه دختر خود که علاقه‌ای هم به استنفورد ندارد، از ثروت و موقعیت اجتماعی خود استفاده می‌کند.

کِلی که از استنفورد فارغ التحصیل شده، از نفوذ خود در انجمن اولیا و مربیان برای فرستان دختر بسیار حساسش به استنفورد بهره می‌برد. مارن سومین مادر داستان کتاب دخترانی با آینده های روشن است. او به جز دخترش خانواده‌ای ندارد و از لحاظ مالی و اجتماعی با بقیه مادران EBA تفاوت‌های زیادی دارد. او اصلاً آمادهٔ مقابله با خانواده‌های ثروتمندی که قصد نابود کردن رویای دختر باهوشش را دارند، نیست.

تنها چند روز مانده به پایان مهلت ارسال تقاضانامه‌ها، یکی از این دختران تصادف مرگباری می‌کند که اصلاً به تصادف شبیه نیست. از آنجا که اوضاع از کنترل خارج شده است، این سه زن باید تصمیم بگیرند که برای تضمین آیندهٔ دخترانشان، از چه خط قرمزهایی عبور ‌کنند و با رازهایی که رؤیای کالج رفتن فرزندانشان را تهدید می‌کند چه خواهند کرد؟

بخشی از متن کتاب

در کتاب دخترانی با آینده های روشن می‌خوانیم: …برایان پوزخند زد و اتاق را برانداز کرد و گفت: «چه جالب بعضی‌ها به نتفلیکس و چیل نیاز دارند» زنان دیگر نتوانستند خود را کنترل کنند و قبل از پنهان کردن واکنش خود، با صدای بلند خندیدند. کلی امیدوار بود تنها خودش بتواند بوی عرقش را احساس کند. درک اینکه همه از تماس چشمی با او خودداری می‌کردند دشوار نبود. دایانا با لحن محکمی گفت:

«می‌دونید داشتم با خودم می‌گفتم چرا همه تفریحات برای بچه‌ها باشد؟ هنگام حضور فرزندان‌مان در رقص باید ابزاری برای کاهش استرس داشته باشیم». او برای تحسین پیشنهادش دستانش را به هم کوبید. سارا جیغ زد: «خدای من این بهترین فکره». دایانا گفت: «خیلی جالب میشه. مارن می‌تونه به من کمک کنه» و با دستانش دهانش را پوشاند و خنده زیرکانه ای زد. «ببخشید برایان اگر من برای این کار از مارن کمک بگیرم ایرادی ندارد؟»

برایان به تلفن خود نگاهی کرد و شانه هایش را بالا انداخت: «به نظر من مشکلی نداره» دایانا پرسید: «تو و SST مشکلی ندارید کلی؟» اگر دایانا می‌خواست زمان و پول خود را برای برنامه ریزی یکی از جشن های ناشناخته افراطی هدر می‌داد کلی چطور می‌توانست جلوی او را بگیرد؟ علاوه بر این والدین به احتمال زیاد نمی‌توانستند به عنوان همراه به اسنوکامینگ بروند. (ص202 کتاب دخترانی با آینده های روشن)

مدیریت پس از بازگشت ایمیلی فرستاده است که می‌گوید والدین داوطلب نیازی نیست در رویدادهای مدرسه حضور داشته باشند؛ که در واقع مؤدبانه می‌گویند حضور آنها ممنوع است. در ظاهر همراهان آنقدر مشغول پچ‌پچ کردن و عکس گرفتن از فرزندان‌شان بودند که بچه‌ها بطور غیرقانونی در برابر آنها مشروبات الکلی می‌خوردند. کلی گفت: «دایانا تا آنجا که بر روی بودجه SST تنها برای خرید چند اسنک تکیه نکنی من مشکلی ندارم.

به هر حال فکر می‌کنم کار من اینجا تمام شده است». او بطور ناگهانی بلند شد و به جلسه پایان داد اما کار آماندا هنوز به پایان نرسیده بود و گفت: «بنابراین کلی فقط برای اطمینان می‌پرسم تو اولین بسته پشتیبانی را برای مارن و وینی می‌بری؟ فردا درسته؟ او بر روی تقویم موقتی که روی پشت دستورکار جلسه SST طراحی کرده بود، نوشت:«فقط برای اینکه آنها بدانند از حمایت کامل ما برخوردار هستند». (ص203 دخترانی با آینده های روشن)

کلی در حال خروج از اتاق و رفتن به سمت پارکینگ برای نشان دادن اهمیت خود گفت: «بله آماندا من گفتم که می‌برم.» او به محض اینکه به جایگاه امن خودرو رسید، پدهای عرق گیر لعنتی را درآورد. آنها کار خود را کرده بودند و لیاقت دریافت نشان پنج ستاره آمازون را داشتند؛ اما نفرت انگیزتر از پدهای عرق گیر مستعملی که اکنون به داشبورد چسبیده بودند فضای اتاق بود…

نقد کتاب دخترانی با آینده های روشن

وندی کاتزمن و تریسی دامبمایر در این اثر، با توجه به تیزهوشی و قدرت‌های دختران جوان، به ابعاد تحقق آرمان‌ها و فشارهای اجتماعی و خانوادگی که به همراه دارند، پرداخته‌اند. داستان اصلی کتاب دخترانی با آینده های روشن بر رقابت در پذیرش در دانشگاه‌ معطوف است. همچنین به طور خاص اوضاع مادرانی را روایت می‌کند که به هر طریق قصد دارند فرزندشان به جایگاهی برسد و در رشته و دانشگاه خوبی پذیرفته شود.

در اثر حاضر پیچ‌وخم‌های داستانی زیادی وجود دارد؛ نویسندگان کتاب داستان‌های متنوعی را از شخصیت‌های مختلف روایت می‌کنند و مخاطب از همان صفحه‌ی اول جذب رمان می‌شود. روی‌هم‌ رفته این اثر چشم شما را به بسیاری از مسائل مرتبط با ورود به دانشگاه باز خواهد کرد. از طرف دیگر با نگاهی طنزآلود به سطح دغدغه‌های برخی افراد بسیار پولدار جامعه می‌پردازد.

نویسندگان کتاب دخترانی با آینده های روشن کوشیده‌اند در قالب روایت‌های این رمان خواندنی واقعیت تاریک رقابت والدین با یکدیگر را نشان دهند. نویسنده‌های کتاب، خودشان چهار فرزند 13 تا 23 ساله دارند. آنها در فرستادن فرزندان‌شان به مدارس مختلف و ثبت‌نام آن‌ها در فوق‌برنامه‌ها و کلاس‌های ورزشی مختلف تجربه‌ی زیادی دارند که از این تجارب در نوشتن رمان نامبرده بهره گرفته‌اند.

کتاب دخترانی با آینده های روشن تصویری از سیستم آموزش و پرورش آمریکا و ارزشی که دانش آموزان ورزشکار برای دانشگاه‌ها دارند در حاشیه داستانی که خوب نوشته شده، ارائه می‌دهد.

کتاب های پیشنهادی

• زندگی شگفت انگیز یک پستچی تنها
• نشخوار ذهنی
• خیابان کاتالین

تعداد بازدید: 225 بار