راهنمای مردن با گیاهان دارویی

آخرین ویرایش: 4 ماه قبل
راهنمای مردن با گیاهان دارویی (nbookcity.com)

دانلود کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی

کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی، موقعیتی خاص دارد که به لایه های پرآشوب ذهنی پر از سوال می پردازد.

ذهنی تنها که میل به خشونت و عشق در آن توامان جریان دارد و این دوگانگی محوری، داستان را پیش‌بینی‌ ناشدنی کرده است. جاى بسى خرسندى است که اولین رمان خانم عطیه عطارزاده تا این حد پخته، جامع و دوست داشتنى است.

رمانى سراسر معنى در قالب چارچوبهاى تکنیکىِ ادبیات سورئال با ظاهرى منزوى و طرد شده که روایت زندگى مادر و دخترى در خانه‌ى دروازه دولت است. کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی اصلا زنانه یا مردانه نیست، شدیدا خلاقانه نوشته شده و کسی می تواند از آن لذت ببرد که آمادگی یک تجربه جدید را داشته باشد.

دغدغه‌ عطارزاده در کتابش این است که چطور می‌‌شود جهان را یک‌ طور دیگر دید. چطور می‌شود همه چیز را یک‌ جور دید؟ چطور می‌ شود واقعاً دید و حس کرد؟ اگر دیدن را به معنی واقعاً دیدن بدانیم، اگر چشم هم نداشته باشیم، می‌‌توانیم ببینیم.

خلاصه کتاب

اولین رمان عطیه عطارزاده، یک کار تجربی و نو است. کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی هم داستانی خاص دارد و هم ساختاری قابل‌ تامل. رمان روایتی از یک دختر جوان که چشمانش نمی‌ بینند و در خانه‌ای همراه مادرش در کار خشک‌ کردن، ترکیب و آماده‌ سازی گیاهان دارویی برای فروش در بازار است.

او در تاریکی چشمانش توانسته با استفاده از قوای دیگر به درک جذاب اشیا و ابزاری برسد که با آن‌ها کار می‌‌کند. همه چیز برایش در ساختار و وجوه گوناگون این گیاهان و البته رابطه‌ی با مادرش خلاصه شده، تا این‌ که روزی برای یک مراسم خانوادگی از خانه پا بیرون می‌ گذارد و باز که می‌ گردد خیلی چیزها درونش عوض شده است.

کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی با نقل قولی از کتاب قانون ابن سینا آغاز می شود که مرگ را تعریف می کند؛ «مرگ آن است که نَفس، اعضا و جوارح را رها کند و به حال خود بگذارد». در ادامه، داستان دختری نابینا را می خوانیم که در خانه‌ای در محله دروازه دولت تهران با مادرش زندگی می کند و به کار ساخت و فراوری گیاهان دارویی مشغول است.

دختر که در پنج سالگی به دلیل فرورفتن گیاه عاقرقرحا به چشمش نابینا شده، با مادرش از شهر خوی به تهران مهاجرت کرده و از آن پس در غربت خودخواسته مادر، تن به زندگی مهجوری داده است که تنها یک نفر به نام سید را به آن راه است تا داروهای گیاهی آنها را بخرد. پدر او نیز که از مبارزان چپ سال های دور بوده بعد از نابینا شدن دختر و مهاجرت آنها به تهران، مادر و دختر را رها و به آلمان کوچ کرده است.

دنیای بیرونی دختر در کل داستان در این خانه محصور است و طی مدت ۱۷ سال تنها دو بار از خانه خارج می شود؛ هر چند به همین اندازه یا شاید بیشتر دنیای ذهنی او غنی است و حرف های زیادی برای گفتن دارد.

روز و شب های مادر و دختر با وهم و خیال و تصویرهای کوتاهی از تغییرات اجتماعی آن سال ها در بیرون خانه روایت می شود، تا اینکه روزی خاله اعظم خلوت مادر و دختر را بهم می ریزد و با بردن آنها به دنیای بیرون درک او را از جهان تغییر می دهد. خواندن رمان راهنمای مردن با گیاهان دارویی برای همگان لذت بخش خواهد بود.

بخشی از متن کتاب

در طول هفده سال زندگی‌ام در خانهٔ دروازه‌ دولت دوبار از آن خارج می‌ شوم. اولین‌ بار شش‌ ساله‌ام. برف سبکی باریده و زمین لغزنده است. به‌ محض شنیدن جیرجیر در آهنی، ترس و سوزشی خفیف به گلویم حمله می‌ کند. دست مادر را محکم فشار می‌ دهم و به‌ آرامی در وهمی تاریک و ناشناس قدم می‌ گذارم که مجموعه‌ای است از بوها و صداها. باید در تاریکی مراقب جلوِ پاهایم باشم.

بعد از هر قدم چند ثانیه‌ای مکث می‌ کنم، به صداهای دوروبر گوش می‌ دهم و از اتصالم با مادر و زمین که مطمئن می‌شوم قدم بعدی را برمی‌ دارم. قرن‌ ها طول می‌ کشد تا از کوچه خارج شویم و به خیابان اصلی برسیم که صدای کشیده شدن چرخ اتومبیل می‌ دهد. کمی آن‌ جا می‌ ایستیم و بعد می‌ پیچیم چپ. (ص80 کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی)

می‌‌رویم تا به پل چوبی می‌ رسیم و صدای اره و بوی چوب. همان جاست که معلق شدن اتفاق می‌‌افتد. در لحظه‌ای که تا ابد روی ذهنم حک می‌‌شود، عبور چیزی حجیم را سمت چپم حس می‌‌کنم که بوی تند بنزین و صدایی مهیب می‌‌دهد. ناگهان در تاریکی معلق می‌‌شوم. معلق شدن احساس مدوری است پُر از تیغ تیز و همیشه با سکوتی عمیق همراه است. آن روز زمین برای اولین‌بار زیر پایم می‌لغزد و من با صورت زمین می‌‌خورم.

نقد کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی

دخترک نابیناست و در گوشه‌اى اشاره مى‌کند که از وقتى بینایى‌اش را از دست داده نمى داند کى بیدار است و کى خواب؟ و همین نشان مى‌دهد که این رمان ودیعه دار بزرگترین خصلت رمان سورئال است. در دو سوم ابتدایى کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی، نویسنده با جملات :مادر مى‌گوید، شیخ چنان مى‌گوید، یا چنین اظهار نظرهایى داستان را پیش مى‌برد.

و این به پیش از آشنایى دختر با جهان بیرون از خانه برمى گردد، کمى بعد او مى خواهد دنیایش را به شخصه، خودش کشف کند، او طالب کشف و شهود است پس حالا از حالت مفعولى به فاعل تغییر ماهیت مى دهد. جنونِ گاه به گاه شخصیت اصلى، از آن روست که تمامى منافذ روحش بسته شده و هر کنش او راه به درونِ خودش دارد.

مادر مانع خروج او از خانه مى‌شود و همان تجربه هاى اندکش، چنان جذاب و دلچسب بوده که نمى تواند جهان بیرون از خانه را از یاد ببرد. او نمى خواهد جهانش را بین صفحات کتاب یا گل هاى بابونه جاى دهد، امید دارد ناجى‌اش از راه برسد، پدر بیاید و او را از دنیاى امن اما کوچک خود به جهانِ تجربه هاى نو ببرد.

در پایان؛ مطالعه کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی برای همه طرفداران داستان‌های ایرانی لذت‌بخش خواهد بود.

کتاب های پیشنهادی

تعداد بازدید: 1,148 بار

Atiye%20Attarzadeh%20 %D8%B9%D8%B7%DB%8C%D9%87%20%D8%B9%D8%B7%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87

عنوان کتاب: راهنمای مردن با گیاهان دارویی

برگزیده ی هشتمین دوره ی جایزه ی ادبی هفت اقلیم 

نویسنده: عطیه عطارزاده

تعداد صفحات کتاب: 137 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 9.5 مگابایت

نوع فایل: PDF (RAR)

منبع: شهرکتاب

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه

نوشته‌های مشابه

دکتر هرمزی جنگی در فروردین ماه 1371 در دل سرزمینی از سرزمین های کویری ایران زمین پا به عرصه وجود نهاد. دوران کودکی و نوجوانیش به منوال کویرنشینان به آسمان آبی و بی پروای نامدار کویر پیوند خورد...
بروزرسانی: 1 هفته قبل
تعداد بازدید: 336
می‌خواهم در آستانت بگریم پیش از گمرکی شدن اشک‌هام، می‌خواهم دوستت بدارم ای بانوی من، تا بر ارابه‌ی زمان، تقویم‌ها را بگردانم، ماه‌ها و روزها را به نامی دیگر بخوانم. ساعات جهان را تنظیم کنم، با کوبه‌ی...
بروزرسانی: 2 هفته قبل
تعداد بازدید: 551

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *