دانلود کتاب انتخاب سیمین دانشور
داستانهای کتاب انتخاب سیمین دانشور یا مضامین اجتماعی دارند و یا اینکه نویسنده از خاطرات و تجربهها و دغدغههایش الهام گرفته است.
سیمین دانشور نخستین زنی است که شروع به نوشتن داستان کوتاه کرد و اولین مجموعه داستان خود را با نام آتش خاموش در سال 1327 منتشر کرد. صادق هدایت و فاطمه سیاح از مشوقان او برای داستان نویسی بودند.
مهمترین اثر دانشور کتاب سووشون است که به رخدادهای زمان رضاشاه میپردازد و به 17 زبان ترجمه شده است. سیمین در حالی که در اتوبوس از تهران به شیراز میرفت با جلال آل احمد آشنا شد و دو سال بعد با او ازدواج کرد. دانشور در سال 1390 پس از ابتلا به بیماری آنفلونزا در سن 90 سالگی درگذشت.
خلاصه کتاب
برخی از داستانهای کتاب انتخاب از تکنیک فرا داستان بهره گرفتهاند که افکار، عقاید و حتی خاطرات و تجربیات عینی دانشور به عمد در آنها آورده شده که ویژگی مدرنیستی به این داستانها داده است. برای مثال در داستان از خاک به خاکستر شخصیتهای واقعی مانند خود سیمین و خانمی به نام هلن کنتور وارد داستان شدهاند.
یا در داستان دو نوع لبخند سیمین به شرح خاطرهای مشترک از خود با جلال آل احمد از حشمت سنجری میپردازد. در بیشتر داستانهای سیمین دانشور رگههایی از نگاه فمینیستی و اعتراض آمیز او نسبت به دیدگاه جامعه به زن دیده میشود.
- او در داستان باغ سنگ با تأکید بر همین نگاه زنانه داستان زنی تحقیر شده و تنها مانده و مورد تهدید تجاوز مادی و معنوی را روایت میکند که به نوعی ردپایی از رنجش از این دیدگاه مردسالارانه در جامعه را نیز در خود دارد.
- داستان برهوت با یک تکنیک ساده و روایی بر هزارتوی روح انسانی مضطرب و واخورده نقب میزند. در این داستان از کتاب انتخاب پاکی و پلیدی و سیاهی و سپیدی در مقابل یکدیگر قرار میگیرند که گاهی مرزهای کلیشهای را میشکند.
- داستان اسطقس پر از نماد و استعاره است و داستان زن و مرد جوانی را روایت میکند که به دنبال جاودانه کردن عشق خود هستند.
- در داستان لقاءالسلطنه دغدغههای بعضی از افراد قشر مرفه که پر از تشریفات و فخرفروشی است مورد سوال و سخره گرفته میشود. در این داستان از طنز بهره گرفته شده است و دانشور نویسنده کتاب انتخاب، به مسئله ازدواج که یکی از مشکلات مهم جامعه است نگاهی طنزآمیز و انتقادگر دارد.
- داستان برو به چاه بگو زندگی روشنفکران در ایران را نقد میکند و به ریشه دواندن دیدگاه مردسالاری حتی در بین روشنفکران اشاره میکند.
- داستان انتخاب قصه نوجوانی را بازگو میکند که بعد از سالها درمییابد پدر و مادری که تاکنون با آنها میزیسته پدر و مادر واقعیاش نیستند و او را به فرزندی قبول کردهاند.
- داستان ساواکی قصه زندگی غمانگیز یک فرمانده ساواک را روایت میکند که زنش بسیار وابسته به سنت مردسالارانه است به طوری که به دستور همسرش مبنی بر خودسوزی سر تعظیم فرو میآورد! این داستان از کتاب انتخاب نیز رگههایی از طنز در خود دارد.
- داستان روزگار اگری روایتگر جنگ و تبعات آن است و لحنی طنزگونه دارد و داستان استاد محمود شیروانیکوب را بیان میکند که پسرش مدرسه را رها کرده و به جنگ میرود و شهید میشود.
- داستان باغ سنگ روایتگر قصه ازدواج فامیلی الماس و همسرش جواد است که صاحب فرزندی عقبمانده به نام فیروز میشوند. جواد که الماس را مقصر این اتفاق میداند مدام وی را اذیت و در نهایت به او خیانت میکند.
چرا باید این مجموعه داستان را بخوانیم؟
نویسنده در کتاب انتخاب دست روی مضامین اجتماعی و به طور کلی انسانی گذاشته و قصه هایی پرجزئیات، ملموس و گاهاً طنزآمیز را خلق کرده است. در یکی از داستان های این کتاب، اصرار برخی از اعیان و اشراف به وجود هر چه کامل ترِ تشریفات و فخرفروشی های آن ها با لحنی طنزآمیز به باد انتقاد گرفته می شود.
در داستانی دیگر، نوجوانی پس از سال ها از رازی باخبر می شود که زندگی اش را برای همیشه تغییر خواهد داد. سیمین دانشور در یکی دیگر از داستان های این مجموعه، به نقد زندگی و تفکرات روشنفکران جامعه ی ایران می پردازد و از مردسالاری شایع در این جامعه انتقاد می کند.
بخشی از متن کتاب
در کتاب انتخاب میخوانیم: – آرزویم این است که بازیگر فیلم بشوم، اسمم را بنویسند سر در سینماها، مثل فروزان عکسم را هم بزنند تو مجلهها، حکایتم را بنویسند. توی مشتریهایت کارگردان سراغ نداری؟ سراغ نداشتم. آن شب در خواب کابوس دیدم. میدیدم کارد مصطفی زاغی آنقدر بزرگ شده است به اندازه یک خنجر و با آن خنجر اوّل زنم را دو نیمه کرد و بعد افسانه را و نیمه زنم را به نیمه افسانه با چسب اوهو چسبانید.
نیمی از صورت افسانه سر شانه زنم بود. چشم زنم آبی، چشم افسانه سیاه، موهای طلایی زنم افشان شده بود روی سینه افسانه… و دستهای افسانه ادامه دستهای زنم بود، نه اینکه هردو دست به هم وصل باشند. هر دو دست در طرفین اندامهای نیمه شده قرار داشتند. زنم مشتش را گره کرده بود. دست افسانه باز بود. از مصطفی زاغی پرسیدم شما قوم و خویش مرحوم پیکاسو نیستید؟
جواب داد: آن پیرسگ را میگویی؟ باجگیرش بودم. فریاد زدم و از خواب پریدم. بابک و مهتاب را بالای سرم دیدم که چراغ را روشن کرده بودند و یک لیوان آب به دستم دادند. مهتاب گفت: بابا عمر سفر کوتاه است. مامان کتی به زودی میآید. غصه نخور. چرا نمیتوانستم مرز مشترک خودم و افسانه را گم وگور کنم؟ داد زدم مرز مرز، مرز من کجاست؟ بابک دست در گردنم انداخت و گفت: (ص69 کتاب انتخاب)
بابا جان، خواستِ مامان کتی بود که به حج برود و تو فداکاری کردی و او را به جای خودت فرستادی. بله تا حال باید از مرز گذشته باشد. چرا حتی بچه های آدم از دل پدرشان خبر ندارند؟ چرا مرزها قاطی پاطی است؟ به پیشانی زدم و گریستم. از بابک پرسیدم: پسرجان، تو با افسانه خانم، همسایه روبرو سرو سری داری؟ – خوب یکی دوبار از سر کوچه سوار ماشینش شدهام. – همین؟ در نظرم به صورت برهای آمد اما بعبع نکرد. داد زدم: بابک نقابت را بردار…
…درگیری درست جلو داروخانهام در گرفت. سربازها از کامیونها پیاده شدند. حسابدارم با موهای فلفل نمکیاش، نمیدانم کدام گور سیاهی رفته بود. اما رضا کوچکه، وردست زبلم را میان تظاهر کنندهها دیدم. کاش میشد به چشمهای هیولای بیسروته جمعیت نگاه کرد. آیا چشمهایشان از حدقه درآمده بود؟ آیا تعدادی از آنها چشم هایشان از امید میدرخشید و تعدادی دیگر در انتظار ظهور بودند و در دل می سرودند: (ص70 کتاب انتخاب)
«دیر» شد هنگام کارت». وسط خیابان جابه جا لاستیکها میسوختند و روزنامهها به شعلهها نیروی کمکی میرساندند. سربازها به طرف تظاهر کنندهها یورش آوردند. کرکره های داروخانه را تا نیمه پائین کشیدم و ماشین پلیس که رسید و یک افسر و چند پاسبان از آن پیاده شدند، کرکرهها را به کلی بستم. پاسبانِ گشتِ محل به افسر پلیس سلام نظامی داد. افسر پلیس نقاب پلاستیکیاش را روی صورتش پائین کشید…
نقد کتاب انتخاب سیمین دانشور
در کتاب انتخاب داستان پسری است که در مراسم ختم خان بزرگ و خیر شهر از نوع و شیوهی عزاداری به خنده میافتد. پسر خان که صمیمیترین دوست وی است، از این خندهی نابهجا عصبانی شده و پرده از رازی چندینساله برمیدارد که پسر بداند پدر و مادری نداشته و آنها که تاکنون این نقش را برای وی به عهده داشتهاند او را در 2 سالگی از بیمارستان تحویل گرفتهاند.
جوان شوکه از آنچه شنیده تصمیم میگیرد دیگر به خانه بازنگردد. او دو روز را در خیابان به سر میبرد اما شخصی او را از روی عکسش، که توسط خانواده دروغین در روزنامه چاپ شده، شناسایی کرده و به آنها تحویل میدهد. پسر به پدر و مادر خویش اعتراض میکند که چرا حقیقت را کتمان کرده و تا به حال بروز ندادهاند.
پدر و مادر با مهربانی با وی برخورد کرده و اذعان میکنند که آنها او را به عنوان فرزند خویش انتخاب کرده و پذیرفتهاند. مهم انتخاب است و این که حالا سالهاست که هر سه در کنار یکدیگر خوشبخت هستند.
کتاب انتخاب به قلم سیمین دانشور، از شانزده داستان کوتاه تشکیل شده و خواندنش را به همه علاقهمندان توصیه میکنیم.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 220 بار
عنوان: کتاب انتخاب
مجموعه داستان کوتاه
جز برترین آثار داستانی ایران
نویسنده: سیمین دانشور
تعداد صفحات کتاب: 137 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 13.55 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب