دانلود کتاب یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ
رمان یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ بر روی تجربیات روزمره و زندگی سخت زندانیان در اردوگاه کار اجباری تمرکز دارد.
الکساندر سولژنیتسن ویژگیهای زندگی در اردوگاه و اثرات روزمرهی شرایط فشرده و نامنصفانه روی روحیه و انسانیت زندانیان را دست مایه کتابش قرار داده است. داستان نشان میدهد که گرچه ایوان دنیسوویچ با مشکلات بزرگی مواجه است، اما با اراده و انسانیت، تلاش میکند تا در شرایط دشوار زنده بماند و به اصول انسانی و دینی خود وفادار بماند.
در مجموع، رمان یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ یک نمایش واقع گرایانه از زندگی در شرایط سخت و ناامیدی است و به مخاطبان نشان میدهد که حتی در سختترین شرایط، اراده و انسانیت میتوانند بقا و ارزش زندگی را به همراه داشته باشند.
خلاصه کتاب
کتاب یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ اثری از نویسنده روسی الکساندر سولجنیتسین است. این کتاب به عنوان یکی از اثرات مهم ادبی در قرن بیستم شناخته میشود و در سبک ادبی رئالیسم اجتماعی قرار دارد. داستان در محیط یک اردوگاه کار اجباری در سیبری به ویژه در دوران شوروی در دهه 1950 میلادی اتفاق میافتد. شخصیت اصلی داستان، ایوان دنیسوویچ شوخوف، یک زندانی است که به تازگی به اردوگاه کار اجباری منتقل شده است.
او در آنجا باید با شرایط سختِ زندگی در یک اردوگاه کار اجباری مبارزه کند. کتاب به شکل دقیق و واقعگرایانه تجربیات روزمرهی ایوان دنیسوویچ در اردوگاه را به تصویر میکشد. این اثر به شدت به معضلات انسانی، مواجهه با سختیها، و اعتقاد به اصول انسانی اشاره میکند. کتاب تصویری تلخ و ناامید کننده از شرایط زندگی در اردوگاههای کار اجباری در دوران شوروی ارائه میدهد.
ایوان دنیسوویچ با محافظت از آبرو و اصول انسانی خود در شرایط سخت، نمایندهای از انسانیت و اراده قوی است. این کتاب تأثیرات مهمی بر روی ادبیات جهانی داشته است و نقدهای قوی به نظامها و ارزشهای اجتماعی روسیه، شوروی دوران میکند. آثار الکساندر سولجنیتسین به شدت به مسائل انسانی و حقوق بشر توجه دارد و نمایانگر شجاعت در معرض قرار دادن مسائل غیرقابل تحمل و نقضهای حقوقی در جامعه است.
از نظر ادبی، کتاب یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ با زبان ساده و شفافی نوشته شده است که به خوانندگان اجازه میدهد تا با تجربیات ایوان دنیسوویچ ارتباط برقرار کنند و تأثیرات عمیق آن را درک کنند. الکساندر سولجنیتسین با نثر زیبا و تصویرسازی واقعی، داستان را به شکلی جذاب و تأثیرگذار ارائه داده است. او به عنوان یک انتقاد اجتماعی قدرتمند نسبت به رژیم شوروی دوران ستالین شناخته میشود.
بخشی از متن کتاب
در کتاب یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ میخوانیم: …با اولین پکی که به سیگار زد، احساس کرد که یک جفت چشم سبزرنگ در تاریکی او را میپاید. فتیوکوف بود. جا داشت یکی از سیگارش را هم به این مردک لاشخور بدهد، اما یادش آمد که امروز لفتولیسش را کرده است و سیگارش را کشیده است. بهتر بود ته سیگارش را به سنکا کلوشین میداد. بیچاره سنکا حرفهای سرگروه را نمیتوانست بشنود.
جلو بخاری نشسته بود و سرش را به یک طرف خم کرده بود. صورت پر از آبله سرگروه را شعله های آتش روشن کرده بود. با خونسردی داشت برای آنهای دیگر داستانش را نقل میکرد. انگار نه انگار که داستان زندگی خودش را برای آنها میگفت. هرچه خرت و پرت داشتم به یک چهارم قیمت به یک دلال فروختم و از بازار سیاه دو قرص نان خریدم. آن موقع تازه نان را جیره بندی کرده بودند. فکر کردم میتوانم با قطار باربری سفر کنم.
اما شدیداً از این کار جلوگیری میکردند. با پول نمیتوانستی بلیت قطار بخری و آن وقت بیپول که اصلا حرفش را هم نزن. باید گواهی مسافرت داشتی و یا اینکه به تو مأموریت داده بودند. دزدکی هم نمیتوانستی سوار قطار بشوی. میلیشیا سکوها را میپایید و ایستگاه پر از نگهبان بود. خورشید داشت غروب میکرد و گودالهای آب باران یخ میبست. شب را کجا میتوانستم بخوابم؟ از روی یک دیوار آجری پریدم.
نان همراهم بود و رفتم به آبريزگاه ایستگاه راه آهن. مدتی آنجا ماندم. اما کسی دنبالم نبود. آن وقت از آنجا بیرون آمدم. انگار که یک مسافر یک نظامی هستم. قطار ولادی وستک مسکو توی ایستگاه بود. مردم دور وبر شیر آب گرم با کتریهایشان از سر و کول هم بالا میرفتند. میان جمعیت چشمم به دختری خورد که لباس آبی رنگی داشت و میترسید جلو برود. (ص70 کتاب یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ)
میترسید پاهای لاغر و کوچکش را مردم له و لورده کنند. گفتم آهای، این را بگیر و نان را به دستش دادم و گفتم من برایت آب میآورم. درست به موقع آب را آوردم. قطار داشت حرکت میکرد. دخترک با نانهای من در دست، آنجا ایستاده بود. گریه میکرد و نمیدانست چهکار کند. نگران کتریاش بود. فریاد زدم بدو بدو من تو را به قطار میرسانم. آنوقت دخترک با من به طرف قطار دوید.
با یک دست او را بلند کردم و سوارش کردم. قطار راه افتاده بود. بعد خودم هم پریدم بالا. مأمور قطار مرا پایین نینداخت. سربازهای دیگری هم بودند و او فکر کرده بود من هم با آنها هستم. شوخوف با آرنج به پهلوی سنکا زد که ته سیگار را از دستش بگیرد؛ با چوب سیگارش آنرا به دست سنکا داد. بگذار با آن بکشد. برای شوخوف فرقی نمیکرد سنکا آدم درستی بود… (ص71 کتاب یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ)
چرا باید این رمان را بخوانیم؟
در میان دیوانگی و جنون جنگ جهانی دوم، یک سرباز وظیفه شناس روس به اشتباه، به جرم خیانت محاکمه و به ده سال زندان در اردوگاه های کار اجباری در سیبری محکوم می شود. اتفاقات بعد از این محاکمه، داستان این شاهکار ادبیات مدرن روسیه را شکل می دهند. این رمان به قصه ی زندگی مردی میپردازد که با شرافت، به شرارتها باخته است.
رمان یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ که برای اولین بار در سال 1962 انتشار یافت، یکی از ارزشمندترین آثار در کل دوره ی زیست اتحاد جماهیر شوروی در نظر گرفته می شود. این رمان با پرداختن به فصلی تاریک از تاریخ روسیه، تصویری تلخ از زندگی در اردوگاه های کار اجباری را به نمایش می گذارد و همچنین، اراده ی شکست ناپذیر آدمی در برابر اعمالی غیرانسانی را نشان میدهد.
در جایی که شرایط زندگی به شدت سخت است، سایه مرگ را میتوان بر بالای سر خود و در تمام مدت احساس کرد و روابط انسانها با یکدیگر، شکل و قیافه دیگری به خود میگیرد. تلاششان برای زنده ماندن، دیدنی است. و سولژنیتسین در این کتاب به خوبی نشان داده است که یک حکومت توتالیتر و دستگاه سانسور و سرکوبش چگونه کار میکند.
یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ ماجرای تلاش انسان است براى غلبه بر طبيعت خشن و چيرگى بر سبعيت و مناسبات غيرانسانى دوران استالين. سولژنيتسين تصويری از یک روز عادی در اردوگاه كار اجبارى ترسيم مىكند و آن را نمادى میسازد از حيات هرروزه تحت حاكميت خودکامگان، چه در اردوگاه و چه در جامعه.
نقد کتاب یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ
کتاب یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ از نظر ادبی بسیار ارزشمند است و نقدهای قوی به سیاق اجتماعی و سیاسی دوران خود دارد. الکساندر سولجنیتسین خود یک زندانی سیاسی در اردوگاههای کار اجباری شوروی بوده و تجربیات شخصی خود را در این کتاب منعکس کرده است.
در داستان حاضر، ایوان یک زندانی است که به اتهام فرار از جبهه در دوران جنگ جهانی دوم به این اردوگاه منتقل شده است. او به خاطر جرمی که مرتکب نشده، سالها از زندانی بودن در شرایط سخت حرف میزند. در روزی که داستان رخ میدهد، ایوان دنیسوویچ تلاش میکند تا با تمام توان خود، روز خود را در اردوگاه شب کند و با شرایط طاقت فرسا کنار بیاید.
او بیگناه است با این حال حکومت او را به جرم جاسوسی تنبیه میکند. او به ده سال زندان محکوم میشود اما در کتاب یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ تأکید میشود که بسیاری هیچ وقت آنجا را ترک نمیکردند. در بند آخر گفته میشود که شوخوف دقیقاً ده سال در آنجا میماند –نه بیشتر و نه کمتر-
این کتاب حکم یک روایت را دارد؛ البته نه فقط روایتی در مورد اردوگاه های کار در دوران استالین، بلکه آئینهی زندگی عمومی مردم در این اتحاد کمونیستی است. اگر مایل هستید با سختی های یک زندگی اردوگاهی آن هم در دوران ژوزف جوگاشویلی آشنا شوید، حتما این رمان را بخوانید!
انتشار کتاب یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ رویدادی نامعمول در تاریخ ادبیات شوروی بود چرا که پیش از آن هیچ کتابی دربارهٔ سرکوبهای دوران استالین این چنین منتشر نشده بود.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 341 بار
عنوان کتاب: یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ
(یک روز از زندگی دنیسویچ)
جز برترین کتاب ها درباره کمونیسم
جزو کتاب های برگزیده در ادبیات روسیه
نویسنده: الکساندر سولژنیتسن (الکساندر سولژنیتسین)
برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات سال 1970
مترجم: رضا فرخ فال
تعداد صفحات کتاب: 153 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 13.43 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب