دانلود کتاب برف در تابستان
کتاب برف در تابستان در هفت فصل، بخشی از آموزهها و مفاهیم آیین بودایی را در اختیار خوانندگان قرار می دهد.
سایادو جوتیکا در مقدمهی کتاب، مختصری از شرح حال خود را نوشته است که اطلاعاتی دربارهی مسیر راهب شدن و کنارهگیری از زندگی شهری به دست می دهد. او در سال 1947 در برمه در خانوادهای کاتولیک به دنیا می آید سپس برای کشف معنا خانوادهاش را ترک می کند. او تجربههای خود از هفت مرحلهی تعالی بودایی را در فصلهای مجزا شرح می دهد.
خلاصه کتاب
کتاب برف در تابستان برای ما که در شرق این جهان وسیع زیست کرده ایم و می شود گفت مباحث عرفان شرقی کهن الگوی ذهن دردمند ما را تشکیل داده است، غریب و ناآشنا به نظر نمی رسد. برف در انديشههاي انساني پر از درد، اميد، تنهايي و شادكامي است كه بر اثر پروش بهوشياري و تمرين نظارهگري خود و زندگي، دركي بس عميق و ساده يافته است. انديشههاي اين كتاب محصول بهوشياري در فرهنگي متفاوت از ماست، اما دركي انساني و خواندني دارد. واگويي خردي است كه با بهوشياري هر انساني در زمان و مكان متفاوت قرابت دارد.
می شود هر صفحه آن را باز كرد و خواند و سادگي، عمق و خردمندي تاملات انساني با مسائل انساني را در سايه حفظ و تداوم بهوشيارياش مشاهده كرد. این اثر مجموعهای از نامههای یک راهب بودایی به شاگردانش است که در آن با زبانی ساده و بیان واضح، تعالیم بودایی را شرح داده است. راهکارهایی که سبب رسیدن به آرامش و رهایی می شود و کمک می کند تا ذهن را از تمام مشکلات پاک کنند. در حقیقت ذهن، می تواند به عنوان عامل اصلی مشکلات شناخته شود. اما خبر خوب این است که ذهن را میتوان تعلیم داد و تربیت کرد تا در نهایت به نگرشی سالم دست یافت.
سایاداو او جوتیکا، راهب و مربی بودایی، مفاهیم عمیق و آموزهها و تعالیم بودایی را در نامه هایی به شاگردانش بیان کرده و نوشته است. این نامهها که در یک مجموعه گرد آمدهاند، از مسائلی مانند خویشتن داری، طمع، منیت، دیدگاههای نادرست و چرخه تولد و مرگ صحبت می کنند. او علاوه بر بیان تعالیم، از تجربههای شخصی خودش هم گفته است و همین موضوع سبب شده تا کتاب، برف در تابستان، به اثری ارزشمند و گرانقدر درباره مفاهیم بودایی، پیدا کردن نگرش صحیح به زندگی، مراقبه و رسیدن به آرامش، بدل گردد.
فصل های کتاب
فصل اول کتاب با عنوان «حدیث نفس» از مراقبه سخن می گوید. مراقبه، دیدن چیزهای جاری در لحظه است. مراقبه با تمرکز و بینش گره خورده است. به باور جوتیکا، نقش مربی در آموزش مراقبه بسیار حائز اهمیت است. از نظر او، شخصی که آدمها را درک نمیکند اما دانش زیادی از کتابها به دست آورده، محقق است نه معلم یا مشاور مراقبه. مهمترین چیز در مراقبه، بهوشیاری است. بهوشیاری (مراقبه)، آگاهی مداوم از ذهن و انگیزههای آدمی است. جوتیکا، مراقبه را بهترین حالت سالم ذهن و بهوشیار را رهاترین انسان میداند.
«خلوت» فصل دوم برف در تابستان، نظرات جوتیکا دربارهی تاثیر کیفیت مکان زندگی بر مراقبه و تعادل روح را بیان میکند. او تجربات خود دربارهی مراقبه در جنگل و تنهایی را شرح میدهد. جوتیکا در فصل «عشق و هدایت والدانه» از رابطهی خودش به عنوان یک پدر و نحوهی رفتارش با فرزندانش میگوید. فصل چهارم کتاب با عنوان «زندگی و مرگ» از ارزش رنج و سختی در زندگی نوشته است. از نظر او، رنج و درد گامی به سوی رهایی از وابستگی است. رنج به او درسهای بسیاری آموخته است، مثل این که تا چیزی را از دست ندهی، قدرش را نمیدانی.
«یادگیری و آموزش» دربردارندهی برخی مفاهیم بودایی است. جوتیکا ، دارما را حقیقتی جهانی میداند که هرگز کهنه نخواهد شد. حقیقتی که برای تمام فرهنگها مناسب است. جوتیکا در فصل ششم «ارزش فلسفه» دیدگاه خود دربارهی نحوهی زیستن را با نقلقولهایی از اندیشمندان گوناگون شرح میدهد.
فصل هفتم با عنوان «دوستی، رابطه و محبت» آخرین فصل کتاب برف در تابستان است که دربارهی باارزشترین دارایی آدمی دوستی است. رابطه خاکی است که روان ما در آن رشد میکند و رابطهی خوب، کلید رشد روانی اوست. بدون رابطهی خوب مثل آدمآهنی هستیم. رابطهی خوب، درون و برون آدمی را تعالی میدهد.
بخشی از متن کتاب
اگر کسی را با تمام وجود دوست نداشتهای هنوز پر و بال انسانی تو کامل نشده است. صرفا یک انسان بالقوه هستی. عاشق شدن تجربهی حالتی از ذهن است که دگردیسی یافته است. تو زندهای و سرشار از احساسات. چنین چیزی در طول زندگی یکبار رخ می دهد. خیلی خوشحالم که می شنوم قلبت گشوده شده است. بگذار گشوده باشد، اگرچه ممکن است دردناک باشد. از دوست داشتن می هراسیم، می هراسیم که طرد شویم. می هراسیم که جدی گرفته نشویم، یا بازی داده شویم؛ می هراسیم که بی دفاع باشیم، و گاهی به خودمان اعتماد نداریم. باور نداریم واقعا میتوانیم کسی را دوست بداریم…
همهی احساسات خود را بیرون بریز. احساسات خود را بنویس، آنها را در اشعاری توخالی بیان کن. برای ازدواج شتاب مکن؛ او را بهتر بشناس. یک انسان است؛ مثل همهی ما، او نیز سهم خود را از اشتباهات دارد. سعی کن کل وجودش را درک کنی و او را برای آن کلیت دوست بدار، نه بخشی از او، و نه فرافکنی خود را به او…
تو گفتی «او خیلی صادق است». این مهمترین خصوصیت است.؛ بدون صداقت رابطهی بامعنایی وجود نخواهد داشت. می دانی، هیچ کس نمی تواند به تو بیاموزد که چگونه دل خود را بگشایی؛ چگونه بی دفاع باشی؛ چگونه انسان دیگری را دوست بداری؛ چگونه به فراسوی تمام سنتها گذر کنی؛ چگونه به فراسوی تمام محدودیتها روی و آنچه را بیابی که متعالی است.
نقد کتاب برف در تابستان
نویسنده کتاب برف در تابستان سعی دارد ذهن خواننده را به هوش آورد. سعی دارد قوه حسی ما را به حداکثر پتانسیل آن برساند. از ارسطو گرفته تا کانت، فلسفه غربی در تلاش بوده است که ضابطه هایی برای طبقه بندی قوه فاهمه و حسی مابدست آورد. زیرا بر این باورند که می توان از طریق فرموله کردن و دسته بندی حواس و فاهمه به شناخت بهتر آن دست یابند. اما در اینجا سایادو جوتیکا راهی سراسر متفاوت را طی خواهد نمود.
او با ضوابط علم آدم های آکادمی بیگانه است. او در آغاز مسیر هوشیاری قرار است راهی را بپیماید که هر بار و برای هرکس متفاوت است. این نکته جذاب ماجراست. چیزی که ما بیش از پیش بدان نیاز داریم. بدور از سختی و تنگنا های فلسفی بتوانیم مسیری را در جهت شناخت بهتر و بیشتر خود بپیماییم و در انتها یک بیداری معنوی گون برای خود به ارمغان آوریم.
برف در تابستان کتابی است برای تمام آنهایی که دوست دارند زندگی سرشار از آرامش برای خودشان بسازند.
تعداد بازدید: 988 بار
عنوان کتاب: برف در تابستان
زندگی معنوی بودا و بودیسم
نویسنده: سایادو جوتیکا
مترجم: فرناز فرود
تعداد صفحات کتاب: 133 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 10.4 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب