دختری که از چنگ داعش گریخت

دانلود کتاب دختری که از چنگ داعش گریخت

روایت دردناک راوی در کتاب دختری که از چنگ داعش گریخت، تا مدتها در ذهن خواننده خواهد ماند. درد مبهمی که آمیخته به امید است!

فریدا خلف در این کتاب به بیان داستان غم‌انگیز خود در زمان اسارت و بردگی در دست عناصر بی‌رحم داعش پرداخته است. او پس از اینکه به شدت مورد تجاوز قرار گرفته، چندین ماه خرید و فروش میشد تا اینکه توانست با چند دختر دیگر از چنگال داعشی‌ها فرار کند و خود را به اردوگاه پناهندگان برساند.

از نکات قابل توجه این کتاب تکان دهنده، اطلاعات تاریخی‌ست که در مورد تحولات اخیر در خاورمیانه به ما ارائه می‌دهد. این موضوع نشان دهنده‌ی تحقیق همه جانبه‌ی فریدا خلف، برای نوشتن زندگینامه‌اش است که تنها به خاطرات شخصی نمی‌پردازد بلکه دورانی سیاه در تاریخ عراق و سوریه را به تصویر می‌کشد که مردم بی‌گناه آن مناطق را متحمل دردها و رنج‌های غیرقابل تصوری کرد.

خلاصه کتاب

فریدا نویسنده کتاب دختری که از چنگ داعش گریخت، در خانواده‌ای نظامی متولد شده‌ است و پدرش عضو گارد مرزی ارتش عراق است. او از کودکی کار با اسلحه و شیوه‌های دفاع را می‌آموزد اما هرگز تصور نمی‌کند که چه فاجعه‌ای در آینده انتظار او و خانواده‌اش را می‌کشد و تنها تصورش این است که اسلحه تنها شاید زمانی به کارش بیاید که دزدی بخواهد اموال باارزششان را ببرد.

آنها در روستایی به نام کوچو در شمال کوه سنجار، شمالی‌ترین نقطهٔ عراق زندگی می‌کنند که ۱۷۰۰ نفر جمعیت دارد. روستایی آباد و طبیعتی زیبا. زندگی به آرامی جریان دارد تا این که فاجعه اتفاق می‌افتد. روایت فریدا خلف از اسارت در چنگ داعش تنها روایت وحشت از زندانی‌ شدن نیست بلکه او در کتابش، زندگی تحت سلطهٔ حکومتی را توصیف می‌کند که خود را ایدئولوژی برتر می‌داند.

خلف نوزده ساله بود که زندگیش برای همیشه تغییر کرد؛ او همراه با خانواده‌اش در منطقه‌ای که بیشتر ساکنان آن ایزدیان بودند، زندگی می کرد. بعد از شکل‌ گیری گروه داعش و حمله‌ وری آن‌ها به سوی عراق و سوریه، ایزدیان به دست داعشیان به شکل وحشیانه‌ای کشته و شکنجه شدند. روستای زندگی فریدا نیز یکی از همان مناطقی بود که به دست داعش اشغال شد. این گروه تروریستی با بی‌رحمی دست به جنایت و کشتار وحشتناکی در این مناطق زدند.

کشتار ایزدیان و خانواده ها

مردان ایزدی به وحشیانه‌ترین شکل ممکن کشته شدند اما زنان و دختران آنها به سرنوشتی ترسناک‌تر از مرگ دچار شدند. داعشیان زنان و دختران ایزدی را به اسارت یا همان بردگی گرفت. یکی از همان دختران جوان که در چنگال بی‌رحم آن‌ها به دام افتاد اما به شکلی معجزه‌آسا موفق به فرار شد، نویسنده کتاب دختری که از چنگ داعش گریخت بود که شجاعت و امیدواری او دنیا را تحت تاثیر قرار داد.

او به دست سربازان داعشی اسیر شد و به همراه عده‌ای از دختران هم سن و سالش در اردوگاهی وحشتناک زندانی شد، جایی که در آن دختران ایزدی متحمل رنج‌ها، تجاوز و شکنجه‌های بسیاری شدند اما این پایان ماجرای آن‌ها نبود! فریدا نقشه‌ی فراری را طراحی می‌کند و به شکلی شگفت‌ انگیز به همراه پنج دختر جوان دیگر از دست داعشی‌ها به سوی آزادی می‌گریزد.

کتاب دختری که از چنگ داعش گریخت اثری درباره‌ی شجاعت، مقاومت و امید به زندگی است. فریدا خلف داستان زندگی واقعی خود را از روزهایی خوش در کودکی و نوجوانی‌اش آغاز می‌کند؛ زمانی که رویاهای بسیاری برای آینده‌ی خود داشت اما حمله‌ی بی‌رحمانه‌ی داعش همه‌ی آن‌ها را به نابودی کشاند. با این حال زندگی فریدا نشان می‌دهد در دل بدترین تراژدی‌ها نیز می‌توان بارقه‌ای از امید پیدا کرد.

بخشی از متن کتاب

ابوعرام دیگر اجازه نداد از جلوی چشمش دور شویم. من و اوین امیدوار بودیم که بخواهد ما را به اتاق تاریکی که برای ده روز در آن بودیم بفرستند اما او نمی خواست درباره ی ما ریسک بیشتری بکند. گفت: «دخترایی مثل شما به درد کار ما نمی خورن؛ نباید اصلاً شما رو میخریدم.» جلوی ما می نشست و منتظر بود یکی از افراد امیر به دنبالمان بیاید. مچ دستهایمان هنوز در زنجیر بودند. مرد قاچاقچی گفت: دیگه خوش رفتاری بسه حالا هردوی شما سزای رفتارتون رو میبینید.

پس از مدتی خودرویی وارد خانه شد. مردان داعشی لیبیایی در لباس نظامی از آن خارج شدند. آنها سربازان فرمانده امیر زیاد بودند کسی که به نام “امیر” شناخته میشد. بعد از آنکه تشریفات کاری را با ابوعرام انجام دادند به ماشین حمل سلاح و مهمات اشاره کردند و از ما خواستند که سوار وسیله ی نقلیه ی نظامی بشویم. اگرچه میدانستیم راهی برای فرار وجود ندارد اما کمی معطل کردیم شاید بتوانیم قبل از اینکه با ماشین ما را ببرند فرار کنیم.

من و اوین هر دو توافق کردیم و در یک لحظه تصمیم گرفتیم فرار کنیم. هر اتفاقی بهتر از این بود که به فرمانده آنها تحویل داده شویم. ترجیح میدادیم با شلیک گلوله کشته شویم؛ اما آنها این لطف را در حق ما نمی کردند. مردان به راحتی دوباره ما را گرفتند و تا حد مرگ کتک زدند و با زنجیر به میله های کابین وانت بستند. سپس ماشین در تاریکی شب راه افتاد وارد بیابان شد و رقه را ترک کرد.

از پنجره ی نیمه باز باد می آمد و مردان در حالی که از رادیوی ماشین سوره هایی از قرآن پخش میشد به ناله و ضجه های ما بی توجه بودند. مدتی بعد، شاید حوالی نیمه شب به رود فرات و شهر دیرالزور رسیدیم که در آن زمان در اشغال داعش بود. به سمت حومه شهر رفتیم، توانستم از روی تابلویی که رویش نوشته بود؛ “شی حداد” منطقه را شناسایی کنم.

احتمالاً باید اینجا یک پایگاه محلی باشد. فرمانده آنها “امیر زیاد” که لیبیایی بود در تاریکی و در ساختمانی دو طبقه منتظر ما بود. وقتی که داشتند ما را به آن خانه میبردند فرمانده هیولاها در حال صحبت با گروهی از زیردستانش بود. زیاد مردی با قامتی متوسط با موها و ریش بلند و خاکستری بود. صورتی خشن، فکی بزرگ و لباس معمول داعش را پوشیده بود از همان لحظه ی اول ظاهرش من را ترساند…

نقد کتاب دختری که از چنگ داعش گریخت

کتاب دختری که از چنگ داعش گریخت اثری فوق العاده تاثیرگذار است، داستانی مثل آخرین دختر که در مورد اسارت و تجاوز به ایزدیان توسط داعش است. داستان واقعی و تکان دهنده که شجاعت فریدا خلف در بازگویی این خاطرات، حیرت‌ انگیز است.

این زندگینامه به همان اندازه که مخوف است، گیراست. گواهی قانع کننده برای رنج مردم عادی گرفتار خشونت بسیار فراتر از کنترل آنها و بهای بسیار وحشتناکی که از زنان می‌ستاند.

فریدا وحشتی که او و دیگر زنان جوان در اسارت متحمل شده‌اند را بازگو می‌کند. داستان او رنج ناشی از تفسیر نادرست دولت اسلامی از قرآن و تعصب وحشیانه این گروه نسبت به ادیان صلح‌آمیز را برجسته‌سازی می‌کند.

دختری که از چنگ داعش گریخت یک داستان خرد کننده، که هر خواننده‌ای را عمیقاً متأثر می‌کند. کتابی با اهمیتی حیاتی!

کتاب های پیشنهادی

• خداحافظ سالار
• من رو یادت هست
• راهت را از میان ستاره های بختت پیدا کن

تعداد بازدید: 1,357 بار

عنوان کتاب: دختری که از چنگ داعش گریخت

(دختری که از زندان داعش گریخت)

نویسنده: فریده خلف

مترجم: سمیه نصرالهی

تعداد صفحات کتاب: 183 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 16.07 مگابایت

نوع فایل: PDF (ZIP)

منبع: شهرکتاب