دانلود کتاب ضیافت
در داستان های کتاب ضیافت کمتر می توان تکنیک های روایی را جستجو کرد.
اما طعم ناب دید بی پروای سید مهدی شجاعی در این داستان ها، راه را برای آشنایی با تفکر و شکل گیری اندیشه نویسنده به منظور انعکاس زشتی ها و زیبایی های زندگی در اجتماع پیرامونش در داستان باز می کند و در کنار آن برای بسیاری از داستان نویسان جوان مسیری را نشان می دهد که یک نویسنده صاحب قلم در گام های نخستین قصه نویسی طی کرده است.
اوضاع اجتماعی دههی پنجاه در ایران آمیخته با فضای پرتلاطم انقلاب و آشفتگیهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بود. در این زمان اوضاع نابسامان جامعه و تغییر حکومت بسیار سبک و شیوهی زندگی مردم را تغییر داد. نویسنده و هنرمندان زیادی در این دوران زیستهاند و بر اساس تجربهشان از آن زمان آثاری را خلق کردهاند تا بتوانند قسمت کوچکی از آن زمان را به تصویر بکشند. جوانی سید مهدی شجاعی، نویسندهی انقلابی ایران مصادف با این برهه از زمان بوده و او با توجه به تجربهاش از آن زمان داستانهای کوتاه متعددی را نوشته است. شش داستان کوتاه او در مجموعه حاضر گردآوری شده که بامطالعهی آنها می شود به زندگی مردم در آن زمان سفر کرد.
خلاصه کتاب
همه دوست داران داستان های کوتاه انتقادی مخاطبان کتاب ضیافت هستند. این اثر از اولین تجربه های داستانی شجاعیاند و ویژگی بیشتر آنها آرمان گرایی نویسنده و تلاش او در توصیف و ترسیم یک چارچوب انتقادی- اجتماعی است. با خواندن این داستانها می توانید با افکار شجاعی در آغاز شکلگیری انها بیشتر آشنا شوید به عبارتی خوانش و مقایسه داستانهای این مجموعه با سایر آثار تالیف شده توسط شجاعی در این حوزه، می تواند به خوبی سیر تطور اندیشه او را برای مخاطبان آثار وی رونمایی کند. نکتهی برجستهی داستانهای این اثر آرمانگرایی شجاعی است که از طریق آن موضوعات اجتماعی را نقد می کند.
- داستان «خالد» روایت زندگی پیرمردی است که سه فرزند دارد که آنها پدر خود را فراموش کردهاند. «خلیل»، «جلیل» و «خالد» نام پسرهای این پیرمرد هستند که پس از رسیدن به مقام و جایگاه اجتماعی موفق، پدر و خانوادهشان را فراموش میکنند. روایت این پیرمرد از زندگیاش درواقع تصویری از مشکلات مردم در دههی پنجاه ایران است و بیتوجهی فرزندانش درواقع بازتابی از نسل جوان آن زمان است.
- «بیست
ویک سال تجربه» داستان دیگر مجموعه ضیافت است که طی داستان آن سید مهدی شجاعی نظام آموزشی را نقد میکند. این داستان روایت معلمی جدی است که یک روز تصمیم میگیرد با دانشآموزانش را بدون درس بگذراند و بازی هیجان انگیزی تدارک میبیند. این نویسنده با به تصویر کشیدن فضای مدرسه و فرار دانشآموز از درس تفکر نظام آموزشی را که سبب فرار اجباری دانشآموزان میشد را با قلمی تلخ و گاهی طنزآلود به چالش میکشد. این روایت جزو اولین نقدهای جدی این نویسنده نسبت به مشکلات اجتماعی حاکم بر جامعهی آن زمان است.
- داستان «ناخلف» سومین داستان کوتاه مجموعه ضیافت دربارهی رابطهی پدر و پسری به نام جواد است. این پسر جوان در تکاپوی فعالیتهای انقلابی است که با مخالفت پدرش که یک ساواکی است روبهرو میشود. جواد در این مسیر از دوستانش ازجمله علی و مسعود کمک میگیرد تا بتواند پنهان شود.
- «شکار شکارچی» داستان چهارم مجموعه داستان ضیافت هست که در آن با روایت زندگی مردی مصالحفروش روبهرو میشویم. در این داستان این مرد نمایندهی طیفی از مردم آن زمان ایران است که زندگی خود را برای تحقق آرمانهای مذهبی و انقلابی فدا میکنند. «چوب کاری» داستان پنجم سید مهدی شجاعی در کتاب ضیافت است. این داستان نیز همانند داستان کوتاه «بیستویک سال تجربه» ماجرای معلم و دانشآموزی است.
- داستان «تو گریه میکردی» که آخرین داستان کتاب است تصویری از تأثیرات فقر بر تصمیمات خانواده است. در این داستان نویسنده واضح و آشکارا نشان می دهد چطور یک پدر به دلیل مشکلات مالی و فقر فرهنگی و اجتماعی فرزندش را طرد میکند.
بخشی از متن کتاب
در طول بیستویک سال معلمیش، به یاد نداشت چنین فرجهای به دانشآموز داده باشد. در کلاس او کسی جرات جیک زدن نداشت. بچهها ممکن بود که بیرون از کلاس، پشت سرش، شکلک دربیاورند یا احیاناً ماشینش را پنچر کنند؛ اما اگر کسی در کلاس دست از پا خطا میکرد نتیجه امتحان آخر سالش را همان لحظه میفهمید. با اشتیاق به تجدیدی تن درمیداد که مبادا اصرار و التماس بیشازحد چه رسد به پررویی او را دوساله کند. عادتش این بود که هرسال، اولین بار که وارد کلاس میشد، یک نفر را گناهکار یا بیگناه فرق نمیکرد از پشت میز بیرون میکشید و به باد کتک میگرفت و از کلاس اخراج میکرد. و طبیعتاً تا آخر سال، حضور او در کلاس مساوی بود با سکوتی یکپارچه که حتی قدبلندهای ته کلاس را هم فرامیگرفت.
خیلی از معلمها افسوس اینهمه جدیتش را میخوردند؛ ولی خیلی که تلاش میکردند دو سه جلسه میتوانستند نقش او را بازی کنند و جلسات بعد خودبهخود سر کلاس لو میرفتند و کار خرابتر از گذشته میشد.کافی بود که او وارد کلاس شود و بچهها مشغول فحشکاری و گچ پرانی و لگدپرانی و کشتیگیری باشند. خدا عالم بود که چه بر سر آن کلاس و بهخصوص مرتکبین آن جرائم میآمد. راهی را که بچهها در این مورد دریافته بودند، که به حفظ شیطنت و نیز به دام نیفتادن منتهی میشد، این بود که مبصر در وسط درگاهی کلاس میایستاد و بیجیدن معلم را از انحنای راهرو، با کوفتن مشتی بر در، خبر میداد و معلم با ورود خود، اگرچه میفهمید آنکه دستش گچی است و سرش میخارد.
تازه از پراندن گچ فارغ شده؛ یا آنکه به دنبال خودکارش به زیر میز میرود خندهاش را آن زیر رها میکند؛ یا آنکه آنچنان تصنعی دستبهسینه نشسته است، پایش از زیر به کار دیگری مشغول است؛ اما اگر میخواست وقتش را در کلاس برای بررسی اینگونه مسائل صرف کند، زمانی برای درس دادن نمیماند. ولی بههرحال، همهی اینها هم قبل از شروع درس قابلتحمل بود. به آنها که روشش را نمیپسندیدند یا مسخرهاش میکردند یا از روی خیرخواهی و دلسوزی دم از رفاقت معلم و شاگرد میزدند، بهخصوص به آقای رحمانی که زیاد برای بچهها یقه میدراند، خیلی صریح میگفت: «بله آقا، رفاقت جای خود، اما اگر سر کلاس اجازه نفس کشیدن به کسی دادی، سوارت می شن.
نقد کتاب ضیافت
مجموعه داستان کتاب ضیافت به همراه چهار مجموعه دیگر که شامل گزیده ۳۰ سال داستات نویسی سید مهدی شجاعی است منتشر شد که هر یک از این مجموعه داستانها موضوعات مستقلی را دربرمی گیرند. چهار مجموعه داستان دیگر این نویسنده عبارتاند از «ضریح چشم های تو»، «دو کبوتر، دو پنجره، یک پرواز»، «از نیستان و دیگرستان» و «امروز، بشریت».
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 224 بار
عنوان کتاب: ضیافت
مجموعه داستان کوتاه
نویسنده: سید مهدی شجاعی
تعداد صفحات کتاب: 36 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 2.8 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب