دیوانه بازی

آخرین ویرایش: 2 سال قبل
دیوانه بازی (nbookcity.com)

دانلود کتاب دیوانه بازی

کتاب دیوانه بازی نشان می‌دهد که آرامش و نشاط تنها در گروی حرکت در چارچوب استانداردها و مقررات جامعه نیست…

بلکه گاهی لازم است برای رسیدن به موفقیت و شادی از چارچوب جامعه رها شد و خوشبختی را در چیزهای دیگر جستجو کرد. کریستین بوبن در عین لطافت و با بهره‌گیری از جملات هنرمندانه طوری شخصیت اول داستانش (دخترک) را به تصویر کشیده و از زبان او حرف می‌زند که خواننده در مرد بودن نویسنده این کتاب شک می‌کند، چرا که این‌ همه ظرافت تنها از یک زن سر می‌زند، درحالی‌ که در کمال ناباوری نویسنده این داستان یک مرد است.

این اثر، یک جواهر است! سیاستی شاعرانه که مانند رودخانه ای روان با خواننده حرف می زند. بوبن در این کتاب جذاب به ما پیشنهاد می کند که یک زندگی دوگانه داشته باشیم. او همه چیز را در مورد طبیعت انسان درک کرده است و فقط آنچه را که شهود با او نجوا می کند دنبال می کند ، او در هر کاری که انجام می دهد بسیار صادق است. این یک باد بزرگ آزادی است که در این کتاب می وزد. ما اغلب این دنیای فوق العاده را که در دوران کودکی شناخته و تجربه کرده ایم، ترک کرده ایم. افسوس!

خلاصه کتاب

کریستین بوبن در کتاب دیوانه بازی راوی داستان زندگی یک زن است. او داستان دختری را تعریف می‌کند که در دنیای خیالی و درونی خود زندگی می‌کند و با سایر افراد و بزرگسالان تفاوت‌های زیادی دارد. این دختر به همراه خانواده‌ی خود در یک سیرک زندگی می‌کنند و روزگار آرام و دلپذیری دارند. در نخستین صفحات کتاب متوجه می‌شویم که اولین دوست این دختر، یک گرگ است. همین نکته نشان می‌دهد که با دختری عجیب و استتثنایی طرف هستیم.

این دختربچه خصوصیات خاص و منحصر به فردی دارد. او همواره در پی گریز از روزمرگی است و با گذراندن روزها به شکل عادی و معمولی، مانند همه‌ی مردم مخالف است. وی مدام از خانه فرار کرده و خودش را به جای آدم‌های مختلف معرفی می‌کند و برای خودش چالش‌های جدید می‌آفریند و از این کار لذت می‌برد؛ اما این رفتارهای او، برای سایر افراد خانواده دردسرهای متعددی درست می‌کند.

به دلیل همین مشکلات، خانواده‌‌ی دختر مجبور می‌شوند تا از سیرک بیرون بیایند و به شکل دیگری روزگار بگذرانند. پدر به سراغ شغل گورکنی می‌رود و دختر که حالا بزرگ‌تر شده است به مدرسه‌ی شبانه روزی فرستاده می‌شود. بعد از گذشتن مدتی او عاشق می‌شود و ازدواج می‌کند. وی در زندگی مشترک هم هنوز رفتارهای خاص خود را دارد. او چهارچوب‌ها را نمی‌پسندد و باز هم به دنبال رهایی و آزادی است.

این زن جوان، خودش را سانسور نمی‌کند و عقاید خود در مورد زندگی زناشویی و مشکلاتش را به صورت واضح و شفاف بیان می‌کند و با خود و دیگران تعارف ندارد. در نهایت این ازدواج، به شکست منجر می‌شود و زن جوان از رومن، همسر نویسنده‌اش جدا می‌شود. او مسیر تازه‌ای برای زندگی خود انتخاب می‌کند و به دنبال رویاهای خود می‌رود. جریان زندگی این دختر از کودکی تا جوانی و بزرگسالی و تصمیمات مختلفی که در طول زندگی می‌گیرد، داستان جذاب کتاب دیوانه بازی را شکل می‌دهد.

بخشی از متن کتاب

باستین بی اشتهاست. نان فرشته ها را می خورد: يعنی هیچ، يعنی باد هوا. پدر و مادرش مزرعه دارند. در خانه ی آنها کسی حرف نمی زند. آنچه را نمی گویند می بلعند. مادرش تمام پیش از ظهر را در آشپزخانه، به تکه کردن مرغ ها، پوست کندن خرگوش ها، به هم زدن سس های درست شده با شراب و پختن نان شیرینی هایی با هلو و آرد برنج می گذراند. هربار به خانه آنها دعوت می شوم، مريض برمی گردم. مادرم مرا به این پرخوری ها عادت نداده است – خودکشی نه غذاخوردن: سه ساعت، چهار ساعت سر میز غذا. و مادر باستین که در نقش کشنده ی آدمها رودست ندارد، در تعارف کردن تحمل ناپذیر و در خیرخواهی بدخواه است، دايما می گوید:

بخورید، بخورید دیگر، این را همه می دانند که در سن وسال شما، آدم همیشه گرسنه است، باز هم بخورید. اینها چهار اسم اول صورت اسامی من اند. اسم های دیگری هم هست. پدر و مادرم هیچ یک از آنها را نمی شناسند. چون دایما خانواده ام را ترک می کنم، میدانم خانواده، يعنی چه، ترکیبی از آب چشمه و آب گندیده. بچه وقتی مدتی در آن ماند، چاره ای ندارد جز اینکه راهش را بکشد و برود: دیگر برایش ممکن نیست حرفهایش را به خانواده بفهماند – چون زیادی او را می شناسند و در عین حال دیگر نمی شناسندش. پدر و مادرم از دل هفده ساله ی من چه می دانند؟

کم وبیش هیچ چیز باید با آنها از این چهره هایی که بیرون از محیط خانواده به سویم آمده اند و به همان اندازهی یک خانواده به زندگی ام روشنایی می بخشند، حرف بزنم. چنین کاری به طور حتم ناممکن است. پدرم عجله دارد شغلی انتخاب کنم. مادرم به او می گوید هنوز وقت کافی برای پیداکردن کار دارم. و گل فروش – سر همهی غذاها حاضر است، مثل یک پیوند مثل جوانه ای وحشی که پیوند خورده و گرفته – حرف مادرم را تایید می کند. گوش به حرف هایشان نمی دهم، نگاهشان می کنم. پدر، مادر، گل فروش. یکی خشمگین می شود، دیگری می رقصد و سومی امیدوار است. نمی توانم در آن واحد هم گوش کنیم و هم نگاه کنم.

واژه ها یک چیز را می گویند، وحضورهای چیزی دیگر، بله، واقعا وقتش شده بروم، بروم به دنیای وسیعی که می سوزد و شکوفا می شود. اسم رومن را توی این صورت جا انداختم. رومن کروک. درواقع یک فراموشی نیست. این اسم پسری است که با او در خانهی ماریز نوشالون، وقتی سه روز به سفر رفته بود، برای اولین بار آشنا شدم. خواهرزادهی ماریز است، بیست ودوساله و دانشجوی حقوق. هیچ چیز بامزه، یا متاثرکننده یا بدخواهانه درباره ی او نمی توانم بگویم. رومن پسر مهربانی است و الیزابت می گوید شانس آوردم، چون اولین آشنایی همیشه راحت کننده است و خاطره ی بدی به جا می گذارد…

نقد کتاب دیوانه بازی

نویسنده کتاب دیوانه بازی، هنرمندی است که سعی دارد در آثار خود، مفاهیمی والا و ارزشمند را به تصویر بکشد. او از رهایی سخن می‌گوید و آزادگی را می‌ستاید. وی همیشه به دنبال عشق واقعی می‌گردد و برای یافتن شادی‌های کودکانه در جاده‌ی خاطرات قدم می‌زند. زندگی در نگاه بوبن همین لحظه‌ی اکنون است و او با تمام وجود می‌کوشد تا این نکته را به مخاطبانش یادآور شود.

نوع نگاه کودکان نسبت به مسائل مختلف با بزرگسالان، تفاوت‌های اساسی و بنیادی دارد. کودکان در دنیای درونی و ذهنی خود زندگی می‌کنند. در نگاه بچه‌ها هیچ‌کس ذات بدی ندارد و همه‌ی افراد مهربان هستند. آن‌ها فقط خوبی‌ها را می‌بینند و زشتی‌ها و بدی‌ها را باور نمی‌کنند. دنیای ذهنی بچه‌ها، دنیای عجیبی است. دنیایی که اگر وجود داشت، بسیاری از مشکلات جوامع بشری قابل حل بود و شاید هیچ جنگی در دنیا رخ نمی‌داد. دنیای کودکان سرشار از رنگ‌های شاد و زیبا است و سختی و رنج در آن، جایی ندارد. فقر و نداری در این دنیای ذهنی دیده نمی‌شود و هیچ‌کس نیازمند نیست.

اگر به دنبال داستانی با قلم و زبانی زیبا و فضایی جذاب و پرکشش هستید تا برای شما از عشق، زیبایی‌ها و گوشه‌های دنج و کمتر درک شده‌ی زندگی بگوید، اگر نیاز دارید تا کسی برای شما از احساساتی بگوید که شاید بارها تجربه کردیده‌اید اما تابه‌حال توان توصیف آن را نداشته‌اید، نه تنها کتاب دیوانه بازی بوبن بلکه تمام آثار او را بخوانید.

کتاب دیوانه بازی واقعه‌ای انباشته از احساسات پاک و متعجب کننده یک دخترک غیر مطیع است.

کتاب های پیشنهادی

تعداد بازدید: 553 بار

Christian%20Bobin%20 %DA%A9%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86%20%D8%A8%D9%88%D8%A8%D9%86 1

عنوان کتاب: دیوانه بازی

نویسنده: کریستین بوبن

مترجم: پرویز شهدی

تعداد صفحات کتاب: 85 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 2.86 مگابایت

نوع فایل: PDF (ZIP)

منبع: شهرکتاب

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه

نوشته‌های مشابه

درون مایه‌ی اصلی این کتاب نژاد پرستی در جامعه‌ی آمریکا، ناعدالتی و احساس تعلق خاطر است. نژادپرستی در کشور آمریکا تاریخ دیرینه‌ای دارد و همیشه یکی از اصلی‌ترین موضوعات داستان‌های نویسندگان آمریکایی مانند تونی ماریسون...
بروزرسانی: 4 هفته قبل
تعداد بازدید: 604
مو یان خیلی احساساتی است. در آثارش رنگ و بو و صدا را حس میکنید. او به موسیقی عشق میورزد، صدای قطار را دوست دارد، تمایلی به طرح مسائل سیاسی ندارد؛ ولی این بدین معنا نیست که به...
بروزرسانی: 1 سال قبل
تعداد بازدید: 218

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *