دانلود کتاب رقص با گربه ها
اگر به دنبال داستانی با زمینههای طنز میگردید که در فضایی متفاوت و سورئال نوشته شده باشد، کتاب رقص با گربه ها را انتخاب کنید. شخصیت اصلی داستان در دوران جنینی با مرور خاطرات مادرش با دخترک چشم عسلی آشنا میشود و پیوسته به دنبال نشانی از او میگردد. حتی با وجود ترس شدیدش از گربه به شهر گربه ها میرود. راستش نمیشود خیلی دقیق و منظم داستان را تعریف کرد. تخیل مهمترین عنصر این داستان است آنقدر تخیل و خرق عادت در این داستان چیره شده که بیشتر شبیه یک خواب پریشان است. همه تکنیکهای دست و پاگیری که در کلاسها آموزش میدهند، اینجا سوسک شدهاند.
چکیده کتاب
قصه از یک اتفاق عجیب شروع میشود؛ از تولد نوزادی که ۱۲ سالش است و به خاطر تصادف مادرش و به کما فرو رفتن او تقریبا ۱۱ سال بیش از حد معمول در شکم مادرش میماند. او درکی از دنیای واقعی ندارد و تمام درکش مربوط میشود به خاطرات مادرش و چیزهایی که او در ذهن دارد.در نهایت پزشکان تصمیم میگیرند به خاطر سلامت مادر این بچه را به دنیا بیاورند. رقص با گربه ها رمانی است در فضایی متفاوت و زاییده تخیل یک نویسنده جوان اما موفق. فضایی که نویسنده در آن برای خواننده بزرگسالش ترسیم کرده، فضایی کاملا غیر واقعی است برای پیدا کردن بزرگترین واقعیت در زندگی آدمها: مفهوم زندگی.
رقص با گربه ها داستانی است که مایههایی از طنز دارد، مهرداد صدقی نویسندهی کتاب مثل دیگر کتابهایش سعی داشته لبخندی بر چهره خواندههایش بنشاند و در عین حال رفتارهای نادرست را با بزرگنمایی نقد کند. داستان تخیلی پر از اتفاقها و حوادثی که با هیچ قاعده و قانونی منطبق نیست. نویسنده در برابر آنچه که هنگام نوشتن در ذهنش رخ میدهد، زمینخورده و مطیع است. مهرداد صدقی این اثر را قبل شهرتش نوشته. قبل از آبنباتهای معروفش. هرکسی میتواند از ظن خود یار این داستان باشد. شاید هرکسی بخشی از خودش را لابهلای آن پیداکند.
بخش هایی از متن داستان
به رازی دیگر پی برده ام: اینکه هر قدر بزرگ و بزرگ تر شده ام پدر هم کوچک و کوچک تر شده. یادم می آید شبی که از بیمارستان به خانه آمدیم، پدر دستم را گرفت تا قدم بزنیم. در هر گام او من دو سه گام بر می داشتم. بعدا که بزرگ تر شدم دیدم که نسبت مساحت کف دست او به نسبت مساحت کف دست خودم، دارد به عدد یک نزدیک می شود. بزرگ تر که شدم فهمیدم وقتی می ایستیم سایه هامان تا یک نقطه امتداد پیدا می کند و حالا در نور غروب می دیدم که سایه او مدام جلوتر می آید. می ترسیدم خط سایه اش به سمت نقطه میل کند و محو شود. از کوچک تر شدن پدر می ترسیدم. با خودم فکر کردم بزرگ شدن من باعث کوچک تر شدن پدر شده. تصمیمم را گرفتم. دیگر نمی خواستم رشد کنم.
حتی یک شب که حالم بد شد زیر بغلم را گرفت و مرا به بیمارستان رساند . دکترها گفتند اگر به موقع مرا نرسانده بود حتما کمی دیرتر می رسیدم. من تمام کارهای بد گذشته ام را به جز بعضی هایشان ترک کرده ام . قول می دهم بقیه را هم به جز بعضی هایشان ترک کنم.
نقد و بررسی کتاب رقص با گربه ها
وقتی در حال نوشتن داستانی هستیم، اگر واقعا نویسنده باشیم، در بیدفاعترین حالت روحی و روانی هستیم. نویسنده باید که تمام منافذ روحش را در برابر کائنات بگشاید تا همهی هستی داستان و شخصیتهایش را دریافت کند. برای نوشتن از عمق جان تا بر عمق جان خواننده تاثیر بگذارد، چارهای جز این نداریم. کتاب رقص با گربه های آقای صدقی مصداق دقیق این گفته است. رفته رفته طنز کم میشود و حتی میتوان گفت داستان غم انگیز میشود و نکته آخر اینکه آقای صدقی درباره این کتابش گفتند به نظر خودم این بهترین کتابی است که نوشتهام. نظر ایشان محترم ولی به نظر من بهترین کتابشان نقطه ته خط است.
شاید به این کتاب ها نیز علاقمند باشید:
- خاطرات یک گیشا
- آخرین نشان مردی
- از ذهن تا ماده
- هرج و مرج محض
- پینوکیو
تعداد بازدید: 592 بار
عنوان کتاب: رقص با گربه ها
نویسنده: مهرداد صدقی
تعداد صفحات کتاب: 109 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 5.1 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب