دانلود کتاب روزهای مرده
کتاب روزهای مرده داستانی زیبا درباره اینکه از مرگ نمی توان گریخت. داستانی که نه تنها باشکوه است، بلکه هویت خاص خود را دارد.
نویسنده کتاب، مارکوس سجویک با تصویرسازی قوی و خلق فضایی رمزآلود، داستانی مسحور کننده را روایت و خواننده را تا انتها با خود همراه میکند. به گفتهی نویسنده، روزهای بین کریسمس و سال نو مردهاند، در این روزها اشباح اینسو و آنسو میروند و جادو درست زیر سطح زندگی، بیصبرانه وول میخورد. اتفاقهای زیادی میتوانند در روزهای مرده بیفتند.
سدویک نویسنده، تصویرگر و موسیقیدان انگلیسی از سال ۱۹۹۴ شروع به نوشتن کرد. او رمانهای زیادی برای نوجوانان نوشته است. وی همچنین نویسندهی کتابهای تصویری و مجموعهای از افسانههاست. از این نویسنده کتابهای سقوط سیاه (کتابی است در ادامهی داستان کتاب حاضر) و شش لول منتشر شده است. مارکوس سدویک جوایز زیادی برده است. جایزههایی چون پرینتز، کتاب نوجوانان بوک تراست، جایزهی کتاب بلو پیتر، ادگار آلن پو، داستان کودک گاردین، نشان کارنگی و …
خلاصه کتاب
کتاب روزهای مرده رمانی فانتزی است. داستانی انباشته از سحر و جادو، دسیسه و افسون در دنیایی اسرارآمیز. شخصیت اصلی داستان پسر پانزده سالهای است بدون نام و بدون گذشته که در طول داستان پسر نامیده میشود. عنوانی که به خوبی، گمنامی و بیهویتی پسر را نمایان میکند. ولرینِ شعبدهباز، دختری یتیم به نام ویلو و کپلرِ دانشمند از دیگر شخصیتهای رمان هستند.
داستان از یک شب سرد زمستانی آغاز میشود. والرین که شعبدهباز معروفی است در این روزهای باقیماندهی سال باید بهای عهدی که سالها پیش با شیطان بسته است را با مرگ خویش بپردازد. او در پی نجات خود است اما قدرت افسونگری و جادوگریش توانایی محافظت از او در مقابل نیروی شیطانی را ندارد. والرین میخواهد با قربانی کردن پسر ـ که دستیار اوست ـ جان خود را نجات دهد. پسر بیخبر از همه چیز و همچون همیشه، گوش به فرمان والرین است و دستوراتش را اجرا میکند.
در ادامه داستان کتاب روزهای مرده، والرین و پسر برای پیدا کردن کتابی که راز زنده ماندن والرین در آن نوشته شده است راهی روستا میشوند و ویلو که دختری زرنگ و باهوش است، در نیمه شب و هنگام کندن قبر در گورستان نیز با آنهاست. آنها در تاریکی شب به یک شهر زیرزمینی برمیخورند و به سفری قدم میگذارند که راه فراری برای آنها نیست…شخصیتهای داستان در روزهای پایانی سال همچون سایههایی سرگردان در گوشه و کنار یک شهر قدیمی اروپایی، شهری تاریک و ترسناک، در تکاپوی زنده ماندن هستند.
در مصر باستان، تقویم، دوازده ماهِ سی روزه بود و سال ۳۶۰ روز داشت. مصریها آنقدر باهوش بودند که بدانند هر سال شمسی ۳۶۵ روز است. آنها این اختلاف را با داستانی رفع و رجوع میکردند که در آن تُت، الههی خرد که سر لکلک داشت، در تاسبازی پنج روز از الهگان میبرد و آن را به الههی شب و همینطور به مردم میداد. این پنج روز به هیچ کدام از ماههای مصری تعلق نداشتند و طوری بود که انگار خارج از زمان عادی بودند.
آزتکها هم که از تقویم مشابهی استفاده میکردند، پنج روز به روزهای سال اضافه میکردند ولی آنها را روزهای بدیمنی میدانستند و نام روزهای مرده را روی آنها گذاشته بودند. البته این روزها هیچ ربطی به کریسمس ندارند اما نویسنده، روزهای بین کریسمس و سال نو را دستمایهی داستان خود قرار داده و روزهای مرگ را در این دوره در نظر گرفته است. بین این دو جشن شش روز فاصله است؛ اما این داستان در پنج روز اتفاق میافتد و شب سال نو به اوج خود میرسد.
بخشی از متن کتاب
ولرین وارد اتاقی شد که به طرف پشت ورودی می رفت و دستگیره ی دیگری را فشار داد، و اتاقی را روشن کرد که معلوم بود اتاق مطالعه ی کپلر است. ویلو دنبالش رفت و دهانش از تعجب باز ماند. ولرین گفت: «یه ردیف طولانی سلول الکتریکی توی انباره.» اما ویلو چیزی از حرفش نفهمید. او با حیرت به چراغ های روی دیوار خیره شده بود. با ناباوری گفت: «شعله ندارن؟» ولرین گفت: «نه، اما لطفأ حواست رو جمع کن.» ولرین به هر زحمتی بود نگاهش را از آن چراغ های جادویی گرفت و گفت: «خودش کجاست؟» – باید خونه رو بگردیم. یه مشکلی پیش اومده.
ولرین داشت حرف میزد که چهره اش را در هم کشید. نالید: «لعنت به این دست.» توی جیب سمت چپش را گشت و بطری کوچک دیگری را از آن بیرون آورد. حداقل سومین بطری اش بود. درش را با دندان باز کرد و تمامش را نوشید. بطری را روی میز کپلر گذاشت و گفت: «نفرت انگیزه. تو برو بالا و اتاق به اتاق بیا پایین. اگه بازم از اونا دیدی…» و نگاهی به بطری انداخت: «با خودت بیارش.» ویلو از جا تکان نخورد. «ولرین؟» – چیه؟ – باید تنها برم بالا؟ – بله. تو سریع تر از من راه میری.
نگو که مثل پسر میترسی. برو. من این پایین می مونم. بعد به طرف میز برگشت و شروع کرد به باز کردن کشوها و گشتن کتابها. ويلو ديد او با دقت تکه کاغذی را که پر از نوشته و نمودار بود تا کرد و توی جیبش گذاشت و دوباره به جستجویش ادامه داد. ویلو نمی دانست این کار چه کمکی به پیدا کردن کپلر می کند، و به این فکر کرد که کی بیشتر از چیزی که طبقه ی بالا بود می ترسید. اما برگشت و در حالی که قلبش توی دهانش بود، به سوی طبقه ی بالا رفت…
نقد کتاب روزهای مرده
به معنای واقعی کلمه فضای دارکی بر داستان کتاب روزهای مرده حاکم است. خط زمانی داستان برای زمانی ست ک هنوز علم و تکنولوژی به وجود نیامده و یک شهر بزرگ با کوچه های تاریک که شخصیت های داستان در آن درگیر با مشکلات خود هستند…
این کتاب سرشار از فراز و نشیب، معما و هیجان است، با ضرباهنگی عالی، و گاهی اوقات خون آلود.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 476 بار
عنوان کتاب: روزهای مرده
نامزد جایزه کتاب نوجوانان رود آیلند سال 2007
نویسنده: مارکوس سجویک
مترجم: آرزو احمی
تعداد صفحات کتاب: 215 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 11.32 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب