مرگ آرام

آخرین ویرایش: 1 سال قبل
مرگ آرام (nbookcity.com)

دانلود کتاب مرگ آرام

کتاب مرگ آرام (یا مرگی بسیار آرام) درباره آخرین روزهای زندگی مادر سیمون دوبووار در بستر مرگ است.

مرگ عزیز و مواجهه‌ی با آن علاوه بر تنهایی و غم همراه با ترس و رخوتی است که دل هر انسانی را به درد می آورد. این درد در زمان مرگ مادر سختتر و باور آن مشکلتر است. دوبووار، نویسنده‌ی شاخص ادبیات فرانسه  در کتاب خود خاطرات خود و خانواده‌اش  را در روزهای پایانی عمر مادرش روایت کرده است. مرگی که برای بازماندگان غمی فراموش نشدنی به ارث گذاشت.

خلاصه کتاب

داستان از جایی آغاز می شود مادر سیمون  در خانه‌اش زمین می‌خورد. استخوان رانش می شکند و همسایه‌ها او را به بیمارستان می برند. مادر علائمی شبیه به علائم حمله قلبی یا سکته دارد و مدتی بعد دکترها به سیمون و خواهرش خبر می دهند که مادرشان سرطان روده دارد. داستان را خود سیمون دوبوار روایت می کند و با روایت او ما به گذشته و حال زنی سفر می کنیم که اتفاقات زیادی را از سر گذرانده تا مادر دو دختر، همسر و معشوق باشد. دوبوار در کتاب مرگ آرام از انسانی می گوید که هنوز میل به زندگی کردن دارد اما گرفتار جسم رنجور خود می شود و در نهایت باید تسلیم شود.

این کتاب تلاش انسان برای زندگی بیشتر را نشان می دهد اما درکنارش رنج و اندوه اطرافیان برای از دست دادن عزیزشان را هم به تصویر می کشد، سوگواری و به پیشواز رفتن سوگواری در این داستان خودنمایی می کند. این کتاب تصویر انسان است که می خواهد زندگی کند و به همان اندازه دوست دارد اطرافیانش همیشه زنده باشند. سیمون و خواهرش، پوپت، برای سه ماه، نوبتی در کنار بستر مادر خود می مانند و آخرین لحظات زندگی اش را در کنار او می گذرانند.

نویسنده‌ی برجسته‌ی قرن بیستم اروپا احساسات خود، خواهر و مادرش را در طی چند هفته که آغاز آن اتفاقی ناگوار بود که به مرگ ختم شد را به تصویر کشیده است. او در این اثر خاطرات و احساسات اعضای خانواده‌اش را در هفته‌های پایانی زندگی مادرش بیان کرده و با زبانی شیوا و توانا یک اتفاق واقعی را به یک داستان خواندنی تبدیل کرده است. کتاب مرگ آرام را به تمام علاقه‌مندان به آثار سیمون دوبووار پیشنهاد می کنیم.

بخشی از متن کتاب

فردای آن روز، دهان مامان هنوز کج و طرز گفتارش درهم بود، پلک‌های بلندش چشمانش را می‌پوشاند و ابروانش لرزشی داشت. بازوی راستش که بیست سال پیش‌هنگام افتادن از دوچرخه شکسته بود بدجوری جوش‌خورده بود، تصادف اخیر نیز به بازوی چپش صدمه رسانده بود. به‌زحمت می‌توانست آن‌ها را تکان دهد. خوشبختانه با توجه دقیقی پرستاری‌اش می‌کردند. اتاقش به باغی دور از هیاهوی کوچه مشرف بود، تختخواب را جابه‌جا کرده و ان را به‌ درازای دیوار و موازات پنجره قرار داده بودند چنانکه تلفن دیواری در دسترس او بود. نیم‌تنه‌اش متکی به بالش بود و ازاین‌رو بیشتر نشسته بود تا دراز کشیده، برای آنکه شش‌هایش خسته نشوند.

تشک لاستیکی‌اش که به دستگاهی برقی وصل بود لرزشی داشت و او را ماساژ می‌داد و بدین ترتیب می‌شد از زخم و سیاه شدن بدن جلوگیری کرد. هرروز صبح متخصص ماساژ ساق‌هایش را به حرکت وامی‌داشت. به‌ نظر می‌رسید خطراتی که بوست گوشزد می‌کرد رفع شده است. مامان با صدایی کمی خواب‌آلود بد من گفت پرستار گوشت غذایش را خرد کرده و در خوردن غذا وی را یاری نموده بود و البته خوراک‌ها عالی بودند، حال‌آنکه در بوسیکو به وی سیب‌زمینی داده بودند. خیلی بیشتر از دیروز حرف می‌زد. ماجرای دو ساعت اضطراب را، که کف اتاق می‌خزیده و از خود می‌پرسیده آیا موفق می‌شود به سیم دست یابد و دستگاه تلفن را پیش خود بکشد، پیوسته تکرار می‌کرد.

«روزی به خانم مارشال که او هم تنها زندگی می‌کند گفتم: خوشبختانه تلفن هست. و او جوابم داد: تازه باید دست آدم بهش برسد.» مامان با لحنی حکیمانه چند بار کلمات اخیر را تکرار و اضافه کرد: «اگر خودم را به تلفن نرسانده بودم کارم تمام بود.» آیا می‌توانست، آن‌قدر بلند فریاد بکشد که صدایش را بشنوند؟ بی‌شک نه… عجز و ناتوانی‌اش را به یاد می‌آوردم. او به آن دنیا اعتقاد داشت، ولی به‌رغم سالخوردگی، ناتوانی و دلواپسی‌هایش سخت به این زمین دل‌بسته بود و از مرگ هراسی غریزی داشت. کابوسی را که مرتب برایش تکرار می‌شد برای خواهرم نقل کرده بود: «دنبالم می‌کنند می‌دوم، می‌روم و به دیواری برمی‌خورم، ناگزیرم از دیوار بپرم، دیواری که نمی‌دانم پشتش چیست و می‌ترسم.»

نقد کتاب مرگ آرام

نویسنده در کتاب مرگ آرام با نگاه فلسفی مرگ را دست مایه‌ی داستانش قرار داده و شخصیت‌های اصلی زندگی‌اش را به یکی از رمان‌های ماندگارش راه داده است. او لحظات پایانی و سخت زندگی مادر ناتوانش را که همچون شمعی ناگهان خاموش می‌شود را روایت و احساسات و عواطفش را با قلم خودش بازگو می کند.

دوست داران ادبیات داستانی فرانسه و همچنین، علاقه‌مندان آثار اتوبیوگرافیک، مخاطبین اصلی این اثرند.

کتاب های پیشنهادی

تعداد بازدید: 506 بار

Simone%20de%20Beauvoir%20 %D8%B3%DB%8C%D9%85%D9%88%D9%86%20%D8%AF%D9%88%20%D8%A8%D9%88%D9%88%D8%A7%D8%B1 2

عنوان کتاب: مرگ آرام (مرگی بسیار آرام)

بهترین کتاب دوبووار از نظر ژان پل سارتر

نویسنده: سیمون دوبووار

مترجم: مجید امین موید

تعداد صفحات کتاب: 61 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 6.7 مگابایت

نوع فایل: PDF (RAR)

منبع: شهرکتاب

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه

نوشته‌های مشابه

در کتاب رمز اعتماد به نفس به شکل و گونه‌ای خاص، الهام‌ بخش، متقاعد کننده و ریزبینانه‌ای نشان داده‌ شده است که زنان و خانم‌های دنیا اگر بتوانند روی فکر، غرایز، احساساتشان کار کنند و جرات و شجاعت کافی را داشته باشند که به‌ درستی رفتار و عمل کنند؛ می‌توانند با چشمان...
بروزرسانی: 2 سال قبل
تعداد بازدید: 2892
در سپتامبر 2004، نشریه‌های مهمی چون ایندیپندنت، نیویورکر، آبزرور و آسوشیتدپرس گزارشی منتشر کردند که بر اساس آن، اصالت یخ زده مورد تردید قرار گرفت. این گزارش ادعا کرده بود که نمایش...
بروزرسانی: 8 ماه قبل
تعداد بازدید: 130

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *