کبوترهای وحشی

آخرین ویرایش: 4 هفته قبل
کتاب کبوترهای وحشی

دانلود کتاب کبوترهای وحشی

کتاب کبوترهای وحشی با زبان ساده و البته استدلال‌های کودکانه‌ی شخصیت‌ها، حوادث داستان را جلو می‌برد.

همین قضیه باعث شده وقتی شروع به خواندن کتاب می‌کنید دیگر کنار نذاریدش تا وقتی که تمامش کنید. 

توصیفات ایمی تیمبرلیک از طبیعت و سفر ماجراجویانه گروه کوچک جرجی به قدری خوب هست که انگار خود مخاطب هم همراه این گروه کوچک به سفر ماجراجویانه می رود.

خلاصه کتاب

این کتاب داستانی جذاب برای تمام نوجوانان دارد. با این حال اگر فرزند نوجوان دارید یا با گروه سنی نوجوان کار می‌کنید، خواندن کتاب کبوترهای وحشی را به شما پیشنهاد می‌ کنیم.

رمانی فوق العاده موفق، نوشته‌ی ایمی تیمبرلیک است که اولین بار در سال 2016 منتشر شد. جورجی در شهر پلاسید به خاطر دو چیز معروف است: استعداد عجیبش در هدف گیری با تفنگ و به زبان آوردن هرچه که در ذهنش می گذرد. 

اما زمانی که جورجی چیزی که نباید می گفت را می گوید، خواهر بزرگترش، آگاتا از خانه فرار می کند. وقتی کلانتر با جسدی ناشناس که لباس های آگاتا را به تن دارد، به شهر باز می‌گردد، همه فکر می کنند که آگاتا قطعاً مرده است.

اما جورجی اینطور فکر نمی کند و برای پیدا کردن خواهرش، پا به سفری بسیار هیجان انگیز می گذارد. او برای بازگرداندن آگاتا به خانه از هیچ سرنخ و مدرکی به راحتی عبور نمی کند. 

اما حتی با عزم جزم و استعداد فوق العاده اش در تیراندازی، جورجی اصلاً کار راحتی برای رویارویی با چیزهایی که در این مسیر خواهد دید، نخواهد داشت…

نکوداشت‌های رمان

  • تیمبرلیک در این ماجراجویی مهیج، بین شوخ طبعی و احساس، تعادل برقرار کرده است.
  • این اثر در ذهن مخاطبین باقی خواهد ماند.
  • این کتاب با همان جمله‌ی اول، تخیل مخاطبین را مجذوب خود خواهد کرد.

بخشی از متن کتاب

در کتاب کبوترهای وحشی می‌خوانیم: ماجرا این‌گونه شروع شد. یادم می‌آید در هفتم ژوئن ۱۸۷۱ فکرش به سرم زد. این تاریخ توی ذهنم مانده چون روز اولین خاکسپاری خواهرم بود و من می‌دانستم که این آخرین خاکسپاری‌اش نیست… 

به خاطر همین بود که از خانه رفتم. این نسخه کوتاهِ ماجراست. اما مطمئنم ترجیح می‌دهید به‌جای نسخه کوتاه، نسخه طولانی را بشنوید. در لحظه‌ای که این فکر از سرم گذشت، بین مامان و پدربزرگْ بولت گیر افتاده بودم.

مامان مثل یک مجسمه سیاه‌پوش شده بود و تنها فرقش با مجسمه، حرکت انگشت‌های شست و اشاره‌اش روی یک تکه پارچه سبزآبی بود. پدربزرگ بولت آه کشید و دست هایش را روی کلاهی که جلوی شکمش نگه داشته بود جابه‌جا کرد.

دیدنِ جناب کشیش در آن‌طرف چاله دو متری، یادم انداخت که من «خواهر مرحومه» هستم؛ یک عنوان شیک و پیک برای کسی که آرام می‌ایستد، زبانش را نگه می‌دارد و خودش را عزادار نشان می‌دهد. اما من اصلاً نمی‌توانستم ثابت بمانم.

به انتخاب خودم نبود که توی این موقعیت بودم و یک لباس سیاه دراز عاریه‌ای به تنم بود که تا چکمه هایم می‌رسید. یقه‌اش به گردنم چسبیده بود و تنگیِ پارچه روی کتفم نشان می‌داد که اگر بگذارم بازوهایم دو طرف پهلوها بیفتند، زیربغل‌های لباس پاره خواهد شد.

صفحه 34 رمان کبوترهای وحشی

پس همین‌طور که آنجا ایستاده بودم، با یکی از انگشتانم یقه‌ام را می‌کشیدم، دست‌هایم را از پهلوها دور نگه داشته بودم، و قسمت بدجنس‌ترِ ذهنم به رفتن فکر می‌کرد – دیگر بس بود. ولی پدربزرگ بولت از خفگی نجاتم داد.

او دو دکمه بالایی یقه‌ام را باز کرد، و از جایی در اعماقِ وجودم صبری آمد که نمی‌دانستم صاحبش هستم. همان‌جا ماندم. سوء تفاهم نشود؛ به هر حال خاکسپاری، خاکسپاری است. هرچند خواهر من توی آن جعبه چوب کاج نبود، اما به هر حال جسدی آن توُ قرار داشت. 

در طول مدت سخنرانی جناب کشیش، و هنگامی که مردم یکی یکی روی چاله خاک می‌ریختند، بارها به خودم گفتم: یادت باشه، بدنی که اون پایین توی تابوته، مُرده. از این کلمه، هیچ راهی به بیرون وجود ندارد.

کلمه «مُرده» آدم را می‌خشکاند و سرد می‌کند. حتی اگر خواهرت زنده و سالم باشد، این کلمه، بسیار غم‌انگیز است. آن‌طور که من فهمیدم، باید از این خاکسپاری جان سالم به در می‌بُردم، و بعد آزاد بودم که بروم…

افتخارات کتاب

  • نامزد مدال نیوبری در سال 2014
  • برنده‌ی جایزه ادگار در سال 2014
  • نامزد دریافت جایزه انتخاب خوانندگان جوان پنسیلوانیا در سال 2015
  • نامزد جایزه یادبود جودی لوپز برای ادبیات کودکان در سال 2014
  • برنده جایزه انجمن نویسندگان میدلند برای داستان کودک در سال 2014

چرا باید این رمان را بخوانیم؟

شخصیت اصلی رمان کبوترهای وحشی دختری سیزده ساله، باهوش، انعطاف ناپذیر و بی‌تجربه است و حالا با یک حرف کوچک، مسیر زندگی یک خانواده را تغییر می‌دهد. دختر برای جبران، تلاش می‌کند و تلاشش آنقدر قابل ستایش است که در نهایت آرامش را به خانواده‌اش برمی‌گرداند…. 

این کاملا آموزنده برای رده‌ی سنی نوجوان است. کمی سمبلیک و پیش پا افتاده‌ست برای بزرگسالان اما خواندنش لازم و ضروری‌ست. حمایتی که اگر به‌جا انجام می‌شد، فاجعه‌ای رخ نمی‌داد….و در ادامه حمایتی که به‌جا انجام شد، رشد واقعی یک فرزند را به‌همراه داشت… 

همه‌ی ما تجربه‌ی رویارویی با والدینی را داشتیم که گاهی فراموش می‌کنند باید یک باغبان باشند و نه یک نجار! و این کتاب داستانیِ کوتاه، شاید تلنگری باشد که حداقل این رویه، انتخاب آگاهانه‌ی ما نباشد.

داستان کبوترهای وحشی روایتی خطی و تجربه‌ای جدید از نگاه یک دختر چموش و سرسخت است. دختری بسیار جذاب که در لحظات حیاتی به بینشی دست پیدا می‌کند که ماحصل سفرش هست…

نقد کتاب کبوترهای وحشی

کتاب کبوترهای وحشی یک رمان مهیج و پر از اتفاقات عجیب و غریبه در مورد ماجراجویی‌های یک دختر نوجوان که از زبون خود دختر روایت می‌شه. 

یه چُغُلی ساده آدم رو تا کجاها که نمی‌تونه بکشونه! بعد از چغلی «جورجی»، خواهرش«آگاتا» از خونه می‌زنه بیرون و فرار می‌کنه.

چند روز بعد توی جنگل یه جسد پیدا می‌شه که لباس آگاتا تنشه. اما جورجی مطمئنه خواهرش زنده‌ست. پس تصمیم می‌گیره بره و خواهرش رو پیدا کنه…

کتاب کبوترهای وحشی داستان تاریخی و ماجراجویانه بر اساس اتفاقاتی واقعی‌ست که در سال ۱۹۸۱ در ویسکانس افتاده.

کتاب‌های پیشنهادی

ایمی تیمبرلیک نویسنده رمان کبوترهای وحشی

عنوان کتاب: کبوترهای وحشی

برنده ی جایزه ی ادگارز (ادگار آلن پو) سال 2014

برنده جایزه نشان افتخار نیوبری سال 2014

نویسنده: ایمی تیمبرلیک

مترجم: نیلوفر امن زاده

تعداد صفحات کتاب: 309 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 14.1 مگابایت

نوع فایل: PDF (RAR)

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه

آنچه خواندید...

نوشته‌های مشابه

بیشتر آن بخش از اشعار بوکوفسکی را شامل می شود که یا آن‌ها در آخر عمر نوشته و یا پس از مرگ وی به چاپ رسیده است.  نوشته‌های بوکوفسکی به شدت تحت تأثیر فضای شهر لس‌آنجلس است که در آن زندگی می‌کرد.
بروزرسانی: 2 سال قبل
تعداد بازدید: 444
 بازی‌هایی پرتحرک و پیشنهاداتی عملی خواهید یافت که می‌توانید از آن‌ها در موقعیت‌های مختلف، برای رفع خستگی و بی‌حوصلگی و سرحال آوردن کودکان کم سن و سال استفاده کنید. این بازی‌ها برای ۶ تا ۱۰سال...
بروزرسانی: 2 سال قبل
تعداد بازدید: 444

یک پاسخ

  1. عاالی. داستان خیلی خیلی جالبی داشت(البته داستان نیس واقعیته!) ی دختر ک بخاطر دهن لقی خواهرش رو از دست میده… و بعد با ی پسر ک عاشق خواهرش بوده راه میفته… همه قسمت ها زیبا بود از اون قسمت یوزپلنگ تا خانواده گارو
    پیشنهاد میکنم!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *