دیوان کامل وحشی بافقی

آخرین ویرایش: 2 سال قبل
دیوان کامل وحشی بافقی (nbookcity.com)

دانلود کتاب دیوان کامل وحشی بافقی

 وحشی بافقی یکی از نامداران شعر فارسی، با تسلط و استفاده از همه‌ی قالب‌های شعری؛ کوشیده آنچه را در زندگی خود تجربه کرده به زیباترین و تاثیرگذارترین شکل به دیگران منتقل کند. او با کمک واژه‌ها خواننده را با عواطفش همراه کرده و چنان ماهرانه از زبان روزمره عصر خودش استفاده کرده است که مخاطب امروز هم می‌تواند با شعرهایش همراه شود و عاشقانه‌های آمیخته با هجر و وصالش را زیر لب زمزمه کند. دیوان کامل وحشی بافقی مجموعه‌ای از سروده‌های بافقی است که می‌توان با آن به دنیای سرسپردگی‌های وحشی بافقی سفر کرد.

چکیده کتاب

کمال‌الدین‌ بافقی‌ متخلص‌ به‌ وحشی‌ بافقی از شعرای‌ زبردست قرن دهم است‌. او در اواسط نیمهٔ اول قرن دهم در بافق‌ به دنیا آمد و تحصیلات‌ مقدماتی‌ خود را در زادگاهش‌ طی کرد. بافقی در مدت عمر مانند خواجهٔ شیراز از مسافرت‌های دور و دراز احتراز می‌جست و جز به کاشان و عراق سفر نکرد. وحشی‌ بافقی‌ در حدود سال‌ ۹۹۹ هجری‌ قمری ‌درگذشت. مزار وی در محلهٔ سر برج یزد در برابر مزار شاهزاده فاضل، برادر امام هشتم است. آثار باقیماندهٔ وی عبارتند از دیوان اشعار، مثنوی خلد برین، مثنوی ناظر و منظور و مثنوی فرهاد و شیرین که این آخری به علت فوت وی ناتمام ماند و قرنها پس از او وصال شیرازی آن را به اتمام رساند.

بخشی از متن 

خداوندا گنهکاریم جمله
ز کار خود در آزاریم جمله
نیاید جز خطاکاری ز ما هیچ
ز ما صادر نگردد جز خطا هیچ
ز ما غیر از گنهکاری نیاید
گناه آید ز ما چندانکه باید
ز ننگ ما به خود پیچند افلاک
زمین از دست ما بر سرکند خاک
سیه شد نامه ما تا به حدی
که نبود از سفیدی جای مدی
رهانی گر نه ما را زین تباهی
چه فکر ما بود زین روسیاهی
بدین سان رو سیه مگذار ما را
بیار آبی بر وی کار ما را
الاهی سبحه دست آویز من ساز
به سلک اهل تحقیقم وطن ساز
بسان رحل مصحف برکفم نه
لب خندان چو رحل مصحفم ده
به خط مصحفم گردان نظر باز
خط مصحف سواد دیده‌ام ساز
بده مفتاحی از سطر کلامم
وزان بگشای قفل از گنج کامم
ز اوراق کلامم بخش آن مال
که تا جنت توان شد فارغ البال
به ذکر خود بلند آوازه‌ام کن
رفیق لطف بی‌اندازه‌ام کن
که از من رم کند مرغ معاصی
روم تا بردر شهر خلاصی
سرشکم دانهٔ تسبیح گردان
مرا زان دانهٔ کن تسبیح گردان
بود کاین سبحه گردانیدن من
برد آلودگی از دامن من
بیفشان از وضو بر رویم آن آب
که از غفلت نماند در سرم خواب
دهم مسواک و تسبیح توکل
که دیو طبع خود را ز آن کنم غل
کمندی ساز پیچان سبحه‌ام را
کز آن در کاخ فردوسم شود جا
چو در طبعم شود میل گناهی
ز رحل مصحفم ده سد راهی
به گل مگذار تخم آرزویم
دهش سرسبزی از آب وضویم
منم چون نامه خود روسیاهی
سیه رو ماندهٔ بی روی و راهی
نگاهی کن که رو آرم به سویت
رهی بنما که جا گیرم به کویت
الاهی جانب من کن نگاهی
مرا بنما به سوی خویش راهی
چو وحشی جز گنه کاری ندارم
تو میدانی که من خود در چه کارم
اگر بر کرده من می‌کنی کار
عذابی بدتر از دوزخ پدید آر
که جرم من چوجرم دیگران نیست
گناهم چون گناه این و آن نیست
به چشم مرحمت سویم نظر کن
شفیع جرم من خیرالبشر کن

نقد و بررسی کتاب دیوان کامل وحشی بافقی

وحشی بافقی شاعر خوش‌آوازه ایرانی در سال ۹۳۹ قمری به دنیا آمد. او کودکی خود را در شهر بافق در استان یزد در زمان پادشاهی «شاه طهماسب یکم صفوی» در خانواده‌ای معمولی گذراند. شمس‌الدّین محمّد  به همراه برادرش که او نیز  اهل ادب بود، به محافل شعرا می‌رفتند. بعد از مدتی وحشی بافقی در جستجوی علوم مختلف به یزد رفت و چند سال زیر نظر بزرگان و عالمان شهر به تحصیل مشغول شد.

وحشی بافقی پس از یزد به کاشان رفت و به عنوان مکتب‌دار در آن‌جا مشغول به کار شد. او به سرزمین‌های دیگر هم از جمله هرمز هم سفر کرد ولی برای ادامه‌ی زندگیش به یزد بازگشت و تا آخر عمر در آن‌جا زندگی کرد. تاریخ دقیق درگذشت شمس‌الدّین در دست نیست و بین سال‌های ۹۹۱ تا ۹۹۷ تخمین زده شده است. او را بر سر کوهی به خاک سپرده‌اند و روی سنگ مزارش یکی از اشعار خودش را کنده‌کاری کرده‌اند: «کردیم نامزد به تو بود و نبود خویش/  گشتیم هیچ کاره ملک وجود خویش»

شاید به این کتاب ها نیز علاقمند باشید:

تعداد بازدید: 9,033 بار

Vahshi%20Bafqi%20 %D9%88%D8%AD%D8%B4%DB%8C%20%D8%A8%D8%A7%D9%81%D9%82%DB%8C

عنوان کتاب: دیوان اشعار (کامل)

شاعر: وحشی بافقی

تعداد صفحات کتاب: 778 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 11.4 مگابایت

نوع فایل: PDF (RAR)

منبع: شهرکتاب

نوشته‌های مشابه

بامدادان در این کتاب با اتکا به منابع تاریخی و با استفاده از روشی تحلیلی، به بررسی روایت های مختلف از پیدایش اسلام می‌پردازد. او در این کتاب به این نتیجه می رسد که روایت های سنتی از پیدایش اسلام...
بروزرسانی: 3 روز قبل
تعداد بازدید: 84
کتاب چراغها را من خاموش میکنم که بیش از هشتاد و هشت بار تجدید چاپ شده است، اثر نویسنده‌ای به‌نام زويا پيرزاد است. این رمان درمورد زندگی چند خانواده‌ی ارمنی ساکن آبادان در دهه‌ی ۴۰ است...
بروزرسانی: 15 ساعت قبل
تعداد بازدید: 9510

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *