دانلود کتاب ارتفاع
کتاب ارتفاع داستانی جنون آمیز و حرکتی به سوی قصه های پریانی، درباره تعالی بخشیدن روح افراد با مدارا، درک کردن و بخشیدن است.
استیون کینگ، نویسنده پرآوازه ژانر وحشت و علمی-تخیلی در کتاب حاضر، در قالب داستانی فلسفی، آموزنده و انتقادی، هم به نقد اجتماع می پردازد و هم شما را به تفکر وا می دارد. نویسنده با نوشتن این رمان قصد دارد بگوید که چگونه شرایطی عجیب و خاص می تواند افراد را به هم نزدیک کند. از طرفی او از شهروندان جوامعی که مدام به برچسب زدن به یکدیگر عادت دارند، انتقاد می کند.
خلاصه کتاب
در کتاب ارتفاع نویسنده با تار و پودی از وهم می گوید که چگونه شرایطی عجیب می تواند افراد را به هم نزدیک کند. اسکات کری ظاهرا دچار یک بیماری شدهاست. ظاهر او تغییری نکرده اما وزنش مدام در حال کم شدن است. یک چیز عجیب و غریب هم درباره بدن او وجود دارد، وزن او بی لباس و با لباس یکسان است. اسکات نگران این موضوع میشود و با دکتری مشورت میکند. از سویی دیگر او با دو زن همسایه خود که سگهایشان روی چمن جلوی خانه او خرابکاری میکنند، اختلاف دارد، این دو زن میخواهند رستورانی راه بیاندازند و مردم مخالف آنها هستند؛ اما اسکات علیرغم اختلافش با آنها تصمیم میگیرد کمکشان کند.
در این میان وزن اسکات پیوسته کمتر و کمتر می شود و اتفاقی عجیب و باورنکردنی برایش می افتد. اگر یکی از آن دوستداران کتاب هستید که کارهای استیون کینگ شما را ترسانده، دوباره آماده شوید. در رمان جدید و کم حجم او ابتدا به نظر می رسد که رویایی در شرف وقوع است. چه اتفاقی می افتد اگر نیروی جاذبهی زمین بر شما اثر نداشته باشد؟ پاسخ از ذهن کینگ می آید. لذت بردن از این اثر برای دانستن چیزی غیر ممکن است که برای مردی معمولی و خوش قلب اتفاق می افتد.
این کتاب پیشنهادی نیست که به سادگی ردش کنید. نویسنده داستانی اجتماعی در بالاترین سطح تأثیرگذاری ارائه میدهد. هرچه این کتاب نازک و تقریباً بی وزن است اما داستانش شما را به اوج هیجان میرساند. در همان حال که وزن اسکات در مسیر به صفر رسیدن است و مرکز جاذبهی آن تغییر میکند، داستان کتاب ارتفاع هم به سوی نتیجهای فراموش نشدنی و عمیق در حال حرکت است.
بخشی از متن کتاب
آنهایی که ردیفهای جلو بودند به نرمی حرکت کردند. دیردر با آن بلوز قرمز روشنش به سادگی قابل تشخیص بود. بقیهی دوندگان با هم متراکم شده بودند، و شروع آنها زیاد نرم نبود. یکی دو نفر افتادند و لازم شد آنها را بلند کنند. تعدادی از مردان جوان که لباس دوچرخه سواری و کلاههای به پشت برگشته پوشیده بودند به «مایلی جکوبز» تنه زدند. اسکات بازوی او را گرفت و تعادلش را حفظ کرد. مایلی گفت: «متشکرم، این چهارمین بار من است، و همیشه شروع مسابقه اینطوریست. مثل وقتیه که در سالن رو برای تماشاچیان کنسرت راک باز می کنن.»
آن جوانان بلوز دوچرخه سواری پوشیده یک روزنه پیدا کردند، از کنار مایک بادالامنت و سه نفر خانمی که همزمان با دویدن در حال حرف زدن و خندیدن بودند، عبور کردند، در یک ردیف پشت سر هم می دویدند. اسکات به مایک رسید و دستی برای او تکان داد. مایک با تماس مختصری به او سلامی داد، و به سمت چپ سینه او ضربه آرامی زد و خودش را کنار کشید.
اسکات فکر کرد، همه فکر میکنند من سکته قلبی میکنم. فکر کنم هر مشیت الهی مسخرهای که به نظرش جالب بوده که من وزن کم کنم حداقل میتونست ظاهر هیکل من رو کمی آماده کنه، اما نکرد. مایلی جکوبز – کسی که نورا یک بار از او یک دست میز و صندلی ناهار خوری خریده بود – یک لبخند کجکی به او زد. «این برای نیم ساعت اول یا همچین مدتی خوبه. بعد داغون کننده میشه. تا هشت کیلومتری دیگه جهنم می شه. اگه تا آن قسمت برسی، بعضی وقتها باد موافق گیرت میاد.»
نقد کتاب ارتفاع
رمان ارتفاع، یک کتاب باریک در مورد یک مرد عادی در شرایط فوق العاده بالا گرفتن نفرت و یادگیری زندگی کردن با درایت و وقار است. اشاره نویسنده به کاهش وزن هر روزه تا زمان صفر شدن وزن به نوعی اشاره به نزدیک شدن هر روزه به سمت مرگ و پایان زندگی است. قهرمان این داستان به نوعی از این روند که همه از آن غافل هستند خودآگاه است و این خودآگاهی منجر به این شده که از منیتش دور شود و در برابر همسایگان و شهرش بهتر عمل کند. خواندن آثار استیون کینگ را نمی شود به دسته خاصی توصیه کرد چرا که هر کسی از خواندنش لذت می برد.
تعداد بازدید: 514 بار
عنوان کتاب: ارتفاع (عروج)
ترسناک ترین کتاب سال 2018 از نظر کاربران سایت گودریدز
از پرفروش ترین های 2018
نویسنده: استیون کینگ
مترجم: سعید دوج
تعداد صفحات کتاب: 91 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 7.6 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب