بودنبروک ها

آخرین ویرایش: 2 سال قبل
بودنبروک ها (nbookcity.com)

دانلود کتاب بودنبروک ها

داستان کتاب بودنبروک ها دربارهٔ سقوط یک خانواده ثروتمند تاجر لوبکی در طی چهار نسل است.

اغلب منتقدان بر این باورند که رمان پیش رو جامعهٔ بورژوای آلمان قرن نوزدهم را در طول چندین دهه تصویر می‌کند. سبک جزئی‌نگر مان در این رمان به خوبی مشهود است و همین رمان است که جایزه نوبل ادبی را در سال ۱۹۲۹ برای توماس مان به ارمغان می‌آورد. گرچه به گفتهٔ همسر مان اگر رمان کوه جادو منتشر نشده‌بود، این موفقیت به دست نمی‌آمد. توماس مان نوشتن این کتاب را در اکتبر سال ۱۸۹۷، وقتی بیست و دو ساله بود، آغاز کرد. رمان سه سال بعد یعنی در ژوئیهٔ ۱۹۰۰ به پایان رسید و در اکتبر ۱۹۰۱ منتشر شد.

خلاصه کتاب

محل وقوع داستان بودنبروک ها؛ زوال یک خاندان که نامش برده نمی شود، لوبك است. زمان وقوع داستان سالهای ۱۸۳۵ تا ۱۸۷۵ و شخصیت های اصلی داستان به خانواده های کهنسال بازرگانانی تعلق دارد که از ثروت گردآوری شده شان و نیز از داشتن پیشینیان بازرگان دولتمدار خود، بر خویش می بالند. موضوع داستان رشد و زوال یکی از این خانواده هاست. داستان با ضیافت شامی در خانه بودنبروك ها، به مناسبت خریدن «زیباترین خانه شهر» از خانواده راتن کامپ -که قبلا بسیار دولتمند بوده اند و این خانه مجلل را نیز خود بنا کرده اند، اما اکنون به علت تنگدستی ، ناچار به فروش آن شده اند- آغاز می شود.

تا چهار نسل بعدی هنگامی که خانواده بودنبروک ها با ورشکستگی مواجه می شود و خانه را به رقیب تازه به دوران رسیده دیگری یعنی خانواده هاگن اشتروم می فروشد، پایان می یابد. در جریان رشد و سقوط خانواده بودنبروك، با کينه و حسادت خویشاوندان و رقیبانشان آشنا می شویم و حمایت متقابل افراد خانواده را نیز که تا دم مرگ، خود را یکپارچه نگه می دارند، احساس می کنیم . يوهان بودنبروك دوم که کنسول است به دختر نافرمان خویش می نویسد: «فرزندم، ما برای شادیهای حقیر شخصی خود به دنیا نیامده ایم. ما موجوداتی آزاد و جدا و مستقل نیستیم بلکه مانند دانه های زنجیر به هم پیوسته ایم.»

بنیانگذار بنگاه تجارتي آنها يوهان بودنبروک اول است: مردی نیرومند و مهربان و جاه طلب که خود را وقف کسب و کار خویش کرده است اما در معاملات خود، به برخی محدودیتهای اخلاقی پایبند می باشد. وی به جانشین خود نصیحت می کند: «پسرم ، با شور و شوق به کار روزانه ات بپرداز ولی کاری نکن که شبها خواب از چشمانت برباید.» يوهان دوم نه تنها به قواعد اخلاقی بلکه به تمامي الهيات و اخلاق پروتستان گردن می نهد. فرزندان يوهان دوم بار داستان را به دوش می کشند: کریستیان بودنبروك قواعد بورژوایی –اشرافی انضباط، وظیفه، سنت و همبستگی خانوادگی- را نمی پذیرد. او می گوید: «در نهایت، هر آدم کاسبی رذل است.»

بخشی از متن کتاب

در مقایسه با وسعت اتاق، مقدار اثاثه چندان زیاد نبود. میز گردی که پایه‌های نازک و کشیدهٔ آن را با آب طلا مختصر تزیینی کرده بودند، نه در برابر کاناپه، که کنار دیوار روبه‌رو، در برابر هارمونیوم کوچکی قرار داشت که روی سرپوش آن یک جافلوتی دیده می‌شد. گذشته از صندلی‌های زمختی که به‌طور منظم دور تا دور اتاق چیده شده بود، تنها یک میز کوچک خیاطی کنار پنجره و میز تحریر ظریف و منبت‌ کاری‌ شده‌ای رو به‌ روی کاناپه قرار داشت و سطح آن پُر از خرده‌ ریزهای گوناگون بود. رو به‌ روی پنجره، دری شیشه‌ای رو به فضای نیمه‌تاریک تالاری ستون‌دار باز می شد.

چاردری بلند و سفید رنگ سالن غذاخوری از دیدگاه وارد شوندگان، در سمت چپ قرار داشت. در دل دیوار اتاق، درون غرفه‌ای هلالی‌شکل، آن‌سوی نرده‌ای آهنی و بسیار شکیل، آتش بخاری جرق‌جرق‌کنان می‌سوخت.نیمه‌های ماه اکتبر بود. بیرون خانه، آن‌سوی خیابان، گرداگرد صحن کلیسای مریم مقدس، برگ زیرفون‌های کوچک رنگ باخته بود و در زوایای گوتیک و پُرابهت کلیسا، باد صفیر می کشید و بارانی سرد و ریز فرو می‌بارید. از این رو به‌ خاطر مادام بودنبروک مادر، از هم‌ اکنون پنجره‌های دوجداره را کار گذاشته بودند.

پنجشنبه بود و در چنین روزی افراد خانواده به‌طور منظم هر یک هفته در میان، گرد هم می‌آمدند. اما در این روز، گذشته از خویشاوندانی که در شهر ساکن بودند، چند تن از دوستان نزدیک هم به غذایی مختصر دعوت شده بودند و اکنون که ساعت حدود چهار بود میزبانان در تاریک‌روشنای غروب ورود مهمانان را انتظار می کشیدند. آنتونی خردسال در سورتمه‌رانی خود چندان به اخلال پدربزرگ اعتنا نکرد. فقط کمی چهره درهم کشید و لب بالایی خود را که خودبه‌خود کمی به‌جلو تمایل داشت هر چه بیشتر به‌روی لب پایینی سُراند. اکنون به پای «کوه اورشلیم» رسیده بود. اما ناتوان از این که سیر پُرشتاب خود را پایان دهد، از نقطهٔ پایان هم فراتر شتافت.

نقد کتاب بودنبروک ها

يك وظيفه رمان این است که مطلب را چنان باز گوید که از قدرتی مؤثر و ماندگار برخوردار باشد، و این در حالی است که اگر همان مطلب را به زبان معمولی و به صورت خشك و مجرد بیان کند، هیچ تأثیری نه در اذهان می گذارد نه در اشخاص و نه در تاریخ. رمان بودنبروک ها این وظیفه را انجام می دهد.

تعداد بازدید: 900 بار

Thomas%20Mann%20 %D8%AA%D9%88%D9%85%D8%A7%D8%B3%20%D9%85%D8%A7%D9%86

عنوان کتاب: بودنبروک ها

زوال یک خاندان

جزو کتاب هایی که به بیشترین زبان های دنیا ترجمه شده اند

جز برترین کتاب های تاریخ انجمن کتاب نروژ

نویسنده: توماس مان

برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات سال 1929

مترجم: علی اصغر حداد

تعداد صفحات کتاب: 658 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 49 مگابایت

نوع فایل: PDF (RAR)

منبع: شهرکتاب

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه

نوشته‌های مشابه

کتاب حاضر اولین جلد از سه‌گانه‌ جهان سیاه است که داستان‌های سه سبک هول و هراس، تراژدی و کمدی را دربر می‌گیرد. چرا باید داستان‌هایی با موضوع هول و هراس مثلا رد باره مردگان بخوانیم؟ شاید دوره ادبیات گوتیک و رمانتیسم سپری...
بروزرسانی: 2 سال قبل
تعداد بازدید: 418
گوستاو فون آشنباخ، نویسنده ای سالخورده، آلمانی و نمونه ی کامل انسانی باوقار، با نظم و انظباطی موشکافانه است. او که بسیار عقل گرا و وظیفه محور است، عقیده دارد که هنر واقعی تنها از طریق ضدیت با امیال و هوس های...
بروزرسانی: 2 سال قبل
تعداد بازدید: 606

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *