تاتار خندان

آخرین ویرایش: 2 سال قبل
تاتار خندان (nbookcity.com)

دانلود کتاب تاتار خندان

کتاب تاتار خندان اثری لذت بخش است که هر خواننده ای را تا پایان داستان با خود همراه می کند.

نوشته ای از پزشک، نمایشنامه نویس و نویسنده ای بی مانند که با نگاهی موشکافانه، از شرایط اجتماعی محیط پیرامونش در شکل دهی آثارش بهره می برد. غلامحسین ساعدی از نگارش نسبتا روانی برای خلق داستان پیش رو بهره برده؛ با این حال شخصیت پردازی و فضاسازی وی در این اثر کم نظیر بوده و خواننده را به دنیای راوی و زندگی او در کنار هم نشینان جدیدش خواهد برد.

خلاصه کتاب

رمان حاضر اثری است که خواننده را به مسافرتی تاریخی خواهد برد و برشی از اجتماع ایران را با دغدغه های مخصوص به خودش به او نشان خواهد داد. تاتار خندان، در واقع نام روستایی است که یک پزشک، برای گریز از شکست هایش در زندگی مدرن شهری به آنجا می رود تا به نوعی خود را به دست خویش تبعید کرده باشد. پزشک جوان که راوی داستان نیز هست با گریز از نقشی که مدرنیته، همچون خیاطی بی رحم بر تن او دوخته، پا به مسیر این روستا می گذارد.

داستان با ورود او به این روستا شروع می شود و همین طور که وی جای خود را در میان روستاییان باز می کند، قصه هم رو به جلو حرکت می کند. او کم کم زندگی در میان روستاییان را یاد گرفته و با آن ها خو می گیرد و مرام و مسلک مردم آنجا، وی را تحت تاثیر قرار می دهد. در واقع غلامحسین ساعدی در این اثر به دنبال این است که با به تصویر کشیدن زندگی جدید پزشک جوان در کنار روستاییان، بر اهمیت زندگی روزمره و سر و کار داشتن با مردم اطراف تاکید کند و تاثیری که این سبک زندگی جدید بر افکار و روان او گذاشته را نشان بدهد.

با وجود محرومیت هایی که از زندگی این مردم وصف شده اما برخورد ساده و صمیمیشان و پرداخت های طنزآمیز نویسنده، داستانی زنده را پیش روی مخاطب قرار می دهد. اهمیت داستان تاتار خندان در شخصیت پردازی کم نقص ساعدی و فضا سازی مثال زدنی اوست. رضا (راوی) به ندرت اشاره به دنیای درونی و افکار خود دارد و صرفا زندگی روزمره اش در این روستا را برای خواننده روایت می کند. این موضوع بر سختی روایت داستان دامن می زند، چرا که خطر کسالت را برای خوانندگان آن به همراه دارد ولی ساعدی به عمد این پرداخت را برای داستان پر کشش خود برگزیده است.

بخشی از متن کتاب

بالاخره بعد از دو سه ماه تردید و دودلی، تصمیم خود را گرفتم و زدم زیر قید همه چیز، و کاری کردم که هیچ کس باورش نمی شد. اول آدمی که با حیرت سرتاپای مرا ورانداز کرد، رئیس بیمارستان بود، وقتی استعفانامه ام را خواند عینکش را از روی چشم برداشت و گذاشت روی فرقش و گفت: «این ها را که نوشته ای جدّیه؟» گفتم: «بله آقای دکتر.» گفت: «نمی فهمم، یعنی چی؟ جدا نمی فهمم.» دوباره عینکش را روی بینی سوار کرد و باز به نامه خیره شد و بعد از بالای عینکش چشم به چشم من دوخت و گفت: «بشین ببینم.» من روی مبلی نشستم. او بلند شد و از پشت میز آمد و روبه روی من نشست و پاهایش را انداخت روی هم و در حالی که ناخن شستش را می جوید پرسید: «چطور شده؟»

گفتم: «چیز به خصوصی نشده قربان، فقط می خواهم از حضورتان مرخص شوم.» مدتی مکث کرد و گفت: «می دونی، اگر الان در باز می شد و یک فیل وارد می شد من تا این حد تعجب نمی کردم.» راست می گفت، آدم درست و بی شیله پیله ای بود، بی خود و بی علت مجیز کسی را نمی گفت و بی جهت با کسی درنمی افتاد، تنها کار اشخاص برایش مهم بود. در مدت چهار سالی که من در آن بیمارستان مشغول بودم هیچ وقت میانه ی ما شکرآب نشده بود، هیچ وقت هم زیاد از حد با هم جوش نخورده بودیم و تا آنجا پیش آمده بود که با صمیمیت مرا «تو» صدا می کرد. شنیده بودم که از کار من راضی است و در مقایسه با دیگران نظر مساعدتری نسبت به من دارد.

نامه را گذاشت روی میز و پرسید: «اتّفاقی افتاده؟ با کسی حرفت شده؟» گفتم: «نخیر، ابدا.» گفت: «خبر دارم که زیاد با مدیر میانه ی خوبی نداری، شاید…» حرفش را بریدم و گفتم: «نخیر، به خاطر ایشان هم نیست.» گفت: «نکند جایی بهتر از اینجا گیر آورده ای؟» گفتم: «می دانید که من آدم قانعی هستم، اینجا هم راحت بودم.» پرسید: «پس برای چی می خواهی از اینجا بروی؟» گفتم: «خسته شده ام، وضع روحی ام خوب نیست، حوصله ی کار کردن ندارم.» پرسید: «نکند کار درمانگاه خسته ات کرده؟ اگر مسئله اینه بیا تو بخش، یک نفر دیگر را می فرستم درمانگاه.» گفتم: «نه قربان، راستش را بخواهید، می خواهم از شهر فرار کنم، دیگر تحملم تمام شده.»

نقد کتاب تاتار خندان

تاتار خندان رمانی جذاب است و در اصل برشی از تاریخ اجتماعی ایران است که نویسنده، با گشت و گذار در واقعیت های اجتماعی روزانه، خواننده را پابه پای راوی که پزشکی است جوان و سرخورده از یک شکست عشقی، و دلگیر از نقشی که مدرنیته‌ی نارس بر او تحمیل کرده، همه‌ی خوشی‌ها، لذت‌های‌ زندگی شهری و آسایش روزگار مدرن را کنار گذاشته و می خواهد که با تفکر و جستجو در درون خود، آرامش ذهن‌ خویش را در تبعیدی خودخواسته بازیابد.

خواندن این کتاب را به همه طرفداران رمان های ایرانی و غلامحسین ساعدی پیشنهاد می کنیم.

تعداد بازدید: 346 بار

Gholam%20Hossein%20Saedi%20 %D8%BA%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%20%D8%B3%D8%A7%D8%B9%D8%AF%DB%8C 2

عنوان کتاب: تاتار خندان

نویسنده: غلامحسین ساعدی

تعداد صفحات کتاب: 376 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 8 مگابایت

نوع فایل: PDF (RAR)

منبع: شهرکتاب

نوشته‌های مشابه

هر دو قصه، دغدغه های سیاسی و اجتماعی ساعدی را به خوبی ارائه می کنند و در وصف خفقان سیاسی، جهل جامعه و فهم اشتباه دموکراسی، عالی ظاهر شده اند. دوره ای را نمی توان در تاریخ پیدا کرد که در آن...
بروزرسانی: 1 سال قبل
تعداد بازدید: 255
یک شخصیت سیاسی بزرگ مرده است و سه مرد برای جانشینی او با یکدیگر بحث می کنند و همگی خود را برتر می دانند . جنگ و دعوا بین سه مرد رخ می دهد و در انتها هیچ کدامشان جانشین نشده و شخص دیگری...
بروزرسانی: 1 سال قبل
تعداد بازدید: 208

2 پاسخ

  1. خیلی خلی ممنون و خسته نباشید
    به جرات میتونم بگم از دلایل مهم کتاب خوندن من هستین.تو محیط کاری که وقت های کوتاه و جسته گریخته سهم کتاب خوندن ما هستش هیچی مثل کتاب های PDF شما به درد آدم نمیخوره

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *