دانلود کتاب تمدن و ملالت های آن
کتاب تمدن و ملالت های آن مانند سایر آثار زیگموند فروید با استقبال زیادی در ایران مواجه شده است. مترجمان مختلفی این کتاب را به فارسی برگرداندهاند و ناشران مختلف در زمانهای متفاوت آن را روانهی بازار کتاب ایران کرده اند.
یکی از ترجمه های این اثر بانام « ناخوشایندیهای فرهنگ (تمدن و ناخرسندیهای آن)» با ترجمهی امید مهرگان سال 89 منتشرشده است. انتشارات گام نو این ترجمه را روانهی بازار کتاب ایران کرده است. ترجمهی دیگر این اثر را خسرو همایونپور انجام داده و شرکت چاپ و نشر بینالملل آن را چاپ کرده است. این ترجمه سال 92 به بازار کتاب ایران آمد. بنفشه جعفر نیز این کتاب را با عنوان «تمدن و ناکامیهایش» برای نشر روزگار نو ترجمه کرده است.
همچنین این کتاب با عنوان «ملالتهای تمدن» با ترجمهی محمود بهفروزی نیز در بازار کتاب ایران موجود است. انتشار این ترجمه را نشر مصدق انجام داده است. ترجمهی شاهرخ علیمرادیان از این کتاب با نام «ناخوشیهای تمدن» را نیز انتشارات هاشمی چاپ کرده است. محمد مبشری این کتاب را سال 83 از آلمانی به فارسی برگرداند و نشر ماهی آن را منتشر کرد. این ترجمه از تمدن و ملالتهای آن تاکنون چندین بار تجدید چاپشده است.
مروری بر کتاب
« تمدن و ملالتهای آن » یکی از مهم ترین آثار زیگموند فروید، عصبشناس و روانکاو شهیر اتریشی است. فروید این کتاب را در سال ۱۹۲۹ نوشت و آن را در ۱۹۳۰ منتشر کرد. او در این اثر با رویکردی روانشناسانه شکل گیری و تکامل تمدن و فرهنگ را بررسی کرده است.
از نظر او چالش میان اقتضاعات فردی و اجتماعی خاستگاه ملالتهای تمدنی است و موضوع اصلی کتاب هم همین است. او تضادی آشتیناپذیر میان دو گرایش روان بشر که از یکی به سایق عشق و از دیگری به سایق تخریب تعبیر میکند، میبیند. دو گرایشی که تاریخ بشر تاکنون نتوانسته برای از میان برداشتن تضاد بین آنها راه حلی بیابد. این کتاب ۸ فصل دارد و مترجم نیز پیشگفتاری به آن اضافه نموده است. فروید در این کتاب کوچک، مسائلی مانند جاودانگی، فنا، سعادت، روابط انسانی و اجتماعی، عشق و پرخاش را که در کنترل فرهنگ و تمدن درآمدهاند، بررسی روان کاوانه کرده است.
بخش های قابل تاملی از کتاب
- آدمی اگر از بدبختی نجات پیدا کند و رنج را پشت سر بگذارد، خود را سعادت مند می داند و به طور کلی احتراز از رنج بر لذت جویی غالب می شود. وسوسه انگیزترین شیوه ی گذراندن زندگی ارضای بی حد و مرز همه ی نیازهاست.اما معنای آن این است که آدمی لذت را برتر از احتیاط بداند و در این صورت باید پس از چندی تاوان لذت را بدهد.
- آیا این فرض مجاز است که چیزی که در آغاز وجود داشته است (ایگوی رشد نیافته ی کودک) در کنار چیزی که بعدا از آن برآمده است (ایگوی رشد یافته و متمایز شده از جهان خارج) به حیات خود ادامه دهد؟ بی تردید چنین فرضی مجاز است. چنین رخدادی نه در حیطه ی روان شگفت آور است و نه در زمینه های دیگر. در حیات روانی هر آنچه ساخته شده است ممکن نیست زایل شود، یعنی همه چیز به نحوی حفظ می شود و ممکن است در شرایط مناسب، مثلا بر اثر واپسروی به گذشته ی دور، بار دیگر نمایان شود.
- «من» ما در ذهنمان، مستقل و یکپارچه و متمایز از همه ی چیزهای دیگر است. «من» ما دست کم به ظاهر در برابر جهان بیرون مرزهای دقیقی دارد. فقط در یک حالت، طور دیگری است، حالتی غیرعادی که با این حال نمی شود آن را بیمارگونه نامید.در اوج عاشقی مرز میان «من» و معشوق در معرض محو شدن است.در آسیب شناسی با حالات فراوانی آشناییم که در آن ها مرزبندی میان «من» و جهان پیرامون نامعین می شود یا این مرزها در جای نادرست کشیده می شود. بنابراین حتی احساس «من» انسان در معرض اختلال است و مرزهای آن پایدار نیستند.
بریده هایی از کتاب
- احساس تقصیر مهمترین مسئلهٔ رشد تمدن است و روشن کنم بهایی که برای پیشرفت تمدن میپردازیم محرومیت از سعادت بر اثر افزایش احساس تقصیر است.
- وقتی به بیماران میگوییم به «احساس تقصیر» شان واقف نیستند باور نمیکنند. برای اینکه حرف ما را تا اندازهای درک کنند، با آنان از نیاز ناآگاهانه به کیفر که نشانگر احساس تقصیر است سخن میگوییم.
- ضمن پژوهش و درمان رواننژندیها به اینجا میرسیم که فرامن فرد را به دو علت سرزنش میکنیم: یکی به آن علت که با سختگیری فرمانها و ممانعتهایش به سعادت «من» اعتنای چندانی نمیکند، به این معنا که مقاومتهای «من» در برابر این فرمانها و قدرت غریزی نهاد و مشکلات جهان واقعی پیرامون فرد را به قدر کافی به حساب نمیآورد.
- «آن کس که علم و هنر دارد، دین نیز دارد؛ آن کس که از آن دو بیبهره است، بادا که دین داشته باشد!»
تعداد بازدید: 5,260 بار
عنوان کتاب: تمدن و ملالت های آن
نویسنده: زیگموند فروید
مترجم: محمد مبشری
تعداد صفحات کتاب: 124 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 6.76 مگابایت
نوع فایل: PDF
منبع: شهر کتاب
یک پاسخ
مشکل رشد تمدن را بهمنزلهى یک مشکل عمومى رشد برداشت کردهایم که از فعالیت لیبیدو مبنى بر بىرغبتى به رهاکردن وضع قدیم و ورود به وضع جدید ناشى مىشود. اگر بگوییم تضاد بین تمدن و عشق جنسى ناشى از این است که عشق جنسى رابطهاى دونفرى است که فرد سوم در این میان اضافى یا مزاحم است، حال آنکه تمدن بر پایهى رابطه بین عدهى بیشترى استوار است، تقریبا همان حرف را زدهایم.