زبان و جایگاه زن

آخرین ویرایش: 2 سال قبل
زبان و جایگاه زن (nbookcity.com)

دانلود کتاب زبان و جایگاه زن

کتاب زبان و جایگاه زن اولین بار در سال ۱۹۷۵ به چاپ رسید. زمانی که با دنیای امروز تفاوت‌های زیادی داشت. زمانی که زمان انقلاب‌ها بود. انقلاب در زبان‌شناسی و در تاریخ زنان…

می‌توان از هزار و یک منظر به جایگاه زن در جامعه نگریست و از هر کدام چیزی برداشت کرد. در این کتاب، سعی نویسنده بر آن بوده تا بفهمد از طریق کاربرد زبان در فرهنگ دربارۀ نحوۀ نگاه زنان به خودشان و پیش‌فرض‌های عموم مردم دربارۀ طبیعت و نقش زنان چه چیزی می‌توان آموخت؛ یعنی از طریق زبانی که زنان به کار می‌گیرند و زبانی که دربارۀ زنان به کار می‌رود.

زبان بیش از سایر شکل‌های رفتار انسانی قابلیت آن را دارد که با دقت روی کاغذ بازتولید و بی هیچ ایهامی تحلیل شود؛ اگر به کسی گفته شود رفتاری جنسیت‌زده از او سر زده است، در بسیاری از مواقع دانسته نمی‌شود چگونه باید رفتار او دقیقاً توصیف شود و در نتیجه نمی‌توان به بحثی معنادار دربارۀ درستی آن گفته پرداخت؛ چراکه شواهد پیش از بررسی از میان می‌روند. اما اگر به کسی گفته شود: «تو گفتی ….. و این حرفت یک جور توهین است»، مشروط به اینکه او بپذیرد چنین حرفی زده است، شواهد در دسترس بوده و قابل تحلیل موشکافانه خواهند بود.

خلاصه کتاب

علاقه مندان به کتاب‌های حوزه زبان‌شناسی و مطالعات زنان مخاطبان اصلی کتاب زبان و جایگاه زن هستند. زبان از ما استفاده می‌کند به همان اندازه که ما از زبان استفاده می‌کنیم. اگر واقعاً راست باشد که برداشت ما از جهان به نحوۀ بیان افکارمان رنگ‌وبو می‌دهد، پس می‌توان از رفتار زبانی‌مان به منزلۀ شاخصی برای پی‌بردن به برداشت‌های پنهانی‌مان از امور بهره بگیریم؛ زیرا در بسیاری از موراد می‌توان کنش‌های آشکار یا ادارکات‌مان را مطابق با امیال‌مان تفسیر کرد و هرگونه که صلاح می‌دانیم، در آنها دست برد.

اما داده‌های زبانی با وضوح و قطعیت کامل، روی سفیدی کاغذ و سیاهی جوهر یا روی نوار وجود دارند؛ پس گرچه در شرایط ایده‌آل مطلوب آن است که برای پدیده‌های جامعه‌شناختی انواع دیگری از شواهد را در طول شواهد زبانی یا در عرض آنها در دست داشته باشیم، لااقل در بعضی از موارد، شواهد زبانی یگانه چیزهایی هستند که با قطعیت می‌توان بدان‌ها دست یافت.

بنابراین کتاب زبان و جایگاه زن تلاشی است برای ارائۀ شواعد خطایابانۀ برگرفته از کاربرد زبان در مورد نوعی بی‌عدالتی که در جامعۀ کنونی وجود داشته است: بی‌عدالتی در مورد نقش‌های مردان و زنان. نویسنده به دنبال پی بردن به این نکته است که کاربرد زبان دربارۀ ماهیت و میزان هر نوع بی‌عدالتی چه می‌تواند بگوید و در نهایت سعی کرده به این سؤال بپردازد که آیا برای رفع این مشکل، از جنبۀ زبان‌شناسانه‌اش می‌توان کاری کرد: آیا با تغییر نابرابری‌های زبانی می‌توان بی‌عدالتی اجتماعی را اصلاح کرد؟

نویسنده معتقد است این نکته روشن خواهد شد که زنان تبعیض زبانی را از دو جهت تجربه می‌کنند: از جهت آموزش کاربرد زبان به زنان و از جهت برخورد با آنها در کاربرد عمومی زبان. هر دو جهت معمولاً نقش زنان را سرحد نقش‌های فرعی خاصی تنزل می‌دهند؛ در نقش ابژۀ جنسی یا سرویس‌دهنده و بنابراین بعضی از عناصر واژگانی وقتی در مورد مردان به کار می‌روند، یک معنا می‌دهند و وقتی در مورد زنان به کار می‌روند معنایی دیگر؛ تفاوتی که پیش‌بینی آن فقط با استناد به نقش‌های متفاوتی که این دو جنسیت در جامعه ایفا می‌کنند، ممکن است. رابین تالمک لیکاف در زبان و جایگاه زن سه هدف را دنبال می‌کند:

  1. نشان دادن اینکه دست‌کم یک موجود برون‌زبانی (جنسیت) نیازمند بازنمایی زبان‌شناختی است.
  2. نشان دادن اینکه جنسیت، حتی در زبان‌هایی مثل انگلیسی که در آنها وجودش (شاید) کمتر از زبان‌های «نامتعارف» به چشم می‌آید، مستلزم بازنمایی زبان‌شناختی است (این دو دغدغه‌های نویسنده در مقام زبان‌شناس بودند).
  3. به‌کارگیری مغایرت‌های زبانی میان زنان و مردان در نقشِ خطایابِ بی‌عدالتی‌های اجتماعی و روانی در میان دو جنس

بخشی از متن کتاب

من فکر می کنم قبل از عمومی کردن طرح های خیال پردازانه تر به منظور اصلاح بی عدالتی های موجود در زبان انگلیسی بهتر است با زبان شناسان مشورت کنیم. بسیاری از اینها بر کژفهمی استوارند و به حق در معرض استهزا قرار میگیرند اما این استهزا به حوزه های دیگری هم کشیده می شود که به هیچ وجه مسخره نیستند ولی چوب شباهت با این قبیل طرحها را می خورند. برای مثال اخیراً پیشنهادهایی جدی مطرح شده مبنی بر اینکه زنان چندان تأثیری در امور جهان نداشته اند زیرا اسم این امور را (تاریخ) گذاشته اند. به قول آنها در صورتی که به جای history داستان (اوذ بگوییم her-story) داستان اوث)، شاید بتوانیم این مشکل را حل کنیم.

لازم نیست برای در هم کوبیدن این پیشنهاد وقت بگذاریم اما آن قدر رواج پیدا کرده که باید هر چه زودتر جلویش را بگیریم اولاً حداقل مشکل این استدلال خلط میان علت و معلول است به ندرت پیش می آید رفتاری خاص صرفاً به این دلیل که فلان اسم را دارد پدید آمده ،باشد بلکه ،برعکس، روی رفتاری که پیشتر مشاهده اش کرده ایم اسم میگذاریم مثلاً اسم مورچه خوار را به یک گونه جانوری داده ایم چون دیده ایم مورچه می خورد؛ این طور نیست که تصادفاً اسم مورچه خوار را روی آن گذاشته باشیم و تازه پس از آن این گونه جانوری در واکنش به فرد اسم گذار بنا به مورچه خواری گذاشته باشد در حالی که قبلاً مورچه نمی خورده است.

اما گذشته از این حرفها این استدلال مغالطه آمیز است کلمه history از دو کلمه انگلیسی story + his اخذ نشده، بلکه از کلمه یونانی هیستوریا از ریشه «دانستن» آمده است. یونانیها، وقتی این کلمه را جعل کردند، فکر نمی کردند به مردان در مقابل زنان مربوط باشد؛ پس اینکه فقط مردان در تاریخ نقش داشته اند یا زمینه سازی برای اینکه فقط مردان در تاریخ نقش داشته باشند بعید است دلیل نامگذاری آن به history بوده باشد در بسیاری از زبانها معادل کلمه انگلیسی history ظاهر و خاستگاه مشابهی دارد، اما در هیچ کدام از آنها این کلمه ربطی به ضمیر مذکر ندارد مقایسه کنید با histoire در فرانسوی اما در کل تاریخ جهان برای کاربران همه زبانها یکی است.

چنین تفکری علاوه بر اینکه مضحک است کاملاً مغالطه آمیز است و ارزشش را ندارد که با این تفصیل درباره اش بحث کنم. یگانه دلیل اینکه از آن در اینجا بحث کردم این بود که چنین اموری طوری توجه مردم را جلب کرده اند که امکان فکر کردن به مشکلات جدی تر را از آنها گرفته اند. از این هم جدیدتر، به پیشنهادی برای تغییر اسم hurricane (توفند به himicane برخوردم، زیرا پیشنهاددهندگان فکر میکنند نامگذاری اول تصویر بدی از زنان ارائه می دهد اگر چنین مطالبی چاپ و در رسانه های پرمخاطب ارائه شوند که بسیاری وقتها هم چنین اتفاقی می افتد اقناع مردان به اینکه زنان واقعاً موجوداتی عاقل اند به مراتب دشوارتر خواهد شد.

نقد کتاب زبان و جایگاه زن

انتشار کتاب زبان و جایگاه زن را سرآغاز پژوهش‌های فمینیستی دربارۀ رابطۀ میان زبان و جنسیت می‌دانند؛ این کتاب واکنش چشمگیری در میان محققان زبان، فمینیست‌ها و عموم خوانندگان برانگیخت. لیکاف با نشان دادن نقش بنیادی زبان در نابرابری جنسیتی به دو حوزۀ نابرابری اشاره می‌کند: زبانی که دربارۀ زنان به کار می‌رود و زبانی که خود زنان به کار می‌برند.

این دیدگاه لیکاف که «زبان زنان» بیانگر بی‌قدرتی است، بحث‌هایی را دامن زده که تا امروز هم ادامه دارد. این کتاب متن کامل نسخۀ اصلی کتاب را به همراه مقدمۀ نویسنده و پی‌نوشت‌های او برای چاپ جدید آن در سال 2003 دربر دارد. او در این پی‌نوشت‌ها بعد از حدود سی سال، نظریاتش را دربارۀ بخش‌هایی از کتاب جرح و تعدیل کرده است.

در بخش اول کتاب زبان و جایگاه زن به تفصیل دربارۀ کاربردهای زبانی‌ای صحبت شده که مشخصۀ «زبان» مرسوم «زنان‌»اند؛ همچنین دربارۀ این موضوع صحبت شده که نحوه‌های حرف‌زدن ما دربارۀ زنان با نحوه‌های حرف‌زدنمان دربارۀ مردان تفاوت دارند. نویسنده کوشیده شواهدی به دست دهد مبنی بر اینکه ظاهراً مغایرت‌هایی میان این دو حرف زدن به چشم می‌خورند که به خودانگارۀ زنان و به انگاره‌ای که مردم عموماً دربارۀ شخصیت و توانایی‌های زنان دارند، آسیب می‌زنند.

در بخش دوم به این نکته پرداخته شده که چرا زنان باید مؤدب‌تر از مردان باشند و چرا تصور می‌شود مردان باید در حضور زنان مؤدب‌تر باشند؟ یک پرسش دیگر هم اینجا آن است که اگر همان‌طور که بسیاری وقت‌ها گفته می‌شود ادب در جوامع پدید آمده تا تنش در روابط شخصی به حداقل برسد، چرا این شکل‌های ادب که مخصوص زنان هستند، به فمینیست‌ها برمی‌خورد و چرا به نظر آنها، اگر قرار است به برابری حقیقی میان دو جنس دست یابیم، باید این شکل‌های ادب را از میان ببریم؟

خواندن کتاب زبان و جایگاه زن را به همه بانوان عزیز و علاقه مندان به کتابهای زبان شناسی پیشنهاد می کنیم.

کتاب های پیشنهادی

تعداد بازدید: 276 بار

Robin%20Tolmach%20Lakoff%20 %D8%B1%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D9%86%20%D8%AA%D8%A7%D9%84%D9%85%DA%A9%20%D9%84%DB%8C%DA%A9%D8%A7%D9%81

عنوان کتاب: زبان و جایگاه زن

نویسنده: رابین تالمک لیکاف

مترجمان: یاسر پوراسماعیل و مریم خدادادی

تعداد صفحات کتاب: 164 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 16.92 مگابایت

نوع فایل: PDF (ZIP)

منبع: شهرکتاب

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه

نوشته‌های مشابه

وقتی در بهار بر اثر آب شدن برف‌ها سطح رود بالا می‌آید سراسر جاده را طوری آب فرا می‌گیرد که ارتباط بین پیربازار و رشت برای چند هفته به کلی قطع می‌شود. حال آنکه حل این مشکل بسیار آسان...
بروزرسانی: 7 ماه قبل
تعداد بازدید: 133
سه تفنگدار رمانی است که توسط الکساندر دوما رمان نویس و نمایشنامه نویس مطرح فرانسوی نوشته شده است. داستان آن که در قرن هفدهم می گذرد ، ماجراهای مرد جوانی به نام دارتانیان را پس از ترک خانه برای سفر به پاریس ، برای پیوستن به تفنگداران ، بازگو می کند...
بروزرسانی: 1 سال قبل
تعداد بازدید: 11731

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *