دانلود کتاب جبه خانه
در ادبیات معاصر ما چند نویسنده هستند که آثارشان می تواند در پهنه ی ادبیات جهان جلوه داشته باشد. هوشنگ گلشیری یکی از این انگشت شمار نویسندگان معاصر ایرانی ست. اگرچه جلوه ی بارز آثار گلشیری، زبان اوست و این زیبایی هرگز نمی تواند به عینه به دیگری منتقل شود، اما این ویژگی منحصر به فرد آثار گلشیری نیست. در سفیدی میان سطور آثار گلشیری همیشه حرف هایی برای خواندن هست، نشانه هایی برای اندیشیدن و به فکر فرو رفتن. وقایع، صحنه ها و شخصیت های گلشیری حتی در آثار کمتر خوبش، معلول و نچسب نیستند. با درک من از داستان نویسی نوین جهان، گلشیری قصه گویی تواناست. در میان آثار او اثر بد وجود ندارد.
جبه خانه در قدیم به اسلحه خانه گفته می شده است و در اصفهان به خانه هایی گفته می شده که پر از عتیقه جات است. این کتاب ۴ داستان دارد که جبه خانه بهترین داستان این مجموعه است و نام کتاب از این داستان برگرفته شده است.
چکیده کتاب
در غروب يکی از روزها [ی تابستان] زنی نشسته در صندلیِ عقب ماشين بزرگ و سياه رنگی، پسر جوانی را که بعداً میفهميم دانشجوی پزشکی است و در پياده رو مشغول مطالعه جزوات درسی است، دعوت به سوار شدن میکند. پسر مردد میماند، به ياد نصيحتهای پدرش میافتد. زن اصرار میکند و سرانجام موفق میشود او را به خانه مجللش بکشاند. کمی بعد، جانی، شوهر انگليسی تبار زن که باهم در آفريقای جنوبی آشنا شدهاند، نيمه مـ ـست و نيمه عريان نزد آنها میآيد. زن با جانی همان طور رفتار میکند که با سگها و رانندهاش رحيم، که ظاهراً کر و لال است و با زنش فاطمه که خدمتکار خانه است در آن جا زندگی می کنند.
در اين بين جانی دچار غش و تنگی نفس میشود. پسر با اين که «میداند آنجا کاری» ندارد، اما «چيزی مثل وظيفه که تاکنون حرفش را از استادش شنيده بود، تکانش» میدهد، پس به خلاف ميل زن، از راه تنفس مصنوعی حالِ جانی را جا میآورد. جانی که برای شنا کردن به استخر رفته است، پسر را نیز دعوت به شنا کردن می کند. پسر بار ديگر شاهد بگومگوی تازهای ميان زن و شوهر، به علت بچهدار نشدنشان است. اين بار جانی باحرفهای خود زن را آزار میدهد، تا جايی که هربار به لبه استخر میرسد، زن با شلاقی که سگها را ادب میکند، او را میزند. ناگهان پسر متوجّه میشودکه «جانی نمیتواند حتی خودش را به کناره استخر برساند» پس بیاختيار در آب میپَرد و او را نجات میدهد. سر ميز شام زن از گذشتههايش حرف میزند، پسر کابـ ـوس مبهمی را بهياد میآورد. جانی با «داغهای شلاق روی پشتش» سر ميز شام حاضر میشود، اما زن اجازه نشستن به او نمیدهد و از فاطمه میخواهد تا شام جانی را به اتاقش ببرد.
لحظاتی بعد، صدای کمکخواهی فاطمه از اتاق جانی بلند میشود. پسر میدانست که «اين جا هيچکاره» است، اما «انگار هر چيز به گرد او میگشت.» پس به اتاق جانی میرود و پس از درگيری با او فاطمه را نجات میدهد. زن، پسر را با خود بهاتاق خوابش که از اشياء عتيقه پُراست، میبَرَد. به پسر دستور میدهد در اتاق را چفت کند. خود مقابل آينه مینشيند و صورتش را شبيه «صورت های سياه قلم قاجاری» میآرايد. ناگهان جانی به شدت درِِ اتاق را میکوبد و هر دوی آن ها را به مرگ تهديد میکند. زن با اشاره دست و انگشتان و چشم و ابرو به پسر میفهماند که جانی مسلح است و او بايد فرار کند. پسر از پنجره فرار میکند و از دور صدای خنده و شوخیِ و گفتگویِ گرم زن و شوهر را میشنود.
بخشی از متن کتاب
خوب، چه می شود گفت؟ اینجا دیگر حق با حسن آقاست. آدم طوطی می خرد که باش درد دل کند، باش حرف بزند، و صبح و ظهر و شب سرش بشود، نه که میان بی بی، یا حسین آقا و حسن آقا یا سید محسن رضوی تفاوت قائل نشود، حالا اگر بهترین طوطی دنیا هم نباشد، نباشد… (اگر داستان رو بخوانید این چند خط کلی حرف برای شما داره)
نقد و بررسی کتاب جبه خانه
هوشنگ گلشیری در سال 1316 در اصفهان بدنیا آمد . او با ایجاد سبک جدید در نویسندگی یکی از موثرترین نویسندگان پیشگام در ادبیات داستانی این سرزمین بود او با نوشتن رمان شازده احتجاب به اوج شهرت خود رسید و یکی از شاهکارهای ادبیات ایران نوشته شد . گلشیری سرانجام در سال 1379 در تهران فوت کرد. کتاب جبه خانه یکی از آثار ارزشمند این نویسنده بزرگ است که خواندنش را به تمام طرفدارانش توصیه می کنیم.
شاید به این کتاب ها نیز علاقمند باشید:
تعداد بازدید: 818 بار
عنوان کتاب: جبه خانه
نویسنده: هوشنگ گلشیری
تعداد صفحات کتاب: 114 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 2 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب