دانلود کتاب خون آشام های آشنا
کتاب خون آشام های آشنا روایت کسانی است که هیچ وقت باور نمیکنید به شما آسیب بزنند اما زندگیتان را نابود میکنند.
کتاب حاضر به معرفی پنج تیپ شخصیتی آسیب رسان و احساسی به نام های خون آشام های جامعه گریز، نقش باز، خودشیفته، وسواسی و بدگمان و راه های رهایی از آن ها می پردازد. این افراد که دچار اختلالات شخصیتی هستند در ابتدا بی نقص و عالی به نظر می رسند اما کم کم انرژی عاطفی شما را می خشکانند و با دروغ های پیاپی و تضعیف روحیه تان افسار شما را به دست می گیرند. تنها راه فرار از دست این خون آشام های بی رحم آشنایی با شخصیت و نوع عملکرد آن ها است.
براى اینکه از نظر روانى فرد سالمى باشیم، باید باور داشته باشیم کارهایى که مىکنیم روى اتفاقاتى که براى ما مىافتند تأثیر مىگذارند. حتى اگر درک درستى از مفهوم کنترل نداشته باشیم، باز هم باور این مسئله به ما کمک مىکند تا کارهاى مفیدترى در زندگى انجام دهیم. این وضعیت خیلى بهتر از این است که فکر کنیم کارى که انجام مىدهیم هیچ تأثیرى بر زندگىمان ندارد. با گذشت زمان و با تفکر و تأمل بیشتر، انتخابهاى ما بهتر مىشوند و حتى بیشتر از قبل احساس مىکنیم که بر سرنوشتمان کنترل داریم. مزیت اصلى بزرگ شدن همین است!
خلاصه کتاب
به عقیده نویسنده، خون آشام های آشنا در نگاه اول بهتر از مردم عادی به نظر میرسند. آنها مثل کنت دراکولای رومانیایی باهوش، خوشذوق و جذاب هستند. شما از آنها خوشتان میآید، به آنها اعتماد میکنید و بیشتر از آنچه از دیگران انتظار دارید، از آنها توقع دارید. اما هر چه انتظار بیشتری پیدا میکنید، چیز کمتری نصیبتان میشود و دست آخر هم در دام آنها میافتید. شما آنها را به درون خانههایتان دعوت میکنید و اصلا هم نمیفهمید که چه اشتباهی مرتکب شدهاید. تازه وقتی به حقیقت وجودی آنها پی میبرید که در دل تاریکی ناپدید شدهاند و شما را با پیکری خشکیده، جای گزیدگی در گردن، کیفی خالی و شاید دلی شکسته رها کردهاند.
حتی آن موقع هم با حیرت از خودتان میپرسید: «نمیدونم تقصیر اونهاس یا تقصیر خودم؟» تقصیر آنهاست؛ همان خونآشامهای احساس. این کتاب به شما کمک میکند آنها بشناسید و جلوی رفتارشان را بگیرید. آلبرت جی برنستاین در اثر روانشناسی پیش رو، با زبان تمثیل آدم های نسبتا سمی اطرافمان را توصیف می کند. آدم های سمی، حتی همین حالا که داریم با هم صحبت میکنیم، آهسته و بیسر و صدا در تعقیب شما هستند. آنها همهجا هستند؛ در خیابانهای روشن از نور خورشید، در زیر نور چراغهای مهتابی دفتر کارتان و حتی در روشنایی گرم خانهتان. آنها آن بیرون هستند و ظاهرشان با آدمهای معمولی تفاوتی ندارد.
اما همین که نیازهای درونیشان سربرآورد، آنها را تبدیل به درندگانی وحشی میکند. این خون آشام های آشنا خون شما را نمیمکند، بلکه انرژی عاطفی شما را میخشکانند. آیا آنها را میشناسید؟ قدرت اهریمنی آنها را در زندگیتان تجربه کردهاید؟ آیا تا به حال به آدمهایی برخورد کردهاید که در نگاه اول عالی و بینقص به نظر رسیدهاند، ولی بعدا معلوم شده آشغالی تمام عیار بودهاند؟ آیا تا به حال چشمهایتان با تلألؤهای درخشان آدمهایی کور شده است که مانند تابلوی نئون ارزان قیمتی روشن و خاموش میشدهاند؟ قول و قرارهایی را در نجواهای شبانه شنیدهاید که هنوز سپیده سر نزده فراموش شدهاند؟ آیا تا به حال وجودتان خشک شده است؟
بخشی از متن کتاب
برای لحظه ای جیم به خودش امیدواری می دهد که شاید آلیسون بالاخره فهمیده که بیماریهای مدام و بی وقفه او چقدر برای کل بخش سخت و مشکل آفرین بوده است. آلیسون همین طور که دارد دستمال کاغذی مصرف شده ای را از جیب ژاکتش در می آورد، می گوید: «دکتر امروز زنگ زد. اون گفت من باید به عمل جراحی مقدماتی انجام بدم. دکتر فکر میکنه که قضیه… قضیه جدییه.» احتمال خیلی زیادی وجود دارد که جراحی آلیسون هیچ مشکل خاصی را نشان ندهد. بیماری جسمی آلیسون (حداقل قسمتی از آن نشانه ای است از وجود غرایز خصمانه ناشناخته ای که در ذهنش وجود دارد.
یک خون آشام جامعه گریز ممکن است به شما بگوید که کارتان را به عهده می گیرد، ولی بعد آن را با بی اعتنایی رها کند. یک خون آشام خوش قلب میگوید عاشق کار است، ولی بعدا نمایشی اجرا می کند مبنی بر اینکه آن قدر مریض است که نمی تواند آن کار را انجام دهد. بیماریهای جسمی خون آشامهای خوش قلب علاوه بر اینکه یک مسئله پزشکی است، یک جور بیان احساسات هم هست. این بیماریها در واقع استعاره ای هستند از چیزی که خون آشامهای نقش باز در مورد خودشان و دنیایشان احساس می کنند.
این خون آشامها در درون احساس سردرگمی و فشار می کنند و طبیعی است که بیماریهای جسمی شان هم در نظرشان گیج کننده و طاقت فرسا بیاید، همین طور در نظر کسانی که می خواهند آنها را معالجه کنند. از این مصیبت بارتر این است که کسی مجبور باشد با این خون آشامهای بیمار زندگی و کار کند. خون آشام های نقش باز از مرض هایی خوششان می آید که به ظاهر دلیل مشخصی ندارند؛ مثلا آلرژیهای شدید، اختلالات گوارشی، کاهش قند خون و امثال اینها.
نقد کتاب خون آشام های آشنا
خون آشام های آشنا در ابتدا بیعیب و عادی به نظر میرسند، اما کم کم یه دلیل داشتن اختلالات شخصیتی که دارند انرژی عاطفیتان را از بین میبرند. در حقیقت آنها با نفوذ کلام، دروغهای پی در پی و تضعیف روحیهتان روی شما تاثیر میگذارند. شما را مجذوب خود میکنند و در نهایت با بهرهگیری از این نیروی جاذبه به منافع خود میرسند. بنابراین تنها راه فرار از دست این خون آشامهای سنگ دل، شناخت شخصیت و نوع عملکرد آنها خواهد بود.
این کتاب ضمن شرح خصوصیات بلوغ و سلامت روانی، از ویژگیهای افرادی میگوید که با پا گذاشتن در زندگی شما افکار و ذهنتان را به هم ریخته و متشنج میکنند. آلبرت جی برنستاین در این کتاب از این افراد با عنوان خون آشام یاد میکند.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 460 بار
عنوان کتاب: خون آشام های آشنا
چگونه از چنگال آدم های بی رحمی فرار کنیم که روزگارمان را سیاه می کنند!
نویسنده: آلبرت جی برنستاین
مترجم: فرخ بافنده
تعداد صفحات کتاب: 413 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 39.25 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب