دانلود کتاب زن ستمدیده
کتاب زن ستمدیده همانگونه که از اسمش پیداست؛ حاوی روایاتی واقعی از زندگی دختران و زنانی ست که صرفا بخاطر زن بودن مورد شکنجه قرار گرفته اند!
این زنان اگرچه به ظاهر قربانی حوادث خانوادگی گشتهاند، در واقع قربانی «قتلهای ناموسی» شدهاند. جنایاتی که معمولا از ترس اقدامات تلافیجویانه، کسی درمورد آنها سخنی نمیگوید. بااینحال همه در جریان آن هستند. تمام روستا در جریان است. همسایهها شنیدهاند و همهچیز را فهمیدهاند. در خفا شکوه و گریه میکنند، اما کاملا هم سکوت نمیکنند و بیکار نمینشینند.
بعضی از این زنها توانسته بودند توسط برادر یکی از زنهای دیگر، خود را به بیمارستان برسانند. در آنجا و جلوی بیمارستان، بیماران و مادران را مییابند، باهم حرف میزنند، حرفهایی که کسی هرگز آنها را نخواهد فهمید. حرف میزنند چراکه هنوز کلمات وجود دارند، حرف میزنند تا قربانیان این حوادث، مرده یا زنده، فراموش نشوند و حرف میزنند تا درد و رنجشان معنی پیدا کند…
خلاصه کتاب
بنابر اعلام سازمان ملل متحد، هرساله دستکم پنج هزار زن، به اتهام مسائل ناموسی به قتل میرسند. مارینا کارر دانکوس در کتاب زن ستمدیده بخشی از زندگی یکی از زنانی را که در جوامع بسته و سنتی در قرن بیست و یکم همچنان قربانی خشونتها و فجایع خانگی و ناموسی میشوند، به تصویر میکشد.
موضوع قتلهای ناموسی به سنتی مربوط میشود که به طور خاص در جوامع پدرسالار کشورهای خاورمیانه و در بعضی از مناطق آمریکای لاتین گسترش پیدا کرده است. بروز اولیه اینگونه اعمال، از پیش در جامعه عرب قبل از اسلام دیده شده است. این عمل در تمامی جوامع اجتماعی-فرهنگی انجام میگرفت. قانون در این زمینه پاسخگو نبوده و هیچ حکم مذهبی در این مورد وجود نداشته است تا با عاملان این قتلها به مبارزه بپردازد.
هرچند با تأکید میتوان گفت که تمام قتلهای صورتگرفته به بکارت و دوشیزگی دختر مربوط بوده است یا دیده شدن دختر با یک پسر، پوشیدن لباسهای نهچندان پوشیده، برگشتن دیرهنگام به خانه و… میتواند شک و گمان نزدیکان را برانگیخته کند و آنها را بهسمت قتلهای ناموسی بکشاند. در واقع آنها فکر میکنند که شرافت خانواده به پاکی و عفت دختر بستگی دارد و اگر این شرافت لکهدار شد یا به لکهدار شدنش شک کردند، باید آبروی خانواده را با خون کسی که متهم به این لکهدار شدن است، بشویند.
پدر، برادر، پسرعمو یا فرد دیگری که توسط خانواده انتخاب میشود، مسئول انتقام گرفتن از شرافت خانوادگی میشود و هر عمل بهظاهر کوچک هم با خطر مجازاتی هرچند کوچک همراه است. دانکوس در کتاب زن ستمدیده داستان فاطمه را بازگو میکند. او به همراه فرزندان، شوهر و خانواده شوهرش در کردستان عراق زندگی میکند. روزی او را که به شدت سوخته است به بیمارستان منتقل میکنند. به نظر میرسد که فاطمه تصادفا در یک حادثه دچار آتشسوزی شده است.
اما آیا این تمام واقعیت است و همهچیز را میتوان در قالب “تصادفی نامیدن” فراموش کرد؟ به راستی چه بر سر این زن آمده است که او ناچار به تحمل این همه رنج و درد و عذاب است؟ هنگامی که فاطمه دوران نقاهت خود را میگذارند مدام به این فکر میکند که چرا چنین بلایی بر سرش آوردهاند؟ اگر او نباشد چه کسی از فرزندانش در برابر ستمهای خانوادگی مراقبت میکند؟ آیا دخترانش جز او تکیه گاهی خواهند داشت؟
بخشی از متن کتاب
نوبت دست بعدی رسید. همه چیز در سکوت انجام می شد. اما سکوتی که پشت آن پر بود از فکر و خیال. فاطمه در این فکر بود که آیا دستهایش روزی خواهند توانست دوباره به کار بیفتند. کمال هم خیلی دوست داشت بداند که چه اتفاقی برای این زن افتاده. هم موقع حادثه و هم قبل از آن. او هرگز با شخصیتی مثل شخصیت فاطمه برخورد نکرده بود. شخصیتی با غمهای تلنبار شده روی هم، زخمها و فداکاری ها، انگار که زندگی او جز تراژدی چیز دیگری نداشت. دلش می خواست با او درباره چیزی که پشت روپوشش دیده حرف بزند. چیزی که روزبه روز نسبت به شکمش پایین تر می آید.
زمانی که فاطمه دراز می کشید یا در طول میله ها راه می رفت، متوجه شده بود. او برجستگی شکم فاطمه را دیده بود، یک برآمدگی رازآلود اما واقعی. چرا فاطمه وضعیتش را پنهان می کرد؟ حرف زدن با او نوعی ظرافت می خواست، باید این راز را با عمار در میان می گذاشت که با همفکری بتوانند نفر مناسبی را پیدا کنند که در رابطه با این موضوع با فاطمه حرف بزند. زیرا هرچند این بچه اکنون در کوچکترین حالت ممکن خود قرار دارد، روز به روز بزرگتر می شود و یک روز باید به دنیا بیاید. بنابراین، این موضوع نمیتوانست برای همیشه مخفی باقی بماند.
کمال احساس کرد فاطمه در افکار خود کاملا غوطه ور است، طوری که به خود اجازه نداد با مطرح کردن ناگهانی چنین مسئله ای باعث رنجش و آزردگی او شود. به آرامی ریتم ماساژ را گند و سپس متوقف کرد. باندهای جدیدی را که به دور دست های فاطمه پیچیده بود از هم باز کرد. فاطمه به نظر واقعیت را دیگر پذیرفته بود، نگاهی به کمال انداخت و لبخندی زد، نگاهی که همیشه کمال را تحت تأثیر قرار میداد. «خوب فاطمه برای امروز کافی است. فردا دوباره همدیگر را می بینیم.» «چشم، ممنون بابت همه چیز. حتما.» بلند شد و دو طرف روپوش را که از مدت ها پیش به او ظاهر جدیدی داده بود، گرفت و به آرامی آن را روی شکمش کشید.
سپس مثل همیشه، صاف و ایستاده به سمت در خروجی رفت. باوجود پانسمان، جسورانه قدم های کوچک آرام و محکمی برمی داشت. کمال این تلاش شایسته را که ناشی از مقاومت بدن به شدت زخمی و آسیب دیده فاطمه بود، تحسین می کرد. فاطمه به اتاقش برگشت. ملکه به زودی به آنجا می آمد و او منتظرش بود. امروز، فاطمه باید درباره چیزهای خیلی مهمی با او حرف میزد. دیگر نمی توانست حرفهایی را که می خواست به او بگوید، به تأخیر بیندازد. کمال هم اتاق احیا را ترک کرد. به دنبال عمار می گشت که او را پای تلفن در اتاق کارش پیدا کرد.
نقد کتاب زن ستمدیده
داستان کتاب زن ستمدیده در یک بیمارستان در کردستان عراق روایت میشود. وقتی یک مرد همسر پسرعمویش را به بیمارستان میآورد زیرا او سوخته است. عمار مسوول بیمارستان است و سالانه حدود ۵۰۰ زن را برای سوختگی به بیمارستان او میآورند. او در این بیمارستان زنان بسیاری را میبیند که به دلیل کمبود امکانات سوختهاند و یا مردان و زنان خانواده به بهانههای ناموسی آنان را آتش زدهاند و یا خودسوزی کردهاند. فاطمه را به بیمارستان میآورند، او بسیار آسیب دیده است و حتی دکتر هم نمیداند او زنده میماند یا نه.
اقوام به دکتر میگویند که او هنگام غذا درست کردن برای بچههایش آتش گرفته است اما آیا این موضوع حقیقت دارد. فاطمه کمکم بهتر میشود اما سوختگیاش شدید است. او نمیداند دخترانش بعد از خودش به چه کسی تکیه خواهند کرد و همچنین نمیداند برای چه سوخته است. معمای هولناکی که کمکم پاسخش پیدا میشود. فرح دختر فاطمه دختری جوان و باهوش است که برای همهچیز سوال میکند آیا او نیز در خطر است؟ آیا فرح میخواهد از سرنوشت مادرش فرار کند؟
کتاب زن ستمدیده به روایت قتلهای ناموسی میپردازد، قتل هایی که دلیلش تعصبات شدید است و زنان بسیاری را سالانه در جهان از بین میبرد.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 156 بار
عنوان کتاب: زن ستمدیده
نویسنده: مارینا کارر دانکوس
مترجم: منوچهر رستمی
تعداد صفحات کتاب: 143 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 14.16 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب